بسیاری از اوقات هست که نویسنده بعد از نوشتن چند سطر متوقف می شود. شاید نویسنده به گذشته نگاه بکند و ببیند که با انبوهی از نوشته های نیمه کاره طرف هست. سیمون گرامی پرسیده است: «سلام من تازه میخوام شروع کنم رویه چندتا هم کار کردم موضوع اولیه رو که روش فکر فقط اولش به فکرم میرسه ».
معمولا فقط در شرایطی نویسنده می تواند یک ضرب در نوشتن رمان پیش برود که یا از قبل به اندازه ی کافی فکر اولیه رمان را در ذهنش پرورده و به تمام زوایای رمانش آگاه باشد و یا اینکه در چنان شرایط روحی و فکری قرار بگیرد که همزمان با نوشتن, فکرها و ایده ها یکی یکی سربرسد و ادامه رمان را بسازد. مورد دوم زمانی اتفاق می افتد که نویسنده تخیل سرشاری داشته باشد و به اندازه ی کافی از محیط پیرامونش ایده و سوژه جذب کرده باشد.
کار سر و سامان دادن به رمان از جهاتی شبیه کار زراعت هست. تا بذر مناسبی را در زمین مناسبی و در زمان مناسبی نکاشته باشید و به خوبی به آن نرسیده باشید نمی توانید انتظار محصول خوبی را بکشید. داشتن یک سوژه ی خوب و ایده ی گیرا حکم داشتن همان بذر هست که به تنهایی برای رسیدن به رمانی خوب کفایت نمی کند. در درجه ی اول باید ببینید که این بذر شما (سوژه و ایده ی تان) قابلیت تبدیل شدن به یک رمان را دارد یا نه؟ یعنی می تواند در طول 200 -300 صفحه بسط پیدا بکند؟ گاهی یک ایده را می توان در چند صفحه و در قالب یک داستان کوتاه ارائه کرد. یعنی قابلیت محدودی دارد و از جنسی نیست که بتوان با آن نوشتن یک رمان وسیع را پایه گذاری کرد. بنابراین در برخی از مواقع وقتی نویسنده در ادامه دادن رمان به بن بست می خورد به این جهت هست که ایده ی انتخاب شده قابلیت چندانی برای تبدیل شدن به رمان را ندارد. شاید در یادداشت های بعد به ویژگی های ایده های خوب برای نوشتن رمان بپردازیم اما فعلا به همین مقدار اکتفا می کنم.
مرحله ی بعد مرحله ی پرورش ایده می باشد. اگر ایده ی مان حداقل ها را برای پرداختن یک رمان دارد باید آن را در ذهن و یا روی کاغذ بپرورانیم. پروراندن فکر اولیه به این معناست که بتوانیم یک طرح اولیه برای رمان بنویسم که شامل این موارد هست:
شخصیت اصلی+مسئله ی اصلی او+خواست اصلی شخصیت+موانع بر سر راه او+نحوه ی مواجه ی شخصیت با موانع+پایان بندی.
البته این خلاصه ای هست که ممکن است در ژانرها و سبک های مختلف ممکن است به شکل های دیگری در بیاید و یا چیزی به آن اضافه و یا از آن کم شود. اما شما می توانید این را گوشه ی ذهن داشته باشید. در یادداشت های قبل درباره ی طرح رمان و نوشتن رئوس طرح رمان و پروراندن آن تا حدودی صحبت شده است که دوستان می توانند به آن مراجعه نمایند. پروراندن شخصیت اصلی به این معناست که شما حتما یک زندگی نامه ی مختصر به علاوه ی ویژگی ها او بنویسید و در یک پرونده قرار بدهید تا کامل به زیر و بم شخصیت خود و مسئله اش واقف شوید.
هر چقدر که پیش از نوشتن رمان طرح اصلی را مشخص کرده باشید راحتتر می توانید در نوشتن رمان پیش بروید.
اگر در پروراندن فکر اولیه مشکل دارید می توانید با انجام یکسری از کارها تخیل خود را به کار بیاندازید تا ایده های بیشتری برای ادامه دادن رمان به ذهنتان برسد. مهمترین آن مطالعه ی کتابی و مطالعه ی میدانی هست. می توانید به روزنامه ها و مجلات سر بزنید.بخش های حوادث و سرگذشت ها را مرور بکنید. خبرهای عجیب را پی بگیرید. فیلم های مستند ببینید و یا اینکه شال و کلاه بکنید و از مکان های تازه دیدن بکنید. همه ی اینها اندوخته ی ذهنی شما را بیشتر می کند و تخیل شما را به کار می اندازد. باعث می شود آدم ها و داستان های تازه ای وارد رمان بکنید و شخصیت ها را در موقعیت های زمانی و مکانی تازه تری قرار بدهید و رمان را پیش ببرید.
امیدوارم نکاتی که نوشتم راهگشا باشد. باز هم پیشنهاد می کنم مطالب پیشین خانه رمان را حتما بخوانید.
سلام چند بار پیام دادم جواب من رو ندادید. مشکلی وجود دارد ؟!
سلام
جواب سوالات را نوشتم. یک ایمیل هم فرستادم و درباره ی تعداد زیاد سوالات و پیام های خوانندگان و دنبال کنندگان وبلاگ نوشتم و از وقت و فرصت محدود خودم هم.
سلام مجدد حدود بیست صفحه رمان نوشتم ولی خلاصه هست چه طور گسترشش بدم ؟! نمیخوام داستان کوتاه بنویسم میخوام رمان باشه.لطفا درباره فصل بندی هم صحبت میکنید که بر چه اساسی فصل بندی کنیم ؟
سلام
نکته ی اول این هست که باید ببینیم این بیست صفحه درباره ی چیست؟ خلاصه ی چه چیزی هست؟ و چه بخش هایی از ساختار یک رمان رو شامل میشه. یعنی ظرفیت گسترش و تبدیل شدن به یک رمان رو داره؟ مثلا برای شخصیت اصلی (قهرمان) رمان هدف های درستی ترسیم میشه؟ ایده ی اولیه قابلیت تبدیل شدن به یک رمان رو داره؟
در رمان نویسی امروز گسترش رمان به صورت صحنه به صحنه هست. یعنی رمان ساختار به هم پیوسته ای از صحنه ها هست. و ساختار کلی شامل چند بخش اساسی است: معرفی شخصیت و جهان داستان ← به حرکت درآوردن شخصیت در جهت دستیابی به یک هدف ← مقاومت شخصیت برای شروع حرکت ← گذشتن شخصیت از نقطه عطف اول ← مواجه شدن با موانع و مشکلات و شخصیت های مقابل و کشمکش های متوالی (از ضعیف به قوی) ← و در نهایت موفق شدن یا شکست.
حالا هر کدوم از این بخش ها از صحنه های متعددی ممکنه ساخته بشن و هر صحنه هم ساختار مخصوص به خودش رو داره.
بنابراین باید ببینید اون بیست صفحه ی شما ساختار کلی رو شامل میشه؟ یا درباره چی هست تا بر اساس ساختار کلی که گفتم گسترش بدید.
سلام ببخشید من دارم یه رمان پررمز و راز و هیجانی مینویسم کلی نمیتونم ممبر جذب کنم
چیکار کنم
@roman8499
سلام
جذب نشدن دنبال کنندگان می تواند دلایل زیادی داشته باشد. شما باید بررسی بکنید. مثلا دلایل زیر:
1. تبلیغات کم یا نادرست
2. مدیریت اشتباه کانال یا صفحه (مثلا ارائه ی نه چندان جذاب محتوا/ کمک نگرفتن از عکس و کلیپ و ../ یا دوره زمانی انتشار نادرست و ...)
3. هدفگذاری نادرست (گاهی ما به جای اینکه به کیفیت مخاطبان فکر بکنیم فقط به کمیت و تعداد مخاطبان فکر می کنیم)
4. ضعیف بودن رمان و جذاب نبودن اون برای مخاطب. (کلیشه ای بودن موضوع، شخصیت پردازی ضعیف، طرح نامنسجم، توصیفات نادرست، خیلی کم یا خیلی زیاد/ فضاسازی نکردن، روایت با ضرباهنگ اشتباه و ....)
گاهی ممکن است یک کانالی بدترین رمان رو به بهترین شکل و با تبلیغات خیلی زیاد ارائه بده و کلی ممبر جذب کنه. داشتن کانال اینجوری شاید برای تبلیغات و کسب درآمد خوب باشه، اما از نظر اینکه واقعا رمان خونده بشه و قلم نویسنده دیده بشه ارزشی نداره.
سلام. من میخوام یه رمان درباره فلسطین بنویسیم که زندگی یک شخص رو روایت میکنه اون شخص خیالیه ولی اتفاقاتی که اطرافش می افتند اکثرٱ واقعی هستند. این سوال رو از شما دارم که چه طور باید بنویسم که رمان بع واقعیت نزدیک بشه و کلیشه ای نباشه و اتفاقات عادی به نظر بیان. در واقع راجب پیرنگ داستان یه مقدار توضیح بدید.
سلام
برای اینکه به واقعیت جاری نزدیک باشه شما باید به اندازه ی کافی با آن جغرافیا و فرهنگ آشنا باشی، مسائل مربوط به آدم ها و روابط شان را خوب بفهمی. یعنی اگر قرار است همه چیز در فلسطین بگذرد باید به اندازه ی کافی آنجا را بشناسی. یا به صورت میدانی و یا از طریق مطالعه و بررسی.
سلام خسته نباشید ،من چند وقتی هست که دلنوشته مینویسم و از بچگی اهل مطالعه بودم الان دوستانم با خوندن دلنوشته هام منو تشویق به نوشتن رمان کردن خودم هم دوست دارم رمان بنویسم اما میترسم جذاب نباشه شاید به خاطر اینکه تازه کارم این ترس دارم .
به همه قسمت های داستان فکر کردم فقط نمیدونم چه طوری باید شروع کنم میشه کمکم کنید
سلام
نباید ترسید. تا زمانی که رمانی ننوشته اید نمی توانید خودتان را قضاوت کنید. باید بنویسید و بعد نتیجه کار را بررسی بکنید. اگر بارقه هایی از استعداد و توانایی در کار بود می توانید مجدد تلاش کنید و ضعف های احتمالی را برطرف نمایید.
و نکته ی دیگر اینکه: انگیزه ی ما در نوشتن رمان و کلا آثار خلاقه باید خیلی عمیقتر و درونی تر باشد. تا نوشتن و داستان گویی دغدغه و مسئله ی شما نباشد نمی توانید کار قابل توجهی در این زمینه انجام دهید. اگر این مسئله در شما انگیزه ها و دلایلی قوی دارد دست به کار نوشتن شوید.
انگیزه های قوی مشوق شما برای تلاش و پیشرفت بیشتر خواهد شد.
با آرزوی موفقیت
سلام ببخشید من یک رمان میخوام بنویسم یک رمان عاشقانه اما نمیدونم چطوری باید رمانمو تبلیغ کنم تا مخاطب داشته باشه واسه همین تا حالا اقدامی واسه نوشتنش نکرد بودم به نظر شما چطوری یک رمان و تبلیغ کنم راستش من رمان های زیادی خوندم و قلمم خیلی رشد کرده و همه میگن فصا سازی که میکنی عالیه و به درد رمان میخوره اما ترسم از اینکه نتونم رمانمو تبلیغ کنم
سلام
برای اینکه رمان خودت را خوب معرفی و تبلیغ بکنی من این شیوه را پیشنهاد می کنم.
اول: یک وبلاگ شخصی در یک سرویس خوب مثل بلاگ اسکای یا میهن بلاگ راه اندازی بکن. اگر هم خواستی در یک جای ساده ای مثل بلاگفا. اگر هم پول داشتی یک سایت شخصی راه اندازی بکن.
دوم: در شبکه های مجازی معروف یک صفحه اختصاصی ایجاد بکن. مهمترینشان فیسبوک، توییتر، اینستاگرام هست. شما باید همه ی این صفحات را به وبلاگت وصل بکنی. یعنی آدرس وبلاگ/سایت را در جایی که برای این کار در شبکه ها مشخص شده درج بکنی.
سوم: کتاب به صورت پی دی اف در بیاورم. یا به صورت ساده با تبدیل فایل متنی به پی دی اف و یا به صورت حرفه به شکل صفحه آرایی با نرم افزارهای تخصصی.
چهارم: برای کتاب حتما روی جلد طراحی بکن. یا خودت یا یک طراح حرفه ای. سعی کن طرح روی جلد کلیشه ای نباشد و خلاقانه باشد. عنوان باید درشت درج شود. به همراه اسم نویسنده.
چهارم: آدرس وبلاگ و شبکه های اجتماعی و آدرس ایمیل را در صفحه ای از کتاب درج کن. البته بهتر است یک ایمیل اختصاصی برای کتاب باشد چون ممکن هست اگر آدرس ایمیل شخصی شما باشد با پیغام های تبلیغی مواجه شوید.
پنجم: بعد از آماده سازی فایل نهایی کتاب آن را در یک سایت میزبانی آپلود بکن. مثلا سایت پیکوفایل یا سایت هایی مثل این.
ششم. حالا آدرس دانلود کتاب را در وبلاگ منتشر بکن.
هفتم: حالا باید چندتا بنر متناسب با شبکه های اجتماعی طراحی بکنیم. بنر تبلیغی ثابت که در آن عکس روی جلدکتاب به همراه معرفی آن درج شده است. یعنی نام نویسنده. موضوع کتاب و بعد یک جمله تبلیغی. و همچنین می توانی یکی -دو سطر طلایی از کتاب را هم برای معرفی درج بکنی. به علاوه آدرس وبلاگ برای دانلود. همچنین می توانی شناسه ی کاربری ات در شبکه های مجازی را هم درج بکنی. اما مهمترین بخش قضیه روی بنر دکمه ی "دانلود رایگان کتاب" هست. البته این دکمه فقط برای دعوت از مخاطبان هست تا روی بنر کلیک بکنند.
هشتم: یک معرفی متنی هم باید آماده بکنی.
نهم: الان می روی سراغ صفحاتت در شبکه های مجازی و بنر را به همراه متن و لینک دانلود منتشر می کنی.
دهم: برای تبلیغ باید به سراغ جاهایی بروی که مخاطبان هدف تو قرار دارند. یعنی علاقمندان به رمان یا داستان. و در گروه ها، پیج ها و صفحات هدف تبلیغ بکنی.
طبیعتا با یک بنر و متن معرفی خوب و جذاب علاقمندان از شبکه های اجتماعی وارد وبلاگ می شوند و بر روی لینک دانلود کلیک می کنند.
یازدهم: در مرحله بعد اگر علاقه داشتی می توانی بعد از یک مدتی کتاب را در وب سایت هایی که کتاب رایگان برای دانلود قرار می دهند هم منتشر بکنی. مثل کتابناک و کتاب راه و ...
دوازدهم: از وبلاگ نویسها و اشخاصی که دست به قلم دارند دعوت کن تا کتابت را بخوانند و نظرشان را در چند سطر یا یک صفحه درباره اش بنویسند. بعد در وبلاگت یک بخشی را به نظرات دیگران درباره کتابت اختصاص بده. یا متن آنها را منتشر بکن و یا لینک بده.
سیزدهم: از تبلیغات پولی و رایگان استفاده بکن.
همه ی اینها باعث دیده شدن کار می شود.
امیدوارم موفق باشی
سلام خسته نباشید من به خوندن نوشته علاقه دارم از نوشته ایی که روی مواد غذایی و جعبه دستمال کاغذی باشه گرفته تا رمان های چند هزار صفحه ایی...نوشتن رو هم دوست دارم..با اینکه انشا نویسی موضوعی سوا هست ولی دست به قلمم توی انشا نویسی و شعر های چند بیتی خوبه ..الان مدتی هست که می خوام قلمم رو گسترش بدم و یک داستان طولانی یا یک رمان بنویسم بارها تمرین کردم ولی نتیجه باب دل خودم نبوده با اینکه پیکر بندی اولیه داستان خوبه و میدونم هدفم از خلق یک شخصیت چیه ولی مشکلم اینجاست که نمی تونم خوب با شخصیتی که خلق کردم ارتباط برقرار کنم من نمی خوام همزاد پنداری کنم(همون چیزی متاسفانه امروزه در فضای مجازی باب شده)ولی نمی تونم خودم رو جای شخصیت اصلی بزارم
من ۱۶ سالمه
سلام
خیلی عالی هست که اینهمه مشتاق مطالعه هستید.
برای اینکه بتوانید خودتان را جای شخصیت بگذارید باید شناخت خیلی دقیقی از او داشته باشید.
یعنی یک پرونده ی مفصل از زندگی او و ویژگی هایش بنویسید. فقط در این صورت می توانید بفهمید او در هر لحظه از رمان به چه چیزی فکر می کند. باید نسبت به دغدغه و مسئله ی اصلی شخصیت آگاه شوید.
موفق باشید
سلام
من خیلی وقته که میخوام یه رمان در ژانر معمایی و تخیلی و ماجراجویانه بنویسم تقربیا کل داستانم رو تو ذهنم ساختم و رمان خوبی شده به نظر دوستام و ازم استقبال کردن تو نوشتن هم مشکلی ندارم و میتونم خوب بنویسم
مشکلم فقط اینه که نمیدونم چطور رمانم رو بنویسم تا جذاب تر به نظر بیاد و قلمش خسته کننده نباشه
عامیانه یا ادبی ؟
راوی داستانم رو تعریف کنه یا خود شخصیت
سلام.
این سوال جواب قطعی نداره. در واقع با این اطلاعات کم نمی تونم نظر بدهم.
گاهی وقتها نوع داستان طور ی هست که با راوی سوم شخص میشه جذاب تر و مهیجتر تعریف کرد و گاهی وقت ها هم اگر روایت اول شخص باشه کار خوب میشه.
سلام خسته نباشید .میشه راجب پایان بندی ها توضیحی بدید مثلا رمان هایی که پایان تلخ دارند و یا پایان خوش و بنظرمن بهتر از همه پایانشون ناتمامه ایم که کدومشون با ارزش تره و کدومشون موردپسند تره
سلام
جواب قطعی نداره و بستگی به نوع داستان و مضمونی هست که نویسنده می خواهد خلق بکند. طبیعتا یک نویسنده با ذهنیت تلخ که زندگی را تیره و تار می بیند رمانش را هم تلخ به پایان می رساند و برعکس کسی که خوشبین و امیدوار هست کار را با شیرینی به پایان می برد.
گاهی وقت ها هم نویسنده دوست دارد نتیجه گیری را به مخاطب بسپارد برای همین رمان رابا صراحت و شفافیت به پایان نمی رساند.
اما به نظرم مهمتر از همه این هست که رمان به صورت بامعنایی به پایان برسد و نویسنده بتواند حرفش را به درستی پایان دهد.
موفق باشید