آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

انتخاب راوی در نوشتن رمان هایی بر اساس زندگی واقعی اشخاص

 برای نوشتن رمانی که در آن به زندگی یک شخصیت حقیقی می پردازیم، از چه نوع راوی استفاده کنیم تاثیرگذارتر هست؟ اول شخصی یا سوم شخص؟ (من راوی یا دانای کل؟)

 

ادامه مطلب ...

تقلید در رمان نویسی

معمولا داستان های اول هر نویسنده ای (مخصوصا نویسندگانی که در سنین پایین دست به قلم شده اند)  شبیه داستان ها و رمان هایی هست که تا پیش از آن خوانده اند. رمان هایی که پرفروش و پرطرفدار بوده اند بیشترین تاثیر را دارند. مثل تاثیر هری پاتر که برای سال های سال مرجع علاقمندان به رمان های فانتزی بود و بسیاری از علاقمندان از روی سری هری پاتر مشق می کردند. یا در زمینه ی رمان های عاشقانه بسیاری راه فهیمه رحیمی، ر.اعتمادی، م.مودب پور یا دانیل استیل و فیلدینگ را می رفتند. 

ادامه مطلب ...

چگونه در نوشتن رمان یک ضد قهرمان قوی خلق کنیم؟

رمان ها و داستان های خوب و جذاب از برخورد قهرمان و ضد قهرمان شکل می گیرند. مخصوصا در رمان های فانتزی حماسی. تا زمانی که دو قطب قدرتمند در برابر هم قرار نگیرند کشمکشی به وجود نمی آید. کشمکش یعنی جذابیت و تعلیق. خواننده رمان را می خواند تا ببیند چه کسی؟ و به چه صورت؟ پیروز میدان خواهد شد. در رمان های خوب این کشمکش و بحران همواره اوج می گیرد تا در صحنه های پایانی به کلیدی ترین و مهیج ترین نقطه برسد. تا زمانی که پای ضدقهرمانی قدرتمند، مکار و حیله گیر در میان نباشد نمی توانیم قدرت قهرمان را نشان دهیم. قدرت قهرمان را چیزی نشان می دهد که قهرمان با آن دست و پنجه نرم می کند. یک ضد قهرمان خطرناک. 

ادامه مطلب ...

رمان نویسی و چند مسئله: مفهوم زدگی رمان - ضد کلیشه نویسی در رمان- دیالوگ نویسی در رمان

چند سوال مهم که دوستان پرسیده اند و برای سایرین هم می تواند مفید باشد با پاسخ هایی که نوشته ام در این یادداشت منتشر میکنم.

وقتی می گویند نثر رمان مفهوم زده است ، به چه معناست ؟
در بیشتر وقت ها به این معنی هست که نویسنده خواسته فلسفه بافی بکند. یعنی به زعم خودش حرف های مهم و پرمغز بزند ولی ناخواسته در این کار دچار مستقیم گویی و پرگویی شده است.  بهتر است نویسنده مفاهیم داستان را به صورت غیرمستقیم و در قالب اتفاقات و حوادث و کنش شخصیت و انتخاب های شخصیت در لایه های زیرین داستان به مخاطب القا بکند. نه اینگه به صورت شعارگونه و گل درشت و با لحن موعظه گونه داد سخن سر بدهد.
صرفا نگوید "زندگی بی معنی و پوچ هست" بلکه این پوچی و بی معنایی را در قالب رفتار و کنش شخصیت نشان بدهد. 
ادامه مطلب ...

دیالوگ نویسی در رمان - دیالوگ های خوب چه ویژگی هایی دارند؟

چند نکته کوتاه درباره نوشتن دیالوگ خوب:


1- دیالوگ بین شخصیت ها لزومی ندارد عین واقعیت باشد. در گفتگوهای واقعی کلی حرفهای تکراری و پیش پا افتاده و بدون ظرفیت دراماتیک گفته می شود. فقط باید جایی از دیالوگ استفاده کرد که جز دیالوگ چاره ای نیست. 

مثل این گفتگو:

سینا گفت: سلام.

مادرش جواب داد: علیک السلام. 

سینا گفت: مادر جان خوبی؟

مادر گفت: خوبم تو چه طوری؟

—-

خب تمامی این گفتگوها را می شود در یک جمله خلاصه و روایت کرد:

سینا با مادرش احوالپرسی کرد.

(وارد ادامه مطلب شوید) 

ادامه مطلب ...

چند نکته کوتاه درباره: راوی، تخیل، پیرنگ، داستان کارآگاهی، پایان بندی رمان

یک/ راوی اول شخص خوبه یا سوم شخص؟ 

بستگی به نوع داستان دارد. اما در کل راوی اول شخص صمیمیت و باورپذیری بیشتری دارد و مهمترین محدودیتش این هست که نمی تواند از جاهایی که نرفته یا چیزهایی که ندیده حرف بزند. اما راوی سوم شخص (دانای کل) این محدودیت را ندارد و می تواند طبق منطق داستان به هر جایی برود و درباره هر چیزی اطلاعات بدهد. بنابراین این شما هستید که بنابر مزیت ها و محدودیت ها و داستانی که می نویسید باید نوع راوی را انتخاب کنید. 

  
ادامه مطلب ...

چگونه برای رمان خود سرزمینی خیالی خلق کنیم؟ راه های خلق اسامی خیالی

احتمالا شما هم از دیدن خلاقیت کم نظیر نویسندگانی مانند تالکین، رولینگ یا مارتین در خلق جهانی خیالی لذت برده اید. جهانی که در آن شخصیت هایی عجیب در زمان و مکانی خیالی به نبرد با یکدیگر می پردازند. موجودات و هیولاهایی که همه از تخیل ناب نویسنده زاده شده اند و سرزمین هایی که نمی توانید آنها را روی نقشه های زمین پیدا بکنید. بدون شک نقطه ی حرکت ما برای خلق جهانی خیالی، همین جهان واقعی هست. این قوه ی تخیل نویسنده هست که از ترکیب عناصر واقعی یا اغراق دربرخی از ابعاد این عناصر به موجودات و مکان هایی خیالی می رسد.  
ادامه مطلب ...

چگونه در نوشتن رمان، از مانع خشک شدن قلم عبور کنیم؟ و ایده هایی جذاب برای رمان یا داستانمان خلق کنیم؟

بعضی از نویسندگان برای نوشتن رمان منتظر الهام می نشینند، چون ایده ای برای ادامه رمان ندارند. احساس می کنند طبعشان خشک شده است و چیزی از چشمه ی قلمشان نمی جوشد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟

نکته اول: فی الواقع (به نظر من) چیزی به اسم "الهام" وجود ندارد. اگر هم چنین چیزی باشد نمی شود روی آن برای نوشتن زیاد حساب کرد. چون ممکن است مواقعی خودی نشان دهد و در بیشتر مواقع هم دست ما را توی پوست گردو بگذارد و هر چه منتظرش نشینیم خبری از آن نشود. در اینجا منظور از الهام بیشتر چیزی هست که از جایی فرای دنیای عادی، بر نویسنده نازل می شود. انگار که فرشتگان برای نویسنده تحفه آورده باشند. برای همین نویسنده تا از راه رسیدن این فرشتگان حامل الهام باید چشم به راه باشد و دست به نوشتن نبرد، یا نتواند که ببرد. 

ادامه مطلب ...

چگونه رمان خود را طولانی تر بکنیم؟

در صنعت نشر (مخصوصا در اروپا و امریکا) به آن دسته از کتاب های داستانی، رمان گفته می شود که عموما بیش از 300 صفحه باشد. البته تعداد صفحات یا لغات معیار درست و دقیقی نیست که بخواهیم خودمان را به آن مقید بکنیم. اینکه در اقتصاد نشر روی حجم و طولانی بودن رمان (کمیت) تاکید می شود دلایل خودش را دارد که لزوما با شاخص های کیفیت رمان منطبق نیست. عموم خوانندگان رمان هم دوست دارند کتابی که برای مطالعه تهیه می کنند ساعت های متمادی از روزها و هفته های شان را به خود اختصاص دهد و زمانی طولانی در جهان کتاب زندگی بکنند، که بسیار لذت بخش و سرگرم کننده هست. ....

متن کامل در ادامه ... 

ادامه مطلب ...

یکی از هنرهای نویسنده این هست که بداند چه زمانی دست از نوشتن بکشد- گفتگو با مایا آنجلو

بخش هایی خواندنی از مصاحبه با خانم مایا آنجلو، نویسنده امریکایی


چطور روز کاری‌ات را شروع می‌کنی؟

در هر شهری که تا به حال زندگی کرده‌ام، در هتلی اتاق گرفتم. اتاق هتل را برای چند ماهی اجاره می‌کنم، ساعت شش صبح خانه‌ام را ترک می‌کنم و سعی می‌کنم در ساعت شش و سی دقیقه در محل کارم باشم. برای نوشتن، روی تخت دراز می‌کشم. اصلا اجازه نمی‌دهم خدمه هتل ملحفه‌های تخت را عوض کنند چون من اصلا آنجا نمی‌خوابم. تا ساعت ١٢:٣٠ یا ١:٣٠ عصر می‌مانم بعد به خانه می‌روم و سعی می‌کنم نفس بکشم؛ حدود ساعت پنج به کارم نگاه می‌کنم؛ میز شامی می‌چینم، میزی مناسب، آرام و شامی دوست‌داشتنی می‌خورم و بعد صبح روز بعد می‌روم سر کار. گاهی وقتی به اتاقم در هتل می‌روم یادداشتی روی زمین می‌بینم که روی آن نوشته شده «خانم آنجلوی عزیز، اجازه بدهید ملحفه‌ها را عوض کنیم. فکر می‌کنیم بو گرفته‌اند.» اما فقط به آنها اجازه می‌دهم بیایند و سطل کاغذ باطله‌ها را خالی کنند. 

ادامه مطلب ...