بسیاری از دوستان خواننده ی وبلاگ خانه رمان، بارها از من پرسیده اند و می پرسند که از کجا ایده و سوژه و ... برای نوشتن پیدا کنیم. یا تقاضا می کنند من موضوعی برای شان پیشنهاد دهم تا بر اساس آن بنویسند. قبلا در این باره جواب هایی نوشته ام. اما این بار سوال یکی از دوستان باعث شد من جواب نسبتا مفصلی بنویسم و موضوع را توضیح دهم. بهتر دیدم این پاسخ را با شما هم به صورت یک مطلب به اشتراک بگذارم. به نظرم برای همه می تواند آموزنده و راهگشا باشد.
***
سوال دوستمان: دغدغه ی من عشقه و رمان های عاشقانه میخونم ولی سوژه و اتفاقات داستان رو از کجا باید بیارم؟
پاسخ:
چیزی که می نویسیم بر اساس این دو تا می تونه باشه:
1_تجربه و مشاهده شخصی
2_ تخیل
3_ترکیبی از دو گزینه اول
بنابراین شما یا باید تجربه ای از عشق و عاشقی در خودتان یا دیگران داشته باشید. یعنی یا خودتان چنین قضایایی را تجربه کرده باشید یا اینکه از خاطرات و تجربیات دیگران در این زمینه استفاده کنید.
و یا اینکه همه چیز بر اساس تخیل باشد. یعنی قوه ی تخیل خیلی قوی داشته باشید.
... متن کامل در ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...در بخش پیشین این مطلب درباره ی زمان و مکان نوشتن و همچنین اهمیت هدفگذاری و برنامه ریزی در رمان نویسی صحبت کردیم. در بخش دوم این مطلب به شیوه های کاری متفاوت رمان نویسان می پردازیم.
رمان نویسان در مواجه با کار نوشتن رمان دو شیوه ی کلی می توانند در پیش بگیرند. این مسئله هم بستگی به خلق و خوی شخصی آنها دارد و هم مربوط می شود به نوع رمانی که می نویسند.
ادامه مطلب ...توصیف بیش از حد نه تنها نمی تواند کمکی به رمان بکند بلکه می تواند باعث کندی و دلزدگی خواننده شود. خواننده دوست دارد رمان رو به جلو حرکت بکند. یعنی جریان حوادث و کنش شخصیت ها را ببیند.
توصیف یعنی نوشتن تصاویر ثابت که حرکتی ندارد.
شما یکبار می توانی بنویسی:
مرد خودکار را برداشت و روی کاغذ یادداشتی برای لیلا نوشت.
ادامه مطلب ...
برای نوشتن رمانی که در آن به زندگی یک شخصیت حقیقی می پردازیم، از چه نوع راوی استفاده کنیم تاثیرگذارتر هست؟ اول شخصی یا سوم شخص؟ (من راوی یا دانای کل؟)
ادامه مطلب ...
معمولا داستان های اول هر نویسنده ای (مخصوصا نویسندگانی که در سنین پایین دست به قلم شده اند) شبیه داستان ها و رمان هایی هست که تا پیش از آن خوانده اند. رمان هایی که پرفروش و پرطرفدار بوده اند بیشترین تاثیر را دارند. مثل تاثیر هری پاتر که برای سال های سال مرجع علاقمندان به رمان های فانتزی بود و بسیاری از علاقمندان از روی سری هری پاتر مشق می کردند. یا در زمینه ی رمان های عاشقانه بسیاری راه فهیمه رحیمی، ر.اعتمادی، م.مودب پور یا دانیل استیل و فیلدینگ را می رفتند.
ادامه مطلب ...رمان ها و داستان های خوب و جذاب از برخورد قهرمان و ضد قهرمان شکل می گیرند. مخصوصا در رمان های فانتزی حماسی. تا زمانی که دو قطب قدرتمند در برابر هم قرار نگیرند کشمکشی به وجود نمی آید. کشمکش یعنی جذابیت و تعلیق. خواننده رمان را می خواند تا ببیند چه کسی؟ و به چه صورت؟ پیروز میدان خواهد شد. در رمان های خوب این کشمکش و بحران همواره اوج می گیرد تا در صحنه های پایانی به کلیدی ترین و مهیج ترین نقطه برسد. تا زمانی که پای ضدقهرمانی قدرتمند، مکار و حیله گیر در میان نباشد نمی توانیم قدرت قهرمان را نشان دهیم. قدرت قهرمان را چیزی نشان می دهد که قهرمان با آن دست و پنجه نرم می کند. یک ضد قهرمان خطرناک.
چند نکته کوتاه درباره نوشتن دیالوگ خوب:
1- دیالوگ بین شخصیت ها لزومی ندارد عین واقعیت باشد. در گفتگوهای واقعی کلی حرفهای تکراری و پیش پا افتاده و بدون ظرفیت دراماتیک گفته می شود. فقط باید جایی از دیالوگ استفاده کرد که جز دیالوگ چاره ای نیست.
مثل این گفتگو:
سینا گفت: سلام.
مادرش جواب داد: علیک السلام.
سینا گفت: مادر جان خوبی؟
مادر گفت: خوبم تو چه طوری؟
—-
خب تمامی این گفتگوها را می شود در یک جمله خلاصه و روایت کرد:
سینا با مادرش احوالپرسی کرد.
(وارد ادامه مطلب شوید)
ادامه مطلب ...در صنعت نشر (مخصوصا در اروپا و امریکا) به آن دسته از کتاب های داستانی، رمان گفته می شود که عموما بیش از 300 صفحه باشد. البته تعداد صفحات یا لغات معیار درست و دقیقی نیست که بخواهیم خودمان را به آن مقید بکنیم. اینکه در اقتصاد نشر روی حجم و طولانی بودن رمان (کمیت) تاکید می شود دلایل خودش را دارد که لزوما با شاخص های کیفیت رمان منطبق نیست. عموم خوانندگان رمان هم دوست دارند کتابی که برای مطالعه تهیه می کنند ساعت های متمادی از روزها و هفته های شان را به خود اختصاص دهد و زمانی طولانی در جهان کتاب زندگی بکنند، که بسیار لذت بخش و سرگرم کننده هست. ....
متن کامل در ادامه ...
ادامه مطلب ...یک زمانی در بین جماعت اندکی روشنفکرتر از عامه مردم صحبت از این بود که در این مرزوبوم همه یا شاعرند یا در آستانه انتشار کتاب شعر و به اصطلاح شاعرشدن. این گفته که از فرط تکرار داشت تبدیل به یک ضربالمثل پرکاربرد میشد، این روزها در جهتی دیگر هم شروع به رشد کرده است؛ چنانکه میتوان گفت این روزها هر که اندک سواد خواندن و نوشتن دارد و در دوره دبیرستان دوستانش از انشاهایش تعریف کردهاند یا کتاب داستانی منتشر کرده یا در شرف این کار است.
ادامه مطلب ...