آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

چگونه در نوشتن رمان یک ضد قهرمان قوی خلق کنیم؟

رمان ها و داستان های خوب و جذاب از برخورد قهرمان و ضد قهرمان شکل می گیرند. مخصوصا در رمان های فانتزی حماسی. تا زمانی که دو قطب قدرتمند در برابر هم قرار نگیرند کشمکشی به وجود نمی آید. کشمکش یعنی جذابیت و تعلیق. خواننده رمان را می خواند تا ببیند چه کسی؟ و به چه صورت؟ پیروز میدان خواهد شد. در رمان های خوب این کشمکش و بحران همواره اوج می گیرد تا در صحنه های پایانی به کلیدی ترین و مهیج ترین نقطه برسد. تا زمانی که پای ضدقهرمانی قدرتمند، مکار و حیله گیر در میان نباشد نمی توانیم قدرت قهرمان را نشان دهیم. قدرت قهرمان را چیزی نشان می دهد که قهرمان با آن دست و پنجه نرم می کند. یک ضد قهرمان خطرناک. 

 

برای اینکه بفهمیم یک دشمن تا چه اندازه خطرناک هست باید ببینیم چه چیزی را به خطر می اندازد. یعنی با حضور یک دشمن فرضی چه چیز قهرمان ما به خطر می افتد و قهرمان ما چه چیزی را از دست می دهد. مهمترین دارایی یک نفر "جان" اوست. و بعد از آن "جان" عزیزانش. یعنی پدر، مادر، همسر، فرزندان و معشوق. گاهی می بینیم که خطر "جان" همه ی انسان های روی زمین را تهدید می کند. مثلا یک حمله ی هسته ای یا بیولوژیک یا حمله ی بیگانگان فضایی یا پیدا شدن سر و کله ی یک گودزیلا. هر چه قدر این خطر بزرگتر و فراگیرتر باشد، قهرمان نیاز به تلاش و تقلای بیشتری دارد. همین تلاش و تقلا هست که کشمکش بین قهرمان و ضدقهرمان را شکل میدهد. مثل درگیری نیروهای خیر و شر در اکثر داستان های فانتزی حماسی.

بنابرین خواننده باید این خطر را با تمام وجود حس کند، یعنی تا "عاملی" (ضدقهرمان) ارزشمندترین دارایی یک نفر را به خطر نیاندازد حسی برانگیخته نمی شود.

به این هم توجه داشته باشیم که در شرایط مختلف این "ارزشمندترین" دارایی فرق می کند. مثلا در یک داستان رئالیستی که به زندگی روزمره ی مردی کارمندمی پردازد، این "ارزشمندترین" چیز می تواند آرامش یک عصر تابستانی باشد که مرد کارمند می خواهد خستگی چند روز کاری را به در کند. اگر شرایط به خوبی توصیف شود و خواننده با مسئله به درستی مواجه شود آن وقت حتی بگومگوی زن و شوهر همسایه پایینی یا سبزی فروش توی کوچه و یا حتی چکه های آب شیر ظرفشویی هم می تواند قهرمان را به چالش وادارد و "آرامش" او را به "خطر" بیاندازد. طبیعتا در یک داستان فانتزی حماسی یا جادوگری "ابعاد" مادی و معنوی چیزی که به خطر می افتد بسیار گسترده تر می شود. مثل نابودی حیات روی زمین یا سلطه ی نیروهای اهریمنی.


برای خلق قهرمان و ضدقهرمان نیاز به شناخت دقیق شخصیت ها و مضمون محوری رمان هست. رمان ما درباره ی چه چیزی حرف می زند؟ چه چیزی به خطر می افتد؟ چرا برای قهرمان مهم هست؟ چرا برای ضد قهرمان مهم هست؟ چه چیزی باعث می شود آنها تا پای جان برای غلبه بر یکدیگری تلاش کنند؟ چه چیز به خطر افتاده است؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد