آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

دنیای زنانه رمان های عامه پسند

دنیای زنانه رمان های عامه پسند
ادبیات عامه پسند PUPULAR Literature، در بدنه ادبیات هر جامعه ای یک ژانر مستقل به شمار می آید. وجود این گونه ادبی با ویژگی های خاص خود، گونه ای پاسخ به نیازها و خواسته های مخاطبان است. ساختار یک اجتماع متشکل از قشرها، طبقه ها و افراد متفاوتی است که مجموعه آنها یک جامعه بزرگ را پدید می آورد؛ جامعه ای که در عین انسجامِ بیرونی، از درون، ماهیتی متکثر و چند لایه دارد. در لایه های مختلف و گاه متباین ساختار درونی اجتماع، مخاطبان بالقوه ای زندگی می کنند. 

 

هر شهروند علاوه بر نقش مجزایی که به عنوان یکی از اعضای خانواده اجتماع بازی می کند، مخاطب قانون ها و محصولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هنری نیز هست. ادبیات به مثابه یکی از محصولات فرهنگی، با حیطه گسترده و متنوعی از تقاضا روبه روست. همه افراد یک جامعه، نمی توانند مخاطب اندیشه ورزی های «ادبیات اندیشه» باشند. شعر و رمان دو گونه ادبی پرطرفدارند و تردیدی نیست که طرفداران شعر و رمانی که پایه های شکل گیری خویش را بر اصل و اساس پرسش های هستی شناسانه استوار کرده اند، در اقلیت قرار دارند. اکثریت شهروندان یک جامعه پیشرفته یا در حال پیشرفت، بیش و پیش از آنکه در بند پرسش های فلسفی و مسائل زیرساختی زندگی خود باشند، در قید دغدغه های زندگی روزمره گرفتارند. غم و شادی آنها در مسیری که از «سطحِ» زندگی می گذرد، جریان دارد. حتی عشق ورزی ها و تمایلات معنوی آدم هایی که اکثریت جامعه ـ چه جوامع ابتدایی و چه جوامع متجدد امروزی ـ را تشکیل می دهند، در جهتی پیش می رود که مخالف جهت گیری های قشر اقلیت است.




به بیان ساده، عامه مردم، فرصت و حوصله چندانی برای شنیدن و خواندن حرف های بزرگ و پیچیده و مبهم ندارند. این گروه اکثریت زمانی که به ادبیات روی می آورند، بیشتر خواهان تفریح و تفنن اند. ادبیات و به ویژه رمان برای آنها، آینه ای است که بتوانند تمام قدِ نیازها و دغدغه های آشنای خود را در آن ببینند. غالبا این نیازها و دغدغه ها، از جنس نیازهای متعالی و دردها و پرسش های فرا زمینی نیست. خواننده عام، نیازهایی این جهانی دارد. اگر به خصلت عام بودن، «جوانی» را نیز بیفزاییم، آنگاه می توان نشانه ها و مؤلفه های رمان عامه پسند را به گونه ای مدوّن، طبقه بندی کرد. اما پیش از این طبقه بندی ذکر چند نکته ضروری می نماید. نخست آنکه وجود این ژانر در ساختار کلی ادبیات هر جامعه ای ضرورت دارد. عادت دادن به مطالعه و تربیت مخاطب برای خواندن ادبیات جدی، مهم ترین کارکرد این گونه ادبی است. بسیاری از مخاطبان جدی ادبیات و اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان صاحب نامی که می شناسیم، در سال های نوجوانی و جوانی، خواندن و نوشتن را با مطالعه آثار همین ژانر آغاز کرده اند. اولین نتیجه رویکرد به این آثار، تقویت و آماده سازی ذهن بکر و جوان مخاطب برای پیش رفتن به سوی ادبیات جدی تر است.

ناپختگی و ناآشنایی ذهنیت مخاطب جوان با آثار ادبی بزرگ، علت اصلی گرایش به رمان هایی است که بار محتوایی سنگینی ندارند. ذهن نوجوان و جوان، بی حوصله تر و محدودتر از آن است که به تعمق در کتب فلسفی و متون چند لایه ادبی بپردازد. شکل گیری گونه های ادبیات عامه پسند به چند عامل بستگی دارد؛ عواملی که در فرآیندی خود به خودی از ملزومات یک جامعه اند و پیش زمینه های ناگزیر شکل گیری ادبیات عامه پسند به شمار می آیند.


1ـ مخاطب: «لارنس پرین»، مهم ترین ویژگی مشترک میان مخاطبان رمان عامه پسند را توقع «ثابت و یکسان آنها» از داستان می داند. خوانندگان معمولاً انتظارات ثابتی دارند که اگر هنگام مطالعه یک داستان برآورده شود، آن اثر را خوب و تأثیرگذار ارزیابی می کنند. یکی از توقعات خواننده، «سرگرم کننده» بودن یک رمان است. همان ویژگی ای که سبب شده است، منتقدان ادبی شاخه ای از ادبیات عامه پسند را «ادبیات گریز» (تفریحی، سرگرمی) (Literatur of escape) نام گذاری کنند. در چنین آثاری نباید به دنبال هدفمندی های خاص نویسنده بود. اندیشه، از خود رد پایی در این آثار باقی نگذاشته است.
وجوه شباهت میان قهرمانان داستان و خواننده داستان، خواننده را به رمان نزدیک می کند و این نزدیکی همان اصلی است که از آن به عنوان «همذات پنداری» یاد می کنیم. مخاطب اگر با ماجرای داستان یا آدم های آن احساس نزدیکی و همدلی و همراهی نکند، قصه را ناتمام رها می کند.

2- پایان خوش (Happy end)، بدیهی ترین و ساده ترین ویژگی یک رمان عامه پسند است. خواننده، مشتاق و کنجکاو سرنوشت آدم های رمان است و برای اشتیاق و علاقه خود، پایانی خوب و خوش را می پسندد. از نظر او، قهرمانان قصه باید عاقبت به خیر شوند.«خیر»بودن این عاقبت با تحقق آرزوهایی چون وصال عاشق و معشوق، مُردن رقیب یا دشمن و به بیان کلی تر، خوشبخت شدن، معنا می یابد. دختر جوان قصه باید طالعی نیکو داشته باشد. «سیندرلایی شدن» بخت و اقبال دختر مفلوک و فقیر رمان و سر رسیدن بهنگام اسب سپید رؤیاها، یکی از نشانه های مشترک است که در رمان های مختلف ژانر مورد نظر، بازتابی متفاوت دارد.

خیل رو به فزونی مخاطبان جوان و اشتیاق نسل دبیرستانی به خواندن رمان های عاشقانه که یکی از پر مخاطب ترین رمان های ژانر عامه پسند است، دلیل محکمی برای انتشار این آثار در شمارگانی قابل توجه است. البته کثرت جمعیت جوان در جامعه معاصر ما و اشتیاق نسبت به رمان های عامه پسند، تحت تأثیر عواملی همچون رسانه های گروهی، اینترنت و ... رو به کاستی است. تنها زمانی فزونی این استقبال به چشم می آید که شمارگان و نوبت چاپ این گونه رمان ها را با رمان های بخش ادبیات اندیشه مقایسه کنیم. اگر چه شمارگان کتاب ها در همه رشته ها و زمینه ها، روندی رو به کاهش دارد اما باز در مقام مقایسه، رمان های عامه پسند چند گام جلوترند. به نظر می رسد، وجود مخاطبان این گونه رمان ها در تعدد نوبت چاپ و میزان شمارگان تأثیری شگرف و قابل توجه دارد. پس طبیعی است هنگام بررسی چند و چون کیفیت و کمیت این گونه ادبی، بحث مخاطب شناسی نیز مورد توجه قرار گیرد.

2ـ ناشر: تأثیر ناشران بر ترویج رمان عامه پسند، چنان آشکار و بدیهی است که نیازی به تأکید ندارد. در واقع، موفقیت ناشر به استقبال خریداران کتاب بستگی دارد. ناشر و مخاطب در دو سوی رابطه ای متقابل و مستقیم قرار گرفته اند. حیات اقتصادی و معنوی یک مؤسسه انتشاراتی وابسته به میزان تقاضای مشتریان کتاب است. در اوضاع فرهنگی کنونی، همان گونه که پیش از این گفته شد، همچنان آمار انتشار آثار موسوم به عامه پسند، چند گام پیش تر از آثار دیگر است. پس اگر گروهی از ناشران نسبت به چاپ و انتشار این آثار استقبال بیشتری نشان دهند، جای شگفتی نیست. تضمین بازگشت سرمایه، بهانه خوبی برای افزودن تیراژ و تعدد نوبت چاپ است. عدم خطرپذیری ناشران در زمینه انتشار کتاب، عامل مهمی است که مانعی بزرگ بر سر راه نویسندگان و مترجمان به شمار می آید. استقبال صنعت نشر از رمان های عاشقانه ای که محتوای عمیقی ندارند، خطری جدی برای رمان های اندیشه است.

در ضرورت وجود رمان های عامه پسند شکی نیست، نگرانی آنجا آغاز می شود که گرایش ناشران به چاپ آثار خوب غیر عامه پسند، کمتر می شود و همزمان موجی عظیم از ناشران رمان های عامه پسند پدید می آید. نبودن معیار ارزش گذاری و تمیز خوب و بد آثاری که به دست ناشر می رسد، پنهان ترین آسیب برای بدنه ادبیات به شمار می آید؛ هر چند پیامدهای این آسیب پنهان، این روزها آشکار است. نویسندگان رمان های عامه پسند در مقایسه با دو دهه قبل بیشتر شده اند. اگر پیش از این دو ـ سه نویسنده در این ژانر، شناخته شده بودند، این روزها نمی توان رقم ثابتی برای تعداد این نویسندگان تخمین زد. استقبال ناشران، گرایش نویسندگان را سمت و سو می دهد. در واقع این استقبال، مشوق نویسندگان برای نوشتن رمان هایی است که برای همگان قابل خواندن است. «خواندنی» بودن، امتیاز کوچکی نیست، به شرط آنکه در پسِ یک اثر خواندنی، اندیشه ای ناب نهفته باشد. فرق بسیار است میان جذابیت موضوع و سوژه یک داستان و خواندنی بودن به معنای واقعی اش. در داستانی که اندیشه و کشش های دراماتیک موازی یکدیگر حرکت کنند، می توان امیدوار بود اثری شایسته متولد شود اما زمانی که رمان نویس تمام همت خویش را برای تحریک احساسات مخاطب، به کار می گیرد و فضایی سرشار از تخیل های ساده لوحانه می سازد، نمی توان انتظار داشت اثری جاودان و خواندنی ـ به معنای حقیقی اش ـ شکل بگیرد.

نکته دیگر در باره پدیدآورندگان رمان عامه پسند، جنسیت نویسندگان است. در سال های اخیر موجی بزرگ و مهارناپذیر راه افتاده است که پیشاپیش آن، زنان نویسنده ای حرکت می کنند که به عامه نویس مشهورند. البته در این خیل رو به فزونی، نام های شناخته شده اندکند. باقی، سیاه لشکران رمان عامه پسندند.


3ـ نویسنده: ضلع سوم مثلثی که ادبیات داستانی را شکل می دهد، نویسنده است. رمان نویسان نقش بزرگی در ترویج رمان عامه پسند داشته اند. به استثنای چند اسم مشهور که از آن میان می توان به نسرین ثامنی (اوایل دهه شصت) و فهیمه رحیمی (اوایل دهه هفتاد) اشاره کرد، بسیاری از نویسندگان این ژانر که غالبا زن هستند، نام آشنایی ندارند.
رمان نویسانی که در این ژانر قلم می زنند، می کوشند توقعات و انتظارات مخاطب را برآورده کنند. البته در این راه، آنها از برآوردن نیازهای درونی و پنهان خویش نیز غافل نیستند. از آنجا که اکثریت زنان رمان نویس ـ به ویژه در این ژانر ـ راه را بر غلبه احساسات زنانه خویش باز می گذارند ناخودآگاه یا حتی آگاهانه جهت قلم شان به سوی عامه نویسی می رود. غلبه «احساس بر تعقل» زمانی خطرناک می شود که نویسنده زن، از دانش ادبی و بینش عمیق بهره مند نباشد. سادگی مفرط نوشتار و ساده لوحی غالب بر گفت و گوهای شخصیت های داستانی و پایان خوش قصه، از ویژگی های مشترک رمان های زنانه ـ از نوع عامه پسند ـ است.

حال این پرسش مطرح است که چرا گرایش زنان در زمینه نگارش رمان های عامه پسند بیشتر است؟
در بهار سال 83، حدود 35 رمان با این گرایش به چاپ رسیده است که از این میان، 30 رمان مربوط به نویسندگان زن بوده است. راستی چرا در بخش ادبیات عامه پسند، زنان نقش پر رنگی دارند؟ بی تردید برای بازشکافت این گرایش، باید به سراغ سائقه ها و انگیزه هایی روانکاوانه رفت.

رؤیاهای شخصی زنان در بیشتر موارد حول موضوع عشق، مرد آرمانی یا ناکامی های عشقی می گردد. زن ها به دلیل ساختار ذهنی منحصر به فرد خود که مبتنی بر احساس است، گرایشی ناخودآگاه به خیال پردازی دارند. «تخیل»، یکی از اصول پایه ای داستان نویسی است اما تخیل زنانه ای که در قصه های عامه پسند دیده می شود، راهی به اعماق نمی برد و در سطح ماجرا و موضوعی که برگزیده شده، باقی می ماند. به همین دلیل تخیل زنانه مبدل می شود به ساده نگری مفرطی که ریشه در خواست ها و آرزوهای خام دخترانه دارد. زنِ قصه نویس اگر شیوه های درست و فنون داستان نویسی را با اندیشه های بکر خویش در هم نیامیزد، موفقیتی در مسیر ادبیات کسب نخواهد کرد و خواننده او، دختران خیال اندیش و خام اندیش دبیرستانی اند. از سوی دیگر، این گونه رمان ها، آسیبی جدی برای ذهن خیال پرداز دختران دبیرستانی نیز محسوب می شوند. اگر مخاطبان جوان از این گذرگاهِ تمرین و عادت به مطالعه، به سلامت بگذرند، و با ژرفای دریای ادبیات آشنا شوند، می توان بر نقش فرهنگ ساز رمان های عامه پسند صحه گذاشت و همه اینها بستگی دارد به درجه خیال پردازی نویسنده و تأثیرپذیرهای مخاطب.
رؤیاسازی زنان نویسنده، عامل مخربی است که همزمان عمل تخریب را در دو جهت به کار می گیرد. غرق کردن مخاطب جوان در دریایی از خیالات و رؤیاهای واهی و آفرینش اثری که چیزی درخور رشد و ارتقای شخصیت مخاطب ندارد. از یک سو، جوانان رؤیایی و واقعیت گریز پرورده می شوند و از سوی دیگر، آثار ادبی دچار کیفیتی نازل می شوند.
مسئله دیگر، مجراهای انتشار این گونه آثار است. سرمایه های شخصی نویسنده، این روزها، مهم ترین عامل چاپ و انتشار آثار داستانی است. اولین کتاب یک نویسنده معمولاً با استقبال کمتر ناشری روبه رو می شود. اتکاء نویسنده به سرمایه شخصی، یکی از عوامل فزونی رمان های عامه پسند است. نویسندگان زن این گونه رمان ها، تکثیری تساعدی دارند. بالا رفتن قدرت مادی برای انتشار یک اثر و «توهم» نویسنده بودن، سبب شده ژانر مستقل ادبیات عامه پسند، آسیب های بسیاری را تجربه کند. غلط های نگارشی، ضعف زبانی و کلیشه ای بودن موضوع محوری داستان از جمله کاستی های رایج این گونه های نوشتاری است. گروهی از این نویسندگان، تنها به ترسیم رؤیاهای تحقق نیافته شان می اندیشند. مکتوب کردن این آرزوهای دخترانه در قالب یک رمان، منجر به پیدایش آثار سطحی و بی ارزشی شده است که اکنون شاهد آن هستیم.





از ویژگی های رمان عامه پسند می توان به مواردی از این دست اشاره کرد:
1ـ تقسیم شخصیت ها به سیاه و سپید.
2ـ تقابل عشق و عقل یا بدی و خوبی.
3ـ تحریک احساسات و عواطف خواننده.
4ـ پایان خوش.


کنار هم قرار گرفتن این ویژگی ها به تنهایی عاملی منفی برای رد یا انکار یک رمان به شمار نمی آید. چرا که همان گونه که در آغاز این نوشتار گفته شد، ژانر عامه پسند، ژانری مستقل و ضروری برای هر کشوری و هر جامعه ای است. نکته قابل تأمل در این میان، تکرار کلیشه وار مضامین این آثار است. ادبیات عامه پسند همچون دیگر گونه های متکثر ادبی، نیازمند «خلاقیت» است. تکرار مضمون هایی که همه در ساده نگری و نوعی بلاهت داستانی رایج، با یکدیگر مرزهای مشترک دارند، به جز رکود و توقف ادبیات عامه پسند، حاصلی در پی ندارد. ویژگی های ادبیات عامه پسند گرچه ثابت و نامتغیرند اما لازم است نویسندگانی که در این ژانر قلم می زنند، چاشنی تخیل و خلاقیت را با کار خویش بیامیزند تا شاهد آثار مشابه و بی ارزش نباشیم؛ آثاری که حتی در شکل ظاهری خود نیز شبیه همدیگرند. روی همه طرح های جلد، تصویر نیم رخ و تمام رخ دختر یا زنی جوان دیده می شود که با چشمانی اشک بار به نقطه ای دوردست خیره شده است. اگر بر اهمیت طرح جلد به عنوان معرف محتوای درونی اثر، واقف باشیم، می توان آغاز و پایان ماجرای همه این کتاب ها را پیش از گشودن آنها حدس زد. تصویر زیبا و غمگین زنی جوان روی جلد یک رمان، انگیزه نیرومندی برای مشتریان مؤنث و جوان این گونه رمان هاست. بنابراین در کنار نقش مؤثر رمان های بازاری در زمینه ترویج عادت مطالعه، نباید نقش بازدارنده آنها را نیز از نظر دور داشت. این رمان های یک شکل، زمانی تهدیدکننده به نظر می رسند که بدانیم نقش بسزایی در نزول سطح سلیقه مخاطب بازی می کنند. بسیاری از مخاطبان نمی توانند از گذرگاه رویکرد به رمان های سطحی و بازاری به آسانی عبور کنند. توقف در این گذرگاه، خطر هولناکی است که نسل جوان علاقه مند به مطالعه را تهدید می کند. محدودیت ویژگی های رمان های عامه پسند در جامعه ما که همان تکرار مضامین عاشقانه است، این گونه ادبی را تا حد ابزاری برای سرگرمی و گاه فرو رفتن در وهم و رؤیایی بی ثمر تنزل داده است.

اگر فضای ادبی کشور، جایگاهی نیز برای ادبیات عامه پسند در نظر بگیرد و به نقد و بررسی رمان هایی که با این گرایش منتشر می شوند، بپردازد، شاید بتوان از سیر نزولی سطح کیفیت این آثار جلوگیری کرد. این نکته زمانی اهمیت می یابد که در نظر داشته باشیم، اکثریت خوانندگان این رمان ها را دختران جوان تشکیل می دهند. رمان عامه پسند، مرکز دایره ای است که مخاطب و نویسنده را به هم وصل می کند. تکرار این دور و تسلسل با تکرار جنسیت دو سوی این ماجرا تکمیل می شود. زنان نویسنده و زنان خواننده در حرکتی دوّار، دایره بزرگ شونده ای به نام ادبیات عامه پسند را ترسیم می کنند. مراقب باشیم این دور باطل، سرگردانی و سرگیجه طبیعت و ذهنیت زنانه را مضاعف نکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد