آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

سوژه برای نوشتن رمان - کمالگرایی در نویسندگی - طراحی ساختار رمان - گسترش دادن رمان

امروز به سری دیگری از سوالات دوستان که در بخش نظرات سایت طرح شده بود پاسخ دادم. برخی از سوال-جواب ها طوری بود که به نظرم آمد می تواند به کار دیگر دوستان رمان نویس هم بیاید. برای همین  علاوه بر بخش نظرات, مهمترینشان را در این پست هم به صورت اختصاصی منتشر می کنم. این سوال ها را دوستان زیر مطرح کرده بودند: شایلین - زهرا- علیرضا-پانی-یه بنده خدا!

به خاطر کمبود وقت مجبور هستم کوتاه به سوالات پاسخ بدهم. شاید بعدا مطالب مفصل تری درباره ی برخی از مباحث نوشتم.

برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید. 

 



موضوعی به ذهنم نمیرسه. خواهش میکنم کمکم کنید یه موضوع پیشنهاد بدید.

پاسخ:

موضوع را شما باید بر اساس دغدغه ها و علایق تان انتخاب کنید. تا چیزی مسئله و دغدغه ی شما نباشد نمی توانید از آن بنویسید. یکی دغدغه اش رابطه اش با دیگران هست. یکی مسئله اش فقر هست یکی مسئله اش عشق هست یکی مسئله اش مرگ و زندگی هست.

مسئله ی شما چیست؟ دغدغه ی شما؟

به غیر از آن. دوست دارید چه نوع کتاب هایی بخوانید: علمی-تخیلی/ پلیسی/ کارآگاهی/ عاشقانه/ فانتزی/ هنری؟


سلام من میخوام یک رمان بنویسم اما سوژه خوبی ندارم . میشه بهم چند سوژه بدین. ممنون
پاسخ:
سلام. لای یک روزنامه - بخش حوادث را باز کنید وبخوانید. می بینید دنیایی از سوژه ریخته.
باید به دقت دور و برتان را نگاه بکنید.
سوژه ها ما را محاصره کرده اند.

با سلام سالهاست ک فکرمیکنم باید داستانمو بنویسم ،حتی نمیدونم چطورشروع کنم و دلیلشم اینه که داستانم برای من خیلی مهم وجذاب هست وباید به بهترین نحونوشته و چاپ بشه اگر امکان داره همکاری کنید و بگید من ازکجا شروع کنم
پاسخ:
سلام. به نظرم اشکال کار همین هست که شما می خواهید در همان کتاب اول "شاهکار بنویسید" و رمان "به بهترین نحو" نوشته بشود.
تا زمانی که همچین هدفی دارید نمی توانید نوشتن رمان را شروع کنید. این طرز فکر بازدارنده هست. این یک نوع کمالگرایی هست و باعث طفره رفتن شما از نوشتن می شود. حتما کتاب "اگر می توانید حرف بزنید می توانید بنویسید" از سالزمن را بخوانید.


ببخشید من دارم رمان مینویسم و این سومین بار که دارم از اول مینویسم همیشه اول داستان رو بد شروع میکنم میشه بگید اول داستان رو چجوری شروع کنم به چه نکاتی با توجه داشته باشم؟
پاسخ:
سلام. برای اینکه بتوانید رمان را به خوبی پیش ببرید و به پایان برسانید در ابتدا اول:
شروع - میانه - پایان
رمان را مشخص بکنید. یعنی در یکی-دو سطر برای خودتان بنویسید که شخصیت اصلی کی هست؟ مشکل و مسئله ی فعلی او چی هست؟ می خواهد به چه چیزی برسد یا چه چیزی به دست بیاورد؟ با چه موانعی در راه رسیدن به خواسته اش مواجه هست؟ چه حوادثی را پشت سر خواهد گذاشت؟ و پایان داستان چه خواهد بود؟ به خواسته اش می رسد یا نه؟
در چند سطر خلاصه ی کلی رمان را بنابر سوال های بالا بنویسید و بگذارید پیش روی تان.
بعد هر کدام از آن سه بخش را گسترش بدهید. قدم به قدم. این خلاصه ی چند سطری تبدیل خواهد شد به چند پاراگراف. بعد هر کدام از آن پاراگراف ها را به صورت خلاصه صحنه های داستان گسترش بدهید. یعنی خلاصه ی هر صحنه ی مهم رمان را جداجدا بنویسید. اینطوری پیش از آنکه رمان را شروع بکنید مسیر کلی را برای خودتان ترسیم کرده اید و می توانید از ابتدا تا انتهای رمان را پیش بروید چون نقشه راه پیش چشمانتان هست.


سلام.من نسبتا خیلی وقته که رمان و زندگینامه مینویسم ولی واقعا مطمئن نیستم که خوب باسه و مهم ترین مشکلم اینه که نمیدونم چطور رمانم رو طولانی کنم. 
مثلا:در این غروب سرد زمستانی که همچون روح و وجودم سرد است منتظرم.
این بخشی از رمانمه.ولی بیشتر از چند صفحه نمیشه. 
ممنون میشم کمکم کنید
پاسخ:
سلام. بهتر است به جای عبارت "طولانی کردن" رمان از عبارت "گسترش دادن" استفاده کنیم. گسترش دادن رمان باید "بامعنی" باشد. یعنی ما که نمی خواهیم فقط کاغذ سیاه بکنیم و کتاب را قطورتر بکنیم. با همچین نیتی فقط آب به کتاب خواهیم بست تا فربه تر شود.
بنابراین داستان ما باید تا آنجایی ادامه یابد که یک مضمون و یک معنا را در داستان شکل بدهد.
اولین نکته هم این هست که ببینیم آیا ایده ای که برای نوشتن انتخاب کرده ایم آیا قابلیت نوشتن یک رمان را دارد؟ ممکن هست یک ایده فقط در یک داستان کوتاه یا نهایتا در یک داستان بلند قابل بسط دادن باشد. 
نکته ی دیگر هم اینکه: بسط و گسترش داستان با حرکت شخصیت اصلی پیش می رود. یعنی شخصیت اصلی ما باید به دنبال چیزی باشد و در راه رسیدن به آن با موانع درونی یا بیرونی در کشمکش باشد تا داستان به پیش برود. این پایه ی طرح ریزی رمان هست: شخصیت+کشمکش= حرکت رو به جلوی داستان.
امیدوارم فرصتی پیش بیاید تا در یک یادداشت اختصاصی به این مسئله بپردازم.



نظرات 83 + ارسال نظر
Somayeh 1402/08/07 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام وقت بخیر، من میخوام یه رمان جنایی بنویسم، دوست ندارم عاشقانه باشه ولی خیلیا طرفدار عاشقانه‌ هستن حالا بیخیال اینا من میخوام پر از معما باشه ولی مشکل اینجاست که نمیدونم چه معمایی بنویسم، دوست دارم خواننده هرچقدر میخونه بیشتر از قبل سوپرایز و شوکه بشه ولی خب نمیدونم اریل چطوری این معماهارو پیدا کنه و چطوری حلشون کنه، لطفا جواب بدید.

سلام
شما باید اول خط داستانی را مشخص بکنی. شخصیت ها و زمان ها و مکان ها را مشخص بکنی. درباره ی ماجراها ایده پردازی بکنی و بتونی خطوط داستانی زیرین و پنهان رو طراحی بکنی تا در نهایت به خلق معما برسی. از هیچی که نمی توان معما طرح کرد.
مثلا یکی از معماهای پرتکرار رمان های جنایی معمای اتاق در بسته هست. یک نفر توی اتاق به قتل رسیده و در هم از پشت قفل هست. اتاق به هیچ جای دیگری هم راه ندارد. مقتول چه طوری به قتل رسیده؟
معما یعنی سوال سختی که جواب دادن آن نیازمند طی مراحل مختلف و یافتن سرنخ های ناپیدا هست.
هر چقدر اطلاعات بیشتری درباره ی جهان داستانت داشته باشی بهتر می توانی معما طرح بکنی.

Asal 1402/06/04 ساعت 09:44 ق.ظ

سلام خسته نباشید من میخوام یه رمان غمگین بنویسم که اسمش قلبی که بجا ماند هست و مقدمش اینه:
این داستان نقلی از زندگی جوان بیست ساله ای به نام اَگنِس کارلین است. او زندگی شاد و پرهیجانی دارد اما مشکلات زیادی را پشت سرگذاشته و از همه درس هایی گرفته است او بار ها مجبور شده راهش را تغییر دهد و راه جدیدی را انتخاب کند و به راهش ادامه دهد اما یک اتفاق مهیب و عجیب در زندگی اش رخ خواهد داد! آیا میتواند دوباره به حال قبل خود برگردد؟! در ادامه با اگنس و زیر و بم های زندگی اش آشنا میشویم.
نمیخوام تخیلی باشه دوست دارم یه داستان مثل هر دو درنهایت میمیرند باشه، مقدمه رو نوشتم اما نمیدونم چجوری ادامه بدم و موضوعش چی باشه

سلام
در نوشتن رمان نیازی به نوشتن این مقدمه نیست.
همه ی این اطلاعات رو میشه در طول رمان به خواننده انتقال داد.
شما باید درباره ی رمان ایده پردازی بکنی و فکر اولیه رو گسترش بدی.
اول درباره ی شخصیت های اصلی باید فکر کنی. باید براشون حادثه و ماجرا بسازی. ببینی این آدم ها کی هستند کجا هستند، الان مشغول چه کاری هستند و در گذشته چه کارهایی کردند و چه اتفاقاتی براشون افتاده. بعد رابطه ی بین آدم ها رو بسازی و ببینی اینها درباره خودشون، دنیایی که توش زندگی می کنند و آدم های دیگه چه نظری دارند و چه حسی دارند. بعد شخصیت ها رو درمقابل هم قرار بدهی و از داخل این تقابل کشمکش و حادثه به وجود بیاری.
نیاز به تخیل و ایده پردازی هست تا یک چیزهایی شکل بگیرند و داستان تو از درون اون خلق بشه.

ساره 1402/04/26 ساعت 11:35 ب.ظ

سلام
من ۱۲ سالمه و اولین باره که میخوام رمان بنویسم ولی نمیدونم چجوری شروع کنم

سلام
باید از جایی شروع بکنید که نشون میده یک چیزی زندگی شخصیت رو تغییر میده و شخصیت رو وادار میکنه دست به کاری بزنه.

rrrr 1401/12/24 ساعت 10:55 ق.ظ

سلام
من خیلی وقته که ایده‌ی یه داستانو تو ذهنم دارم و دو بار اون رو نوشتم و هربار ادامه‌ش ندادم چون فکر می گردم خوب نیست الان هم دارم برای بار سوم می نویسم ولی اصلا نوشتن این داستان اون حس شور و حال نویسندگی‌ رو در من ایجاد نمی کنه یعنی قبلا می کرد ولی حالا نه از طرفی هیچ ایده ای ندارم برای نوشتن. به نظر شما خوبه که تنها ایده‌مو بنویسم هرچند اون احساسی که می‌خوام رو در من ایجاد نمی کنه
ممنون میشم اگه جواب بدید

سلام
خب اول باید ببینید چه اتفاقی افتاده است که شما دیگر شور و شوقی برای نوشتن ندارید. چه چیزی تا قبل از این باعث می شد انرژی کافی را برای نوشتن رمان داشته باشید و الان وجود ندارد؟
به این نکته توجه بکنید که نوشتن رمان کاری بسیار زمان بر است. یعنی شما باید چند هفته و چند ماه به صورت مستمر مشغول به نوشتن باشید (در مواردی حتی سال ها). طبیعی است که به مرور زمان آن شوق و انرژی اولیه نباشد. بنابراین دلایل شما برای نوشتن رمان بیش از آنکه «حسی» باشد، باید «منطقی و عقلانی» باشد. یعنی باید بدانید که چه دغدغه ای باعث شده است دست به قلم ببرید. هر نویسنده ای در پی گفتن حرف و سختی درباره موضوع خاصی است، بنابراین باید نوشتن رمان را ،تا زمانی که این دغدغه را به طور کامل مطرح کند، به پیش ببرد. باید از خودت سوال کنی که «چرا؟» این موضوع و ایده ی خاص را برای نوشتن انتخاب کردی، «چه حرفی» برای گفتن داری که اگر بیان نکنی چیزی در این دنیا کم خواهد بود؟ این دلایل تا زمانی که نوشتن رمان به پایان نرسیده پابرجا هست.
اگر بخواهم جمع بندی کنم:
1_ اینکه ما بعد از مدتی شور و شوق سابق را برای نوشتن رمان نداشته باشیم طبیعی است.
2_ اینکه نسبت به کارمان حس خوبی نداشته باشیم هم طبیعی است، ما همیشه در یک شرایط روانی ثابت به سر نمی بریم و هزار مشغله ما را به خودش مشغول می کند.
3_ باید دغدغه مند باشی و بدانی برای چه دست به قلم برده ای و در پی گفتن چه حرف و سخنی هستی و همواره آن را با خودت مرور بکنی تا انگیزه ی کافی برای ادامه ی کار و به سرانجام رساندنش را داشته باشی. اگر دغدغه ی عمیقی نداشته باشی هیچ ایده ای آن همه انرژی نخواهد داشت که تو را به پیش ببرد و اساسا هیچ ایده ای آنهمه «ارزش» هم نخواهد داشت که به خاطرش سختی و مرارتی بکشی (حس خوب که دیگر اصلا نباید صحبتش را کرد).

ستی 1401/11/17 ساعت 09:24 ب.ظ

سلام اگر برای اولین بار داری مینویسی بهتر است با مداد بنویسی و داخل دفتر ساده ای بنویسی و آخر رمان ک تمام شد اگر خوب بود و قابل چاپ بود در داخل یک دفتر مناسب رمان چاپش کن
با تشکر:

هیچ 1401/10/27 ساعت 02:04 ب.ظ

سلام
من ۱۲سالمه و میخوام یه رمان بنویسم که تا الان ننوشتم. ژانری که انتخاب کردم تخیلی و ترسناک هست و یجورای انتقام. خودم چند موضوع از خودم در اوردم مثل سایه یعنی روح و انسان و دوستی شون و خانه ی مرگ که در مورد خونه ای هست که هر گوشه ان چیز های ترسناکی دارد. و میخوام در مورد اینه موضوعم چی باشه و اینکه نویسندگان تازه کار مثل من، با خودکار باید بنویسم؟ روی چه برگه ای؟؟

سلام
خیلی هم عالی.
با هر چی که راحت هستی با همون بنویس. خودکار یا مداد، دفتر یا کاغذ تک برگ فرقی نمی کنه.
برای اینکه بتونی رمان رو به شکل خوبی شروع کنی و به پایان برسونی اول سعی کن کل داستانت رو توی چند خط برای خودت تعریف کنی. خیلی خلاصه. توی این خلاصه باید برای خودت مشخص کنی که: شخصیت اصلی داستان تو کی هست و دنبال چیه و توی راه رسیدن به خواسته اش با چه موانع و مشکلاتی مواجه میشه و چه جوری با اون ها مبارزه میکنه و در پایان به خواسته اش می رسه یا نه.
وقتی این خلاصه ی کلی رو برای خودت بنویسی یک راهنما داری برای اینکه بدونی قرار است چه راهی رو توی نوشتن طی بکنی.
مثلا من چند خلاصه داستان می نویسم:
1. پدرام که با مادربزرگش زندگی می کند یک روز متوجه می شود بر خلاف گفته ی دیگران مادرش هنوز زنده است و پدرش هم نه در تصادف که در یک دعوای خیابانی کشته شده است. پدرام تصمیم می گیرد مادرش را پیدا کند و از کسی که پدرش را کشته انتقام بگیرد...

2. لیندا که یک دختر مدرسه ای هست و در روستا زندگی می کند بعد از تعطیلی مدرسه ی شان به خاطر آتش سوزی مجبور می شود برای تحصیل به مدرسه ی روستایی دیگر برود. او یک روز توی مه صبحگاهی راهش را گم می کند و از دنیای دیگری سر در می آورد که موجودات عجیب و خطرناکی در آن زندگی می کنند، لیندا باید راه برگشتن به دنیای خودش را پیدا کند...

امیدوارم بنویسی و نوشتن را ادامه بدهی
با اسم خودت برام پیام بگذار

Hana 1401/10/22 ساعت 11:53 ب.ظ

سلام
من‌میخوام‌یه‌رمان‌بنویسم‌
این‌رمان‌‌از‌روایات‌واقعی‌یه‌جور‌یه‌داستان‌
پر‌از‌قتل‌مردن‌
‌ولی‌مشکل‌اینجا‌‌هیچ‌شخصیت‌اصلی‌وجود‌نداره‌
‌‌واخر‌‌داستان‌هم‌نتیجه‌‌نداره‌
فقط‌یکی‌از‌اعضا‌خانواده‌زنده‌می‌مونه
ایا‌میتونه‌این‌داستان‌‌داستان‌خوبی‌باشه
‌واینکه‌‌این‌موضوع‌که‌شخصیت‌اصلی‌نداره‌
چی

سلام
نظر دادن در همچین مواردی کار سختی است.
به طور معمول، خواننده ها با شخصیت همراه می شوند و در ماجراها جلو می روند.
اگر شخصیت اصلی وجود نداشته باشه معمولا داستان تمرکزش رو از دست میده.
خواننده داستان رو برای این میخونه که ببینه شخصیت چه طور با مسائل مواجه میشه.
اگر صرفا بخواهیم حوادث رو بیان بکنیم بدون اینکه در یکی-دو شخصیت عمیق بشیم رمان جذابی نخواهیم داشت.
شما باید بتونید یک شخصیت محوری و یک زاویه دید متمرکز داشته باشید تا رمان منسجمی بنویسید.

زهرا فرهادی 1401/09/21 ساعت 09:02 ب.ظ

من توی انتخاب اسم ضعیف هستم چیکار کنم برای حتی انشا هم که اسم می خواهم کل اینترنت را زیر
و رو می کنم

سلام
اسمی که برای رمان میخواهیم انتخاب کنیم می تواند شامل موارد زیر باشد:
1) اسم شخصیت ها. مثل رمان های: الیور تویست- تام سایر.
2) اشاره به هسته اصلی ماجراهای رمان. مثل رمان های: سفر به مرکز زمین، پنج هفته در بالن، دور دنیا در هشتاد روز.
3) اسم شخصیت اصلی+مسئله ی اصلی رمان که شخصیت با آن درگیر است. مثل رمان های: هری پاتر و زندانی آزکابان. هری پاتر و سنگ جادو. هری پاتر و شاهزاده دو رگه.
4) می تواند به زمان و یا مکان وقوع ماجراهای رمان اشاره بکند. مثل رمان های: دیوانگی در بروکلین. اودیسه فضایی. اتاق در بسته. کافکا در کرانه.
5) می تواند به مضمون و درونمایه اصلی و اساسی رمان اشاره بکند. مثل رمان های: بار هستی. جاودانگی. خشم و هیاهو. در جستجوی زمان از دست رفته. صد سال تنهایی. نیمه غایب. سمفونی مردگان. عشق در سال های وبا.
و ...
شما می توانید با استفاده از طوفان فکری و بر اساس شکل های بالا به یک فهرستی از نام ها برسید و بعد امتیاز بدهید و در نهایت یک انتخاب داشته باشید.

ال آی 1401/07/15 ساعت 02:55 ق.ظ

سلام من یک سوال در باره داستان نویسی دارم من 11سالمه داستان های کوتاه یا بلند زیادی نوشتم بیشترشون احساسی هستن آشقانه نه احساسی ولی دوست دارم چند تا از داستان هایی که مینویسم کمی بامزه، خنده دار،یافقط از فضای احساسی در بیان از نظر شما چه موضوعی را برای داستان اتخام کنم

سلام
موضوع که زیاد است. اما بهترینش تجربیات شخصی شما است. اتفاقاتی که تجربه کرده ای.
برای نوشتن طنز بهتر است کمی درباره ی این گونه مطالعه بکنی. طنزهایی که بر اساس شخصیت ها و یا موقعیت ها شکل می گیرند.

چکاوک 1401/02/12 ساعت 08:37 ب.ظ

سلام من یه رمان میخوام بنویسم که ادبی باشه اما خیلی کلمات ادبی بلد نیستم و بعضی وقتا یه چیز هایی رو اشتباه مینویسم
موضوعش هم نمیدونم باید چی باشه ۱۷سالمه و سه تا رمان نوشتم:

سلام
اصلا قرار نیست رمان رو ادیبانه و با تشبیه و توصیف و ... بنویسیم. رمان یعنی روایت حادثه. حتی با یک نثر ساده هم میشه رمان نوشت.
اما هر نویسنده ای چه بخواهد رمان بنویسه و چه قطعه ادبی یا شعر، حتما باید دایره واژگان گسترده ای داشته باشه. برای رسیدن به دایره واژگانی گسترده حتما باید مطالعه بکنیم. مطالعه زیاد. مطالعه کتاب های خوب. هم کتابهای نویسندگان ایرانی و هم کتابهای خارجی که خوب ترجمه شده اند.
بنابراین چاره کار فقط مطالعه و تمرین است.
و البته صبر و حوصله برای رسیدن به پختگی. کار یکی-دو سال نیست.
موفق باشید

فاطمه زهرا 1401/02/12 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام خوبین؟وقت بخیر
ببخشید من نع میدونم چه موضوعی و چه اسمی برای رمانم انتخاب کنم

سلام
سپاس
درباره انتخاب موضوع شما باید اول ببینید چه دغدغه هایی توی زندگی دارید. چه مسائلی برای شما مهم است. یا اینکه به صورت کلی چه موضوعاتی براتون جذاب هست. بعد از اینکه زمینه اصلی رو برای خودتون مشخص کردید اون وقت میتونید دنبال سوژه بگردید یا ایده پردازی بکنید برای نوشتن.
مثلا بعضی ها دغدغه شون مسائل اجتماعی مثل فقر، عدالت، آزادی و ... هست. یا بعضی ها دغدغه محیط زیست و یا حمایت از حیوانات دارند. یا بعضی ها مسائل و حقوق زنان براشون مهم هست.
بنابراین کارهایی که می نویسند بیشتر جنبه روشنفکری و ادبی و هنری داره.
بعضی ها هم هستند که فضاها و ژانرهای خاصی براشون جذابه. مثلا علاقه بعضی ها داستان های کارآگاهی و جنایی و یا اسرارآمیز و ماجراجویانه و یا فانتزی و عاشقانه و علمی-تخیلی است.
این مدل نویسنده ها هم بیشتر به جنبه های سرگرمی و جذاب بودن کار اهمیت میدهند.
برای دسته اول بهترین کار جستجو در بین اخبار اجتماعی و مقالات و مستندات هست. وقتی وارد بررسی اخبار و یادداشت ها و مستندها بشید موضوعات جذابی پیدا می کنید.
برای دسته دوم هم راهکارهای زیادی هست. کافیه شما با طرح های کلیشه ای این ژانرها آشنا باشید تا با یکسری تکنیک ها به ایده ها و سوژه های تازه ای برسید.
مثلا طرح کلی یک رمان کارآگاهی مشخص است. قتلی اتفاق می افتد و کارآگاه باید راز این قتل رو آشکار کنه. حالا شما با تغییر دادن عناصر اصلی داستان کارآگاهی و یکسری خلاقیت دیگه می تونی به طرح خاص خودت برسی و بنویسی.
امیدوارم این توضیح کوتاه بهتون کمک کنه.
موفق باشید

ایدا 1401/01/08 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام من میخوام یه رمان بنویسم که یه دختره 19 ساله عموش باباشو میکشه بعد اون دختره میخواد انتقام بگیره از عموش یه نقشه ای میکشه که به پسر عموش میرسه و میخواد به خاطر قتل پدرش پسر عموشو نابود کنه ولی متاسفانه گیر کردم نمیدونم چجوری جذابیت های رمان رو بنویسم اکشن هاشو چجوری بنویسم کمک کنید لطفا

سلام
برای نوشتن کار هیجان انگیز باید روی ریتم و سرعت روایت دقت داشته باشید. با یک بار رمان نوشتن نمی شود مهارت کافی در این زمینه کسب کرد. باید یاد بگیرید که کجاهای رمان زمان رو فشرده بکنید و کجاها وارد جزئیات بشید. نیاز به تمرین زیاد داره و البته مطالعه رمان های مشابه.

الهه نوروزی 1400/11/25 ساعت 04:45 ب.ظ

سلام من یه دختر ۱۲ ساله هستم و تاحالا ۲ رمان نوشتم رمان بعد رو میخوام با ژانر انتقامی بنویسم ولی موضوعی پیدا نمیکنم

سلام
خیلی هم عالی
انتقام میتونه دلایل متعددی داشته باشه و آدم های مختلف تحت شرایط متفاوت دست به گرفتن انتقام بزنن (آن هم به شیوه های متفاوت). روی هر کدوم از این عوامل می تونی فکر کنی و با تخیل چیزهای جدیدی خلق کنی

......Fh...... 1400/11/24 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام ببخشید من دارم ی رمان پلیسی مینویسیم با ژانر انتقامی و پلیسی اسمش هم (انتقام) هست و منم با توجه به اسم میخوام هیجان داستان بالا بره و خواننده رو جذب کنه میشه بگید باید چیکار کنم
و اینکه من حدود ۱۴ سالمه دارم این رمان رو مینویسم و میتونم وقتی تموم شد انتشار کنم ؟؟؟؟

سلام
برای هیجان دادن راه های مختلفی هست. وقت سوال هایی توی ذهن خواننده به وجود بیارید که مشتاق پیدا کردن جواب هاش بشه خواندن رمان رو با شور و اشتیاق ادامه میده. سوال هایی درباره اینکه در گذشته ی داستان چه اتفاقاتی افتاده یا قراره شخصیت ها دست به چه کارهایی بزنن و چه انتخاب هایی داشته باشند.
برای انتشار هم کلی سایت و وبلاگ هست که میتونی با کمک اونها منتشر کنی.

بدون نام 1399/12/11 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام
من مشکلم تو نوشتن رمان اینه که هرموضوعی انتخاب میکنم قبلا انتخاب شده و یک رمان نویس اونو نوشته
من الان چیکار کنم ؟لطفا یه راهکار بگید

سلام
1_ تخیل/ نباید اولین چیزی که به ذهنت رسید رو شروع کنی به نوشتن. باید با تخیلت مسیرهای مختلف و متفاوتی رو طی کنی تا به یک طرح بکر و غیرکلیشه ای برسی. میتونی جنسیت شخصیت ها رو تغییر بدی، زمان-مکان رو تغییر بدهی، نوع راوی رو تغییر بدهی، انگیزه های شخصیت رو تغییر بدهی و ...
2_ شما باید حرف خودت رو بزنی. یعنی ببینی میخواهی با مطرح کردن یک موضوع چه نوع نگاهی رو به مخاطب انتقال بدهی. باید زاویه دیدت رو نسبت به موضوع تغییر بدهی. مثلا اگه توی یک رمان عاشقانه اتفاقات از نگاه عاشق روایت میشه می تونیم اینبار زاویه رو تغییر بدیم و از سمت معشوق به قضیه نگاه کنیم و ...
3_ سعی کن با مطالعه و مشاهده و تحقیق توی موضوعات و مسائل مختلف با چیزهای تازه آشنا بشی و به ایده ها و طرح های تازه برسی.

اینوری 1399/12/10 ساعت 11:38 ب.ظ http://12lnuri.blogfa.com

سلام
ببخشید من یه مشکلی دارم که وقتی می رم دوباره نوشته هام رو می خونم،دائم یه چیزی توشون پیدا می کنم که اون موقع به نظرم خوب بود اما الان دلم می خواد تغییرش بدم
البته نه اینکه این اتفاق برای طرح کلی داستان بیفته بلکه فقط برای جزییاتش اینجوری می شه وقتی می خونمش همش می گم که نه مثلا اینجا فلان کاراکتر بهتره اینکار رو بکنه و هی پاک می کنم و هی می نویسم بخاطر همین داستان زیاد پیش نمی ره نمی دونم باید چیکار کنم اگه کمکم کنید ممنون می شم

سلام
اگه در زمان نوشتن رمان این اتفاق می افته (یعنی همزمان با نوشتن اون رو ویرایش هم می کنید) بهتره کلا این کار رو نکنید. چون هم سرعت نوشتن شما رو پایین میاره و هم اونقده دچار وسواس فکری می کنه که نمی تونید رمان رو به اتمام برسونید. ویرایش رو نگه دارید برای بعد از اتمام رمان.
نکته ی بعد اینکه، برای اینکه تشخیص بدید که بالاخره چه اکت و عملی برای شخصیت درست هست باید جایگاه اون عمل رو در کلیت کار ببینید. یعنی وقتی که می نویسید باید هدف از نوشتن اون عمل خاص شخصیت رو بدونید و جایگاهش رو توی کلیت طرح رمان تشخیص بدید. وقتی هدف شخصیت توی یک صحنه ی به خصوص و همچنین مسیر کلی رمان مشخص باشه عمل متناسب با اون هدف رو می تونید مشخص بکنید. یعنی چرا شخصیت این عمل رو انجام میده و میخواهد با انجام عمل به چه هدفی برسه. اگه هدف هر صحنه و موقعیتی مشخص باشه تشخیص درست و غلط مشخص هست.

مبینا 1399/12/08 ساعت 02:37 ب.ظ

با سلام
من موضوع رمانم اینه : فرزندی که به تازگی یتیم شده است. شخصیت های آسیب پذیر بیشترین پتانسیل را برای رشد شخصیتی دارند.
ایا به نظرتون خوبه؟
لطفا نظر و راه کار و پیشنهاد بدین.
ممنونم

سلام
خب درباره تم (مضمون اصلی) به تنهایی نمیشه اظهار نظر کرد. باید ببینیم این مضمون با چه طرح داستانی قرار هست ارائه بشه. یعنی شخصیت و ماجرا هم باید مشخص بشه. خواننده دنبال قصه جذاب میره، باید طرح (پلات) رو هم برای خودتون مشخص کنید.

فاطمه 1399/10/16 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام
من میخوام یه رمان از ارزوهایم بنویسم ولی نمیدونم اولش را چگونه آغاز کنم ممنون میشم کمکم کنید

سلام
اولش رو به شکل های مختلفی می تونی بنویسی
مثلا شخصیت رو معرفی کنی، از گذشته و یا زندگی روزمره شخصیت بگی
یا شخصیت رو در حین انجام یک کاری نشون بدی
یا محیط داستان رو توصیف کنی
یا از گفتگوی آدم ها با هم دیگه شروع بکنی.

بهار 1399/10/04 ساعت 04:28 ب.ظ

سلام. هیچ موضوعی به ذهنم نمی رسه. می خوام یه داستان تخیلی بنویسم. اگرمیشه لطفا چند تا موضوع یا ایده پیشنهاد بدید. بعد یه درخواست دیگه ای هم دارم. اینکه بیشتر وقت ها وقتی می خوام یه داستان بنویسم تا نصفش رو می نویسم و دیگه چیزی برای ادامه ی داستان به ذهنم نمی رسه. برای همین نصفه کاره ولش می کنم. بعد هم دیگه نمیرم سراغش. و به جاش دوباره هی داستان جدید می نویسم و دوباره همون اتفاق پیش میاد. لطفا چاره ی اینکه دیگه این اتفاق نیفته رو بهم بگید. مثلا یه دفعه یه موضوعی به ذهنم میرسه و سریع شروع می کنم به نوشتن. ولی وسط هاش دیگه کم میارم و چیزی به ذهنم اصلا خطورنمی کنه. ممنون میشم راه چاره روبگید. تشکر

سلام
اینکه موضوعی به ذهنتان نمی رسه به این معنی هست که شاید مشاهده گر خوبی نیستید. ما از صبح تا شب توی موضوع و ایده و سوژه شنا می کنیم. یک سری به بخش خبرهای اجتماعی و حوادث سایت های خبری مثل تابناک و خبرآنلاین و ... بزن.

برای نیمه کار نماندن داستان ها:
شما اول یک طرح کلی از داستان را برای خودت بنویس. این طرح کنی باید شامل شروع-میانه-پایان داستان باشد. توی این طرح کلی که در چند خط می نویسی باید تکلیف این سوال ها مشخص باشد:
1. شخصیت اصلی داستان کیه؟
2. شخصیت اصلی داستان الان چه مشکلی داره و چه چیزی میخواد؟
3. چه جوری میخواد چیزی رو که میخواد به دست بیاره؟
4. چه موانع و مشکلات و آدم هایی بر سر راه رسیدن شخصیت به خواسته هاش هست؟
5. در پایان آیا شخصیت می تونه اون چیزی رو که میخواد به دست بیاره یا نه؟

وقتی طرح کلی رو بنابراین سوالات برای خودش نوشتی می توانی آن را به عنوان نقشه راهنما جلوی خودت بگذاری و از اول تا آخر اون رو با حوصله بنویسی. باید به این طرح پایبندی باشی. هیچ طرح و ایده و سوژه جدیدی نباید ذهن تو رو به خودش منحرف بکنه.

علت اینکه شما کار رو نیمه کاره میگذاری احتمالا به این دلیل هست که اصلا نمی دانی قرار است در داستانت چه اتفاقی بیافتد. اما وقتی طرح کلی را داشته باشی مسیر مشخص است.

ستاره 1399/10/03 ساعت 08:35 ب.ظ http://12Niyayesh.blogfa.com

سلام
راستش مشکل من اینه که وقتی دارم داستان رو می نویسم یهو یه ایده ی جدید و بهتر به سرم می زنه و همه ی داستان رو پاک می کنم و از اول می نویسم.
نمی دونی تا حالا چند بار این اتفاق برام افتاده اما واقعا نمی تونم جلوی خودمو بگیرم و نمی دونم باید چی کار کنم می شه کمکم کنید؟

سلام
شما اول یک خلاصه از طرح رمان رو بنویس و سعی کن تا پایان کار به اون پایبند باشی.
این خلاصه باید شامل شروع-میانه-پایان رمان باشه.
برای ثبت کردن ایده ها یک دفتر یادداشت اختصاص بده. وقتی وسط نوشتن یک رمان، ایده ی تازه ای به ذهنت میرسه اون ایده رو توی دفتر یادداشت کن و بعد بگذار کنار و به نوشتن رمان فعلی ادامه بده. اینطوری خیالت راحت هست که ایده ها فراموش نمیشن وبعدا می تونه بری به سراغشون.
نکته ی دوم هم اینکه: کار نویسنده این هست که یک داستان بنویسد و تمام کند. کار نویسنده فقط ایده پردازی نیست. نباید اجازه بدی ایده های تازه باعث بشن که کوهی از داستان های نیمه کاره داشته باشی.
باید توجه داشته باشی که هر ایده ای در ابتدا جذاب و بهتر به نظر میرسه. اما فقط موقع نوشتن هست که عیار و پتانسیل واقعیش رو نشون میده.
باید کارهایی که گفتم رو اونقد تکرار بکنی که "چسبیدن به نوشتن رمان فعلی" به یک عادت تبدیل بشه.

آرین 1399/09/20 ساعت 07:41 ب.ظ

سلام من عاشق رمان و رمان نویسی هستم
من 12 سالمه و متن ادبی خیلی عالی می نویسم چند بار حتی در 9 سالگی هم شروع به نوشتن کردم ولی نشده به آخر برسونم الان چند ساله می خوام بنویسم ولی موضوع برای نوشتن ندارم متأسفانه.

سلام
خیلی عالی که به نوشتن علاقمند هستید
راه های زیادی برای موضوع پیدا کردن هست
کافیه به سایت های خبری بروی و بخش خبر حوادث را نگاه بکنی. کلی سوژه پیدا می کنی.
حتی برای شروع از فیلم و سریال ها و کتاب هایی که دیده ای و خوانده ای هم می توانی ایده بگیری.
مثلا در سایت تابناک اجتماعی آخرین تیتر خبرها اینها هست:
عاملان زورگیری از بانوی کرمانشاهی دستگیر شدند
پزشک قلابی در البرز بازداشت شد
کلاهبرداری ۵ میلیاردی از ۱۰ هزار نفر با شگرد کار در منزل!
قاتلی که شب تولدش جنایت مرتکب شد
جراحی وحشتناک یک دزد در خانه کثیف!
مادربزرگ قربانی عشق نوه به پراید

کافی هست به هر کدام از اینها چند دقیقه ای فکر کنی و قوه تخیلت را به کار بیاندازی ...

آرشیدا 1399/09/14 ساعت 10:54 ب.ظ

سلام
من 14 سالمه و عاشق رمان نویسی هستم، در این باره استعداد هم دارم اما خیلی تو جزئیات خوب نیستم، من هر وقت میخوام نقاشی بکشم همیشه یه طرح کلی ازش دارم درباره نوشتن رمان هم همین طور هستم
من تا به حال هم کلی رمان خوندم، من عاشق ژانر ترسناک و هیجانی هستم مخصوصا به صورت اول شخص
مشکل من اینجاست که خیلی تو شخصیت سازی ماهر نیستم، من دوست دارم شخصیت هایی که تو رمانم درست میکنم ویژگی های خاص خودشون رو داشته باشن و خیلی خوب با داستانم وقف پیدا کنن
من کلی از رمان های دارن شان رو خوندم، دارن شان خیلی خوب شخصیت سازی میکنه حتی برای شخصیت لارتن کرپسلی تو رمان "قصه های سرزمین اشباح" یه حماسه جداگونه نوشت
اگه میشه لطفا برای این مورد و اینکه چطور تو نوشتن جزئیات خوب باشم راهنماییم کنین و اگه امکان داره برام منابع آموزشی مناسبی رو معرفی کنین خیلی ممنون میشم
باتشکر

سلام
چقدر عالی که به سمت ادبیات داستانی آمده ای.
درباره نوشتن از جزئیات:
برای نوشتن از جزئیات باید تمامی حواس پنجگانه خود را به کار ببری. فرقی نمی کند بخواهی شخصیت را توصیف کنی یا مکان داستان را. باید در جهان داستان حرکت کنی و نیروی تخیلت را به کار بگیری تا بفهمی :
1_ چه چیزی دیده می شود؟ (رنگ و نور و بزرگی و کوچکی و ارتباط بین اشیا و ...)
2_ چه صداهایی شنیده می شود؟ (گفتگوی آدم ها، تیک تاک ساعت، جاری شدن آب و ...)
3_ چه بوهایی در فضا پراکنده است؟ (بوی کهنگی، بوی نا-رطوبت-، بوی عطر و گل و غذا و ...)
4_مزه دهان شخصیت چیست؟ (شیرینی و شوری و تلخی و تندی و گس و ملس بودن و ...)
5_شخصیت دنیای اطراف و بدن خودش را چه طوری لمس می کند؟ (زبری، نرمی، سفتی و ...)

تا زمانی که در جز به جز جهان داستان غرق نشوی و تخیل نکنی اینها به دست نمی آید. بنابراین باید به همه وجوه جهان داستان اشراف داشته باشی.

و اما نکته مهم اینکه: به جا و به موقع و به اندازه از جزئیات بنویسی. نیازی نیست در همه جای داستان و مفصل به جزئیات بپردازی. توصیف در داستان گویی باعث پایین آمدن سرعت داستان می شود. خوانندگان دوست دارند داستان رو به جلو حرکت کُنَد. نویسنده باید با کمترین جزئیات و اطلاعات بیشترین فضای ذهنی را بسازد و تاثیر عمیقی بگذارد. مثلا لازم نیست همه ویژگی های ظاهری شخصیت را جز به جز توصیف کنی. کافی هست یکی دو مورد را به درستی انتخاب کنی تا باقی ویژگی ها با تخیل خواننده شکل بگیرد. مثلا کافی هست بگویی که یقه ی پیراهن شخصیت نامرتب بود و پر پیراهنش از توی شلوار بیرون زده بود. خواننده مابقی را در ذهنش می سازد و به این نتیجه می رسد که این آدم یا اصلا به ظاهرش اهمیت نمی دهد و یا اینکه خیلی باعجله از خانه بیرون زده.

منابع آموزشی:
کتاب های زیادی است. مثلا کتاب "داستان نویسی" دامیز. یا کتاب های: "فن داستان نویسی" و "درس هایی درباره داستان نویسی" با ترجمه محسن سلیمانی.
یا کتابهای "یک شیوه برای رمان نویسی" حسین سناپور و "حرکت در مه" محمدحسن شهسواری.
هر چه دستت رسید بخوان.

نیلا 1399/08/22 ساعت 12:53 ب.ظ

امیدوارم ار مان های من لذت ببرین

نیایش 1399/08/21 ساعت 06:23 ب.ظ

سلام
راستش رو بخواین داستان من کاملا امادس تا روی کاغذ بیاد فقط قبلش دو تا سوال داشتم:
۱- اشکال نداره برای شخصیت هام از اسامی خارجی استفاده کنم؟داستان من در یه دنیای کاملا خیالی روایت می شه و از کشور خاصی درش نام برده نمی شه پس قاعدتا مشکلی نیست درسته؟
۲- من خیلی می ترسم که داستانم کلیشه ای بشه و بگن که رو نویسی کرده.موضوعی که برای داستانم انتخاب کردم مقدار خیلی کمی به یه فیلم که قبلا دیدم شباهت داره و من همش می ترسم که نکنه با اون مقایسه شه؛اما نکته اینجاست که خط داستانی من کاملا متفاوته پس این ترسم الکیه؟

سلام
1_ نه اشکالی نداره. اگه مثلا اتفاق ها توی فرانسه قرن نوزده میلادی اتفاق می افته طبیعی هست که اسامی هم خارجی باشه. یعنی مثلا شما کلا یه کشور دیگه رو انتخاب کردی و اسامی هم طبیعتا به زبان همانجا خواهد بود. وقتی دنیای خیالی هم باشه، اسامی باید متناسب با تاریخ و زبان اون دنیای خیالی باشه. مشکلی نیست.

2_ شباهت جزئی شاید چندان اهمیتی نداشته باشه. وقتی خط داستان و شخصیت ها تازه هستند نیازی نیست چندان بترسی.

آیدا 1399/08/21 ساعت 03:36 ب.ظ

من نویسندگی رو دوست دارم اما جدیدا همش میترسم که شاید ایده های که به ذهن من میرسه به ذهن دیگران هم برسه به نظرتون چیکار کنم از سر این ترس خلاص میشم؟

در ابتدای راه نویسندگی معمولا همه نویسنده ها این ترس رو دارند.
توی این دوره ما معمولا تحت تاثیر کتابهایی که خوندیم یا فیلم هایی که دیدیدم هستیم.
نویسنده به مرور یاد میگیره که نگاه ویژه ی خودش رو نسبت به موضوعات و ایده های اولیه داشته باشه و همچنین چه جوری به سراغ ایده های تکراری بره و با چه شیوه هایی اون ها رو از حالت تکراری و یا کلیشه ای بودن در بیاره.
بنابراین سال های اول رمان نویسی، مخصوصا در نوجوانی حتی می تونیم با ایده های تکراری تمرین کنیم و تغییر دادن ایده های تکراری رو به عنوان یه تمرین سخت انجام بدیم.
مثلا موقعیت رو ثابت نگه داریم و شخصیت رو تغییر بدیم. یا مثلا خیلی چیزها رو ثابت نگه داریم و دوره تاریخی اتفاقات رو تغییر بدیم و کارهایی از این دست.
برای همین نباید اجازه بدی ترس هایی مثل چیزی که گفتی مانع از نوشتن بشه.

. 1399/08/20 ساعت 07:18 ب.ظ

سلام ببخشید من روی کلیشه ای نبودن موضوع داستانم خیلی حساسم می شه لطفا بگید چطور به خط داستان تازگی و جذابیت ببخشم و موضوع رو از تکراری بودن در بیارم؟این بزرگترین ترس منه که خواننده بگه این تیکه از روی فلان داستان بر داشت شده می تونید کمکم کنید؟

سلام
دوست عزیز یه اسمی ایمیلی چیزی می نوشتید حداقل
اینجور سوال پرسیدن درست نیست

فاطمه 1399/08/20 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام خسته نباشید
من ایده ی کلی رو دارم و قصد دارم در طول رمان اتفاقات رو درست کنم یعنی به ذهن بیارم الان تمام اتفاقات رو نمیدونم ولی قصد دارم همین طور که مینویسم به ذهن بیارم ولی هدف دارم و موضوع کلی رو میدونم
میشه بگید کارم درسته یا غلط اخه تا الان یکمش رو نوشتم

سلام
در نوشتن رمان، هر نویسنده ای با توجه به شرایط زندگی و ویژگی های خودش، شیوه ی نوشتنش را انتخاب می کند. بعضی ها دوست دارند قبل از اینکه نوشتن رمان را شروع کنند، درباره همه ی جنبه های رمان فکر بکنند و پرونده ی کاملی از رمان تهیه بکنند و بعد دست به نوشتن رمان ببرند. مثلا ویژگی شخصیت ها را می نویسند، خلاصه صحنه ها را می نویسند و یا هر آن چیزی که بهشان کمک می کند تصویر روشنی از رمان شان داشته باشند.
در مقابل، نویسندگانی هم هستند که فقط یک تصویر گنگی از جهان رمان شان دارند و با همین اطلاعات خیلی اندک نوشتن رمان را شروع می کنند و اجازه می دهند که غریزه ی شان آن ها را در نوشتن رمان پیش ببرد. این دسته از نویسندگان دوست دارند در حین نوشتن رمان صحنه ها و حوادث را کشف کنند.
هر کدوم از این نویسندگان کارشان را به ترتیبی که گفتم شروع می کنند و در ادامه بالاخره می فهمند که شیوه ی شان به دردشان می خورد یا نه. اگر دیدند شیوه ی شان نتیجه بخش نبوده، شیوه ی شان را تغییر می دهند.
الان شما هم یکبار باید با این شیوه ی خودتان جلو بروید ببینید می توانید طبق برنامه ی تان نوشتن رمان را به پایان ببرید یا نه. مثلا اگر قرار است 300 صفحه رمان را در 150 روز بنویسید (حدود 5 ماه) آیا می توانید یا نه. ممکن است شما بخواهید 300 صفحه را در طی یک سال بنویسید. روزی یک صفحه. یا در طی یک ماه بنویسید. روزی ده صفحه. بستگی به شرایط شما دارد.
اگر دیدید که در طول نوشتن خیلی زمان می برد تا یک صحنه را سر و سامان بدهید و نمی توانید با اتکا به خلاقیت در لحظه رمان را بنویسید، این یعنی اینکه نیاز داشته اید با اطلاعات بیشتری وارد نوشتن رمان شوید و قبل از نوشتن رمان نیاز بوده که خیلی درباره جزئیات آن فکر بکنید.
یکبار مسیر را طی بکنید و بعد به بررسی آن بپردازید و طبق بررسی تان شیوه نوشتن را انتخاب کنید.

هدیه 1399/08/01 ساعت 04:09 ب.ظ http://Novlhome.blogsky

سلام
من ۱۵ سالمه و علاقه‌ی خیلی زیادی به نوشتن دارم.
میخوام یه رمان عاشقانه بنویسم و چند بار هم نوشتم و از اواسطش بیخیال شدم.
عده‌ای از اطرافیانم میگن هنوز نمیتونم بنویسم و زوده.(از نظر سن و سال)
میخواستم نظر شما رو هم بدونم.

سلام
خیلی عالی هست که نوشتن را دوست داری.
در این سن و سال (مثلا 15 سال) ما تجربه ی خیلی کمی درباره زندگی داریم. درک و فهم کامل و درستی نداریم. بنابراین اگر از موضوعاتی بنویسیم که تجربه ای درباره ی شان نداریم یا تجربه ی مان کامل نیست، اگر چیزی در این باره بنویسیم نوشته ی مان آبکی و ضعیف خواهد شد.
بنابراین بهترین راه این هست از چیزهایی بنویسیم که جزو تجربه ها و خاطره های شخصی خودمان هست. یا درباره موضوعاتی بنویسیم که میتوانیم فقط با اتکا به قوه ی تخیل مان از عهده نوشتن شان بر بیاییم.
هیچ سنی برای نوشتن زود یا دیر نیست.
فقط نباید در نویسندگی عجله کنیم. باید از نوشتن لذت ببریم و یاد بگیریم. و البته حتما حتما زیاد مطالعه کنیم. کتاب های رمان خوب از نویسندگان بزرگ مثل داستایوسکی و تولستوی و ...
موفق باشی

izak 1399/06/21 ساعت 11:29 ب.ظ http://novelhom.blogsky.com

من خیلی ایده های جذابی تو ذهنم دارم ولی وقتی می‌خوام رو کاغذ پیادشون کنم به مشکل بر میخورم نمی‌دونم میانه داستانم چی باشه ولی طراحی شخصیت هارو فقط بطور کامل میتونم انجام بدم و همین انگیزمو از دست می‌بره اولا شروع کرده بودم یه رمان خون‌آشامی می‌نوشتم ولی به همون دلیلی که گفتم(نمی‌دونم اتفاق های وسط داستان چی باشن)همینجوری ولش کردم خیلی علاقه دارم به اینکه رمان معمایی_پلیسی بنویسم ولی تو فیلما و انیمه های مختلف دیدم که با معما های عجیب و سخت مواجه میشن که منم بعد حل کردنشون قافلگیر میشم ولی برای رمان خودم نتونستم ایده جذابی پیدا کنم و معما هام رو نتونستم پیچیده کنم و بنظر خودم میشه از همون اول معمارو حدس زد خیلی علاقه دارم تا حالا هم دو سه تا رمان نوشتم ولی این انگیزمو کم می‌کنه میشه راهنماییم کنید

سلام
برای اینکه بدونید وسط داستان قراره چه اتفاقی بیافته اول باید بتونید مسیر شخصیت رو مشخص بکنید. کل یک رمان چی هست؟
کل یک رمان مسیر حرکت شخصیت هست. شخصیت از نقطه ی A شروع می کنه تا بره برسه به نقطه ی B.
بنابراین اول باید از خودتون این سوالات رو بپرسید:
1_شخصیت اصلی من کی هست؟
2_ شخصیت چه چیزی میخواد؟ میخواد به چی برسه؟
3_ چرا میخواد؟
4_ چه جوری میخواد بره برسه و برنامه اش چیه؟
5_ موانع سر راهش چه چیزهایی هست؟
6_ در نتیجه ی برخورد شخصیت با این موانع چه اتفاقاتی قرار هست بیافته؟

اگه جواب این سوالات برات مشخص باشه اون وقت میتونی یک مسیر از شروع تا پایان برای شخصیت مشخص بکنی.

برای نوشتن یک رمان پلیسی یا معمایی پیچیده نیاز هست که شما بتونی خطوط داستانی آشکار و پنهان طراحی بکنی. به نظرم اول بهتر است سراغ نوشتن رمان هایی بروی که خط طرح ساده تری داره. وقتی توی اجرا و نوشتن خط طرح ساده تر مهارت پیدا کردی می تونی رمان هایی بنویسی که خطوط داستانی زیادی دارند.
در شروع سخت است که یکراست بخواهی رمانی با طراحی پیچیده بنویسی.

ملیکا 1399/03/10 ساعت 06:57 ب.ظ http://Gravatar.com

سلام من الان چند وقت است که دارم یه داستان تخیلی می نویسم ولی الان نمی دونم که چگونه داستانم رو ادامه بدم اول داستانم خوب بود ولی الان دیگه نمی توانم مثل اولش خوب بنویسم . میشه منو راهنمایی کنید ممنون از شما

سلام
من که اینجوری نمی تونم نظری یا پیشنهادی بدم.
باید خودتون یکبار مجدد متن رو بخونید و یکسری نکات رو چک بکنید تا بتونید مشکل داستان رو متوجه بشید
1_ آیا ایده و موضوعی که انتخاب کرده اید ظرفیت و قابلیت تبدیل شدن به یک اثر بلند رو داشته؟
2_ آیا تعریف مشخص و واضحی از حرفی که میخواستید بزنید دارید؟ میخواستید درباره چه چیزی حرف بزنید و چه مسائلی رو مطرح بکنید؟
3_ آیا طرح کلی مشخصی از داستان دارید؟ شروع-میانه-پایان
4_ آیا در ابتدای داستان اونقده در شخصیت ظرفیت ایجاد کرده اید که در ادامه داستان به اندازه کافی با جهان خارج از خودش کشمکش داشته باشه و حوادثی رو رقم بزنه ؟

اگه رمان رو دوباره بررسی بکنید می تونید مشکل کار رو تشخیص بدید
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد