آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

پایان بندی رمان : چه سرنوشتی برای شخصیت های رمان رقم بزنیم؟

در جواب سوال یکی از دوستان (حوری سا) پاسخی نوشتم که بلند بود و به نظرم برای دیگران هم مفید باشد. اول سوال را می خوانیم و بعد جواب من.

سوال از حوری سا: ممنونم ازراهنمایی تون ولی من میخوام یه رمان عاشقانه بنویسم که توش شخصیت های خوب بد داره واسه همین به دوراهی گیرکردم شخصیت هاراانتخاب کردم مقدمه رمان گفته:ام امامانده ام واسه شخصیت هاچه سرنوشتی بزارم؟

متن کامل در ادامه مطلب

 

  

پاسخ:

سلام

این سوال جواب بسیار مفصلی می طلبد که مربوط به طراحی ساختار رمان هست. اما اگر بخواهم خلاصه ای بنویسم:

ساختار به طور کلی می تواند به این شکل باشد.

حادثه ای تعادل زندگی شخصیت اصلی ما را به هم می زند. شخصیت ما به دنبال چیزی می رود که تعادل را به زندگی او برگرداند. او در این راه با موانع و مشکلات زیادی مواجه می شود و در کشمکش با آنها پیش می رود تا آنها را یکی یکی پشت سر بگذارد. در پایان، او یا موفق می شود ،با به دست آوردن چیزی که در پی اش بوده، تعادل را به زندگی اش بازگرداند و یا اینکه موفق نمی شود.

مثلا:

شخصیت ما یک روز عاشق دختری می شود. خیال و تمنای عشق باعث خارج شدن زندگی شخصیت ما از تعادل می شود. او دیگر آدم سابق نیست. شخصیت ما برای رسیدن به دختر دلخواهش پا پیش می گذارد. اما مشکلاتی این وصال را غیرممکن می کند. مثلا مخالفت خانواده دختر، یا فقر و نداری پسر، یا یک رقیب عشقی سرسخت پولدار، یا سرسختی دختر در دادن پاسخ مثبت و یا همه ی اینها. شخصیت برای حل این مسائل و مشکلات باید کاری بکند. او در پایان یا به عشقش می رسد و زندگی اش آرام و متعادل می شود و یا در رسیدن به عشقش ناکام می ماند وعلی رغم ناکامی یک تجربه ی سخت را پشت سرگذاشته.


اما انتخاب سرنوشت شخصیت ها: این مسئله بستگی به جهان بینی و نگاه شما به زندگی دارد. شما زندگی را چه طور می بینید؟ مثلا نظرتان راجع به عشق چیست؟ یا نظرتان راجع به یک عشق در یک شرایط اجتماعی خاص. مثلا عشق در زمان جنگ؟ یا مثلا نظرتان درباره ی عشق یک طرفه چیست؟ شما زندگی را بیهوده می بینید یا هدفمند و ارزشمند؟

بنابراین باید مفهوم اساسی رمان تان را مشخص بکنید. درباره ی چه چیزی می نویسید و چه عقیده و نظری درباره ی آن دارید؟

وقتی این را مشخص کردید حوادث و اتفاقات را در جهت رسیدن به این اندیشه هدایت می کنید.

مثلا من می خواهم درباره ی عشق بنویسم و به نظرم عشق باعث تلاطم های بیهوده و اعصاب خردکن می شود، یا لااقل در شرایطی خاص اینگونه هست و ارزش آن را ندارد که به خاطرش بجنگی. عشق موضوع اصلی رمان من هست و نگاهی که منتقل می کند هم این هست: عشق ارزشش را ندارد به خاطرش زندگی ات را ببازی.

حال که می دانم در پایان به کجا باید برسم حوادث داستان را به گونه ای طراحی می کنم و می چینم که معنای مورد نظرم را به خواننده منتقل کنم. برای همین سرنوشت شخصیت من در پایان رمان به احتمال زیاد یک موقعیت بغرنج و ناامید کننده خواهد بود. پایان خوشی در کار نیست و شخصیت من نه تنها به عشقش نمی رسد بلکه همه ی زندگی اش را هم از دست می دهد.

نظرات 6 + ارسال نظر
ava 1397/02/25 ساعت 06:07 ب.ظ

سلام. من دارم یه رمان می نویسم که موضوعی تقربیا جنایی داره. یعنی شخصیت های اصلی رمانم عضو یه سازمان خرابکاری هستند اما نمیدونم چرا اتفاقاتی که موقع ماموریت براشون رخ میده رو نمیتونم اونطور که باید هیجانی بنویسم. جوری نوشتم که انگار یه قسمت از زندگی عادیه یا حداقل اون تنش و اضطرابی که باید باشه در متن رمانم نیست. ممنون میشم کمکم کنید.

سلام
نوشتن رمان توی ژانر ماجرایی-حادثه ای هم یکسری تکنیک های خاصی داره.
اگه بخواهم چندتاشو به صورت کوتاه بگم:
یکی اینکه باید روی ریتم رمان کار بکنی. اینکه با چه سرعتی داری وقایع رو روایت می کنی و چه مقدار از روایتت به صورت نمایشی هست و چه مقدار نقلی هست. انتخاب اینکه کجاها نمایشی باشه و کجاها نقلی خیلی مهمه. چون اگه سرعت روایت کند باشه و داستان یواش جلو بره خواننده رو پس می زنه.
نکته دوم اینکه چقدر تونسته باشی کشمکش خلق بکنی و شخصیت های مثبت و منفی رو درگیر این کشمش بکنی. اینکه خواننده بتونه با شخصیت قهرمان همذات پنداری کنه و اون رو دوست داشته باشه و موقعی که شخصیت قهرمان در خطر هست این هیجان به خواننده منتقل بشه. تا زمانی که شخصیت اصلی درگیر بحران نشه و مانع سفت و سختی جلوش نباشه جذابتی ایجاد نمیشه.

پیشنهاد می کنم کارهای خوب رو توی این ژانر بخونی یا فیلم ها رو ببینی. کمک می کنه

بهجت واحدخواه 1396/11/20 ساعت 10:18 ب.ظ

نویسنده رمان راز شمع خاموش
علاقه زیاد به رمان نوشتن .رمان دوم من در حال بازنویسی است .با عشق می نویسم

MIKAELA 1396/11/01 ساعت 04:12 ب.ظ http://wedadea.com

سلام من تا الان دو تا رمان نا موفق داشتم من همیشه کلی ایده های باحال به ذهنم میرسه اما وسطای رمان همه ی ایده هام ته میکشه طوری که دیگه نمیتونم ادامش بدم و میزارمش کنار و از همه ی شخصیتا و حرفا و اتفاقات توی رمانم متنفر میشم دست خودمم نیست نمیدونم چه مرگمه

سلام
قبل از شروع به نوشتن یک رمان باید جواب خیلی روشن و مشخصی برای این سوال داشته باشی:
چرا این رمان را می نویسم؟ چرا؟
چه چیزی در اون هست که من رو وادار به نوشتن می کنه؟
اگر جواب به این سوال رو داشته باشید و جواب قاطع و اقناع کننده ای باشه طبیعتا تا پایان نوشتن رمان به شما انگیزه میده.
اما اگه از سر تفنن و هیجان زودگذر باشه طبیعتا جواب قابل اقناع کننده ای برایش نخواهید داشت.
برای همین پیش از شروع از خودتان سوال بکنید.
موفق باشید

هانیه 1396/08/18 ساعت 08:17 ب.ظ

سلام
من میخوام یه رمان عاشقانه بنویسم شخصیت هر کدوم از رمان رو مشخص کردم اما نمی دونم چجوری شروع کنم
لطفا راهنماییم کنید

سلام
پاسخ سوال شما را در این یادداشت نوشتم:
چگونه رمان را شروع بکنیم:

http://novelhome.blogsky.com/1396/08/20/post-69/

زهرا 1396/07/13 ساعت 09:02 ب.ظ

سلام
من یه سالیه میخوام رمان بنویسم تخیلم هم خیلی قویه و ایده های زیادی به ذهنم میرسه چن تا رمان نوشتم ولی نصفو نیمه موندن وقتی میخوام یه رمان بنویسم وسطای رمان احساس میکنم رمانم بعد شده و نمیتونم بقیشو دیگه بنویسم چی کار باید بکنم؟

سلام
باید یک طرح کلی بنویسید تا مسیر کار برای تان مشخص شود. یعنی شروع/میانه/پایان رمان را برای خودتان مشخص بکنید. تا آنجایی که می توانید خلاقیت به خرج بدهید و راه های تازه ای کشف بکنید و در دل طرح کلی بگنجانید. بعد از آن شروع به نوشتن کنید و به احساسات مقطعی هم چندان توجهی نکنید چون معمولا نویسنده ها نظر مثبتی نسبت به نتیجه ی کارشان ندارند و مدام فکر می کنند که نتیجه ی کار فاجعه بار شده است.
شما باید یکبار رمان را تا انتها بنویسید تا شاکله و تنه ی اصلی کار مشخص شود. بعد می توانید آن را کم و زیاد و بازنویسی کنید تا به شکل نهایی دلخواه تان در بیاید.
موفق باشید

معصومه 1396/06/27 ساعت 09:20 ب.ظ

خیلی ممنون.جالب بود.اما من موندم که برای کاراکترم چه موضوعی رو انتخاب کنم.
میشه توضیح بدید برای کاراکتری چه نوع موضوعی را انتخاب کنیم

سلام
ممنونم از لطفتون
موضوع رمان ارتباط مستقیم دارد به علایق و دغدغه های شما. باید ببینید چه چیزی شما را به خودش مشغول می کند. دوست دارید راجع به چه چیزی حرف بزنید. مثلا یک نفر موضوع عشق را دوست دارد. یک نفر از داستان های پلیسی خوشش می آید و یکی هم هست که مثلا دغدغه ی محیط زیستی دارد و درباره ی بحران آب یک داستان تخیلی می نویسد.
بعضی ها وقتی از دیدن فقر در جامعه متاثر می شوند راجع به رانتخواری و نابرابری اجتماعی می نویسند بعضی ها از خرافاتی که به اسم دین به خورد ملت می دهند شاکی هست و این را موضوع کارش قرار می دهد.
موضوع را باید در درون تان پیدا بکنید. چیزهایی که برای تان مهم هستند.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد