همیشه برنامهی کاری مشخصی دم دست داشته باشید. برای نویسندهای که وقتش کم است هیچ چیز بدتر از این نیست که هنگام گیرآوردن فرصت، عملا طرح و برنامهای برای نوشتن نداشته باشد. مثلا میشود بین کارهای کلاسی از فرصت استفاده کرد و یادداشتهایی ادبی برای استفاده در آینده نوشت یا در کتابخانه در مورد مسئلهای تحقیق کرد. به علاوه میتوان برای کاستن از رنج پیش بردن برنامهی کاری مفصل ولی شوقبرانگیزی از لحظات بیکاری حداکثر استفاده را کرد....
بیست و سه اندرز به کسانی که وقت ندارند بنویسند
گرگ دو هرتی
مترجم: محسن سلیمانی
فکر میکنید بیشتر نویسندگان و از جمله سردبیرها از چه رنج میبرند؟ از اینکه وقت کافی برای نوشتن ندارند.
برای حل این مشکل از نویسندگان دیروز و امروز کمک گرفتیم و نتیجهاش بیست و سه راهی شد که در زیر آوردهایم:
1. صبحها زودتر از خواب بلند شوید. لطفا غرغر نکنید، باور کنید که نویسندهها بیش از هر چیز این شگرد را توصیه میکنند. مثلا پاول ایرتمان (Paul Erdman) نویسنده سویسی کتاب پرفروش «سقوط 79، اضطراب 89» (The Crash of 79, The panic of 89) به نویسندگان توصیه میکند که «سعی کنید ساعت پنج و نیم صبح از خواب بلند شوید و حداکثر ساعت شش و نیم پای ماشین تحریر باشید. و بعدا اگر تا ساعت نه صبح کار کنید خواهید دید که کار زیادی انجام شده. ضمن اینکه در بهترین و پربارترین ساعات روز یعنی ساعاتی که ذهن کاملا آماده و هوشیار است قلم زدهاید.»
2. پس از اینکه از سر کار به خانه آمدید بنویسید. البته همهی نویسندگان نمیتوانند این کار را بکنند. اما ممکن است همانطور که ویلیام. اِچ.میلر (William H.Miller) نویسندهی امریکایی و مولف بیش از بیست و چهار کتاب در استفاده از این شیوه موفق بوده، این توصیه به حال شما نیز سودمند باشد. میلر میگوید: «من معمولا وقتی از سر کار به خانه میآیم کمی استراحت میکنم و بعد شروع میکنم به نوشتن، یعنی هر روز معمولا از ساعت 5 تا 9 شب مینویسم. البته آخرهای هفته که تعطیل است، چند ساعتی بیشتر مینویسم.»
در ضمن میلر به کسانی که تمایل دارند با استفاده از این شیوه با او از در رقابت برآیند توصیه میکند که «همیشه یک قوری بزرگ قهوه هم برای خودتان درست کنید.»
3. از هر فرصتی برای نوشتن استفاده کنید. حتی اگر مجبورید هر روز از ساعت نه صبح تا پنج بعد از ظهر کار کنید، موقع ناهار یا هنگام استراحت و خوردن چای، دقایقی را هم به کار نوشتن اختصاص دهید.
مرحوم ویلیام کارلوس ویلیامز (William Carlos Williams پزشک و نویسنده امریکایی- 1883/1963) پزشک تمام وقت کودان و نیز شاعری پرکار بود. فکر میکنید رمز موفقیتش چه بود؟ خود او در شرح احوالش مینویسد: « همیشه میشود ده، دوازده دقیقه وقت اضافی پیدا کرد. من توی دفترم ماشین تحریری هم داشتم. فقط باید کاغذی را که تویش گذاشته بودم کمی میکشیدم بالا و بعد شروع میکردم و به سرعت مینوشتم. وقتی مریضی میآمد تو من وسط جمله بودم، ماشین تحریر متوقف میشد و من دوباره میشدم پزشک. و وقتی مریض بیرون میرفت، دوباره ماشین تحریر به کار میافتاد.»
4. همیشه برنامهی کاری مشخصی دم دست داشته باشید. برای نویسندهای که وقتش کم است هیچ چیز بدتر از این نیست که هنگام گیرآوردن فرصت، عملا طرح و برنامهای برای نوشتن نداشته باشد. مثلا میشود بین کارهای کلاسی از فرصت استفاده کرد و یادداشتهایی ادبی برای استفاده در آینده نوشت یا در کتابخانه در مورد مسئلهای تحقیق کرد. به علاوه میتوان برای کاستن از رنج پیش بردن برنامهی کاری مفصل ولی شوقبرانگیزی از لحظات بیکاری حداکثر استفاده را کرد.
تاریخ نویس مشهور آرنولد جی.توینبی (Arnold J.Toynbe- 1975-1889) برای نوشتن فرصت کمی داشت. و شاید به همین دلیل در مقالهای در مجلهی «ساتردی ریوییو» (در 1969 میلادی) به نویسندگان توصیه میکند که «فرصتهایی را که به طور تصادفی به دست میآورید، تلف نکنید» خود توینبی از فرصتهایش استفاده میکرد تا یادداشتهایی پیرامون طرحهای تاریخنگاریاش بنویسد. گاهی حتی این یادداشتها مربوط به طرحهایی میشد که تا بیست سال دیگر هم احتمال پیاده شدنشان نمیرفت...
ادامه مطلب در روزهای بعد منتشر خواهد شد.
(منبع: کتاب «فن داستان نویسی» ترجمهی «محسن سلیمانی»/ انتشارات امیرکبیر. چاپ سوم 1379)
چه جالب و چه مفید!
من دقیقا این مشکل رو دارم...
اینجا رو که دیدم..امیدوارتر شدم...
ممنون از مدیر وبلاگ
مرسی. خوشحالم استفاده کردید.
سلام
سخته بگم یه نویسنده م
واقعا سخته ....
موضوع اینجاست که من دنبال این میگردم که بدونم چجور میشه یه نویسنده باشم
به تازگی یه هفته ای میشه که نوشتن رمانی رو شروع کردم همه چیزش برام خاص بود هم داستان هم شخصیت ها مدتها تو ذهنم براشون حساب کتاب تعیین کردم و کم نگذاشتم اما تا شروع به نوشتن کردم حس کردم واقعا نوشتنش کار اشتباهی بوده حس میکنم هیچی بلد نیستم و حس بدتری که تجربه کردم این بود که ادبیات نوشتاریم ضعیف ه و واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم
از اونجایی که اگه کاری رو شروع بکنم نصفه رهاش نمیکنم دنبال یه راه میگشتم که بتونم خوب ادامه ش بدم
این لینک رمانه نمیدونم این نظرات کی خونده یا دیدیه میشن اما ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست
راهنماییم کنید..
با تشکر
http://www.forum.98ia.com/t901327.html
سعی می کنیم یک دوره مجازی توی همین وبلاگ به عنوان کارگاه رمان داشته باشیم تا به دوستانی مثل شما کمک بشه.
سلام من یک نویسنده نوجوان هستم و به مدرسه می روم و کلاس زبان هم دارم ... حالا شما تصور کنید چگونه می توانم بعد از مدرسه نخوابم و وقتی بیدار می شوم یا باید مشق بنویسم یا برم کلاس زبان. تازه صبح ها هم نمی تونم زود بلند شم چون باید برم مدرسه... ولی حالا این مطالب رو خوندم و کمی امید گرفتم به نظرم هرکس یه وقت خالی داره و من فکر کنم این وقت فقط روز های جمعه پیش بیاد.و ممنون
خیلی خیلی ممنونم. من بینهایت به نوشتن علاقه دارم و چندروزیه که دارم به نوشتن یه داستان جدید فکر میکنم اما میخوام رمان باشه.. امیدوارم موفق بشم.. میشه ادامه این موضوع رو بذارید؟ من واقعا بهش احتیاج دارم