آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

دیالوگ نویسی در رمان - دیالوگ های خوب چه ویژگی هایی دارند؟

چند نکته کوتاه درباره نوشتن دیالوگ خوب:


1- دیالوگ بین شخصیت ها لزومی ندارد عین واقعیت باشد. در گفتگوهای واقعی کلی حرفهای تکراری و پیش پا افتاده و بدون ظرفیت دراماتیک گفته می شود. فقط باید جایی از دیالوگ استفاده کرد که جز دیالوگ چاره ای نیست. 

مثل این گفتگو:

سینا گفت: سلام.

مادرش جواب داد: علیک السلام. 

سینا گفت: مادر جان خوبی؟

مادر گفت: خوبم تو چه طوری؟

—-

خب تمامی این گفتگوها را می شود در یک جمله خلاصه و روایت کرد:

سینا با مادرش احوالپرسی کرد.

(وارد ادامه مطلب شوید) 

2- بهتر است گفتگو به صورت بیرونی یا درونی دارای جدال و کشمکش باشد. یعنی شخصیت ها همدیگر را وادار به کنش کنند. در داستان معمولا جواب عبارتی مثل "چه طوری؟" ، "خوبم" نیست. چیزی است که توجه مخاطب را به خودش جلب کند. مثل نمونه های زیر:

- چه طوری؟

1- هزار بار گفتم جورابات رو هر گوشه از این خونه پرت نکن. این هزار و یک بار.

2- چی شده حال مادرت رو می پرسی؟ نکنه باز پول تو جیبی میخوای.

3- مگه برات مهمه.


همانطور که می بینید در چنین شرایطی دیالوگها بسیار جذاب خواهد بود و نظر خوانندگان را به خود جلب خواهد کرد.


3- بهتر است تا آنجا که می توانیم گفتگو را شرح ندهیم و توصیف نکنیم، مثلا با عباراتی نظیر:

حمید لبهاش رو جوبید و گفت: ...

با صدای بلند فریاد زدم که: ...

با لحن سرزنشگری زیر گوشم گفت: ...

باید طوری دیالوگ ها را بنویسیم که حالت گوینده در خود جملاتی که می گوید القا شود. بنابراین باید کلمات را به دقت انتخاب کنیم. مثل تفاوت هایی که در عبارت های "بفرما، بتمرگ، بشین" وجود دارد. هر سه ی این عبارت ها از مخاطب می خواهد که بنشیند. یکی با احترام و ادب. دیگر با تحکم و بی ادبانه و سومی تقریبا خنثی.


4- دیالوگ بیشتر برای شخصیت پردازی و پیشبرد داستان هست. بهتر است از دادن اطلاعات زیاد در طی گفتگو خودداری کنیم و اطلاعات را به صورت مستقل به خواننده انتقال بدهیم. لزومی ندارد شخصیت ها در حین گفتگو از اتفاقات گذشته بگویند و درباره ی آدم ها و اشیا کلی اطلاعات بدهند.


5- در دیالوگ ها نبایدبرای انتقال برخی اطلاعات به خوانندگان، شخصیت ها راجع به چیزهایی حرف بزنند که خودشان از آنها آگاه هستند. مثلا گفتگوی زیر:

علی گفت: رضا جون، فردا جمعه است، اداره هم تعطیله، تو هم که کارمند اداره برق هستی قرار نیست سر کار بری. یه قرار بگذاریم بریم کوه؟

معلوم هست که تاکید نویسنده به کارمندی یکی از شخصیت ها صرفا برای این هست که مخاطب از شغل وی آگاه شود. در حالی که هیچکس موقع گفتگو به چنین مواردی اشاره نمی کند. همه ی اطلاعات را می شود به صورت مستقل از گفتگو آورد.


6- دیالوگ ها باید حدالمقدور موجز و کوتاه باشند و درونیات شخصیت را افشا بکنند. حس و حال شخصیت را در یک موقعیت خاص انتقال بدهند و باعث پیشبرد داستان رو به جلو شوند. در رمان های فارسی اینترنتی (اینستاگرامی و تلگرامی) نویسنده ها بسیار دمدستی با دیالوگ برخورد می کنند. در موارد بسیاری مشاهده کرده ام که کل رمان دیالوگ هست. انگار که نمایشنامه نوشته باشند. شخصیت ها بسیار حراف هستند و نویسنده خواسته است طنازی و شوخ طبعی به خرج دهد. همه ی شخصیت ها به یک شکل حرف می زنند، فارق از جنسیت، سن و سال و روحیات. در حالی که ما باید با دیالوگ شخصیت خلق بکنیم. دیالوگ ها باید بتوانند نشان دهند که گوینده زن هست یا مرد. پیرهست یا جوان. معمولا انسان های باتجربه و مسن در گفتگوهای شان از ضرب المثل ها و عبارات قدیمی استفاده می کنند و گفتارشان وزانتی دارد که در کلام یک جوان یا نوجوان نمی بینیم. همینطور هست تاثیر جنسیت. تکیه کلام ها و عادات کلامی هم بخش دیگری از این تشخص زبانی شخصیت ها هست که می تواند در گفتگوها نمود پیدا بکند.


امیدوارم که این نکات مفید باشد.

نظرات 7 + ارسال نظر
نرگس 1402/05/09 ساعت 03:15 ب.ظ

ببخشید اگه متن محاوره ایی باشه باید دیالوگم محاوره ایی باشه.؟

هیچ «بایدی» وجود نداره. بستگی به منطق متن داره. یعنی هر کاری که بکنید براش یک دلیل محکم و قانع کننده داشته باشید. معمولا دیالوگ ها محاوره ای نوشته می شوند، چه روایت اصلی کتابی نوشته بشه چه محاوره ای.

اویس دلبری 1399/10/04 ساعت 04:53 ب.ظ

درود
ممنون از مطالب مفیدت.

سلام
ممنون از لطفتون.

عسل 1399/09/19 ساعت 04:21 ب.ظ

سلام
مطالب واقعا مفید بودن از اینکه به ما براى نوشتن رمان کمک میکنید ممنونم❤️
فقط یه سوال برام پیش اومد. اگه نشه احساسات شخصیت و با کلمات نشون داد ایرادی نداره اینجورى بنویسیم؟: با صدای بلند فریاد زدم که: ...
یا کلا این نوع نوشتن اشتباهه؟

سلام
ممنون از لطفت
کلا که اشتباه نیست. تا اونجایی که بشه با انتخاب کلمات درست لحن بیان رو نشون داد بهتره که از قید ها و صفت های کمتری استفاده کنیم. یعنی بهتره که لحن دیالوگ حالت گوینده رو برسونه و کمتر از "خیلی بلند" "خیلی آهسته" و ... استفاده بشه. اما اگه استفاده بشه هم نمیشه اسمش رو اشتباه گذاشت یا نقص بزرگی نیست.

در واقع استفاده کمتر از قید و صفت و به جای اون، نشان دادن با خود دیالوگ، مهارت و تسلط نویسنده رو می رسونه. یعنی نویسنده اونقده به کارش وارد هست که وقتی خواننده خود دیالوگ رو میخونه حس و حال و حالتی که گوینده داشته رو کاملا درک و لمس می کنه. می فهمه با عصبانیت گفته یا با التماس یا آهسته یا خیلی تند تند یا خیلی مهربانانه و عاشقانه ...
تفاوت نویسنده حرفه ای و تازه کار در همینه.

فاطمه 1399/09/15 ساعت 10:42 ق.ظ Https://t.me/fati_honarr0

سلام..یک سوال داشتم اگر میشه لطف کنین جواب بدین: اگر بخوام دیالوگ ها رو تو یک رمان گفتاری بنویسم ولی متن و اتفاقات اصلی که غیر از دیالوگ هست رو کتابی بنویسم، میشه؟یعنی امکانش هست؟میتونه به بهبودی رمان کمک کنه؟

سلام
بله میشه. به نظرم یکی از بهترین شکل های نوشتن رمان همینه. کلیت رمان کتابی و دیالوگ ها محاوره ای.

الهام 1399/08/23 ساعت 06:15 ب.ظ http://nadaram.ir

البته یک سوال!
خب یک شخصیتِ در حال بلوغ، طرز تفکرش با یک پیرمرد کاملا متفاوته؛ حساس تره، زودرنج تره و فکر می‌کنه خیلی می‌فهمه!
در این صورت منی که خودم نوجوونم نمی‌تونم شخصیتِ یک پیرمرد رو به تصویر بکشم و باید تحقیق کنم؟
و البته رمان‌های زیادی خوندم که تیکه‌کلام شخصیت‌ها داشتند؛ اما توی رمانی که چندین سال رو روایت می‌کنه، تیکه‌کلام‌ها همیشه همون‌ها باشن، باورپذیریِ رمان پایین نمیاد؟
دیالوگ خاص! یک شخصیت جدید خلق کردن یعنی دور زدن اصول نویسندگی؟ یعنی اینکه این‌دفعه پیرمردِ رمان درگیرِ ضرب‌المثل‌ها نباشه. پیرمرد بروز سال مثلا 1450! یا یک جوون که ضرب‌المثل زیاد میگه. پیرمردی که نصیحت نمی‌کنه ولی به جاش یک جوون 18 ساله مدام در حال نصیحت کردنه! قراره شخصیت خاص باشه؛ که با این‌ اصول یه کم دست و پای نویسنده گرفته میشه.
در مورد مسئله 3، من کاملا موافقم... اما وقتی کسی اون نوشته‌م رو میخونه، میگه پس توصیف حالات چی؟

برای اینکه بتونید ویژگی های شخصیتی که از خودتون خیلی دوره رو توی داستان در بیارید باید درباره اش تحقیق کنید. مثلا حرف زدن آدم ها رو نگاه بکنید، یا ببینید چه جوری فکر می کنند، اعتقادات و باورهاشون چیه و ... یعنی اونقده اطلاعات درباره اش داشته باشید که بتونید خلقش کنید. یک بخشی از این ماجرا هم تخیل هست. یعنی مجموعه ای از تخیل و واقعیت. آمیزه ای از این دو تا.

و اما ثابت بودن تکیه کلام ها و ...
ببین اینجا مسئله پیچیده تره. ما دوتا زمان داریم.
زمان اول: زمان روایت ماجراها هست. چه زمانی ماجراها تعریف میشن؟
زمان دوم: زمان خود ماجراها. ماجراها کی به وقوع پیوسته اند؟

مثلا اتفاقاتی در زمان کودکی شخصیت براش افتاده ولی شخصیت داره توی دوره و زمان پیریش اون رو روایت می کنه.

و نکته ی بعد تفاوت بین زبان راوی (کسی که داره تعریف میکنه) و زبان شخصیت ها (آدم های توی ماجرا و داستان).

وقتی نویسنده بتونه تفاوت اینها رو درک کنه اونوقت میتونه زبان مناسب رو به کار ببره.

و اما در سوال تو.
کسی که چندین سال رو روایت میکنه یکنفر ثابت هست. یک آدم مثلا توی سن 60 سالگی. بنابراین باید با زبان 60 سالگیش روایت بکنه. اما وقتی که داره به دیالوگ شخصیت ها یا خودش در زمان های مختلف اشاره میکنه می تونه تکیه کلام اون دوره یا اون زمان رو در زبان اونها توی دیالوگهاشون نشون بده.

و باز یک نکته ی مهم دیگه که تعیین میکنه راوی چه طوری دیالوگ ها رو روایت بکنه این هست که روایت به شکل مستقیم هست یا غیرمستقیم.
اینها جزو ظرایف و تکنیک های رمان نویسی هست که با سال ها نوشتن میشه روش مسلط شد.

==============================

این چیزی که میگی اصول نویسندگی نیست.
چیزی که تعیین میکنه چه کاری در نوشتن داستان درست هست و چه کاری غلط، منطق درونی اثر هست که نویسنده توی رمان حاکم میکنه.
منطق درونی!
وقتی که شما در خلق شخصیتی موفق عمل کنی که خواننده بپذیره مثلا شخصیت پیر هست اما ضرب المثلی به کار نمیبره، این میشه منطق درونی رمان. و خواننده دیگه نمیگه چرا این پیرمرد اینطوری یا اونطوری نیست. چون تو بهش قبولوندی که این شخصیت بنابه یکسری دلایل باید اینطوری حرف بزنه.

مثال هایی که من میزنم صرفا مثال هستند و برای نشون دادن یکسری نکات آورده میشن. قاعده ای رو مشخص نمیکنه که مثلا همه پیرمردها باید اینطوری حرف بزنن. من فقط نوشتم که اینطوری میشه تمایز شخصیت ها رو نشون داد. یا در واقع، ویژگی های شخصیت ها رو میشه اینطوری توی زبانشون نشون داد. شاید شخصیت ها ویژگی های دیگه ای داشته باشند که به شکل دیگه ای در زبانشون بروز بکنه.

-----------------------------------
مورد3.
توصیف حالات.
وقتی موقعیت و خود لحن دیالوگ ها نتونه حالات شخصیت رو منتقل بکنه، طبیعتا نویسنده ناموفق هست و خواننده هم میگه چرا معلوم نیست یا چرا مثلا دیالوگها تخت هست و اوج و فرود نداره و حس شخصیت ها مشخص نیست. برای همین خواننده اونوقت انتظار داره که شما هی مدام بهش بگی که مثلا شخصیت داد زد/نجوا کرد/ آهسته گفت/ با عصبانیت گفت/ با لبخند گفت/ با پوزخند گفت / با ...............

فکر کنم کافی باشه این توضیحات

با سلام من یک رمان 100 صفحه ای دارم که واقعا یک داستان سرایی بسیار پیچیده و طولانی داره میشه کمکم کنید تا داستان بهتری بسازم یعنی داستانم رو بخونید؟

سلام
دوست عزیز بنده به سختی فرصت می کنم برای اینجا وقت بگذارم. شاید فرصتی پیش بیاد، شاید هم نه. مخصوصا اینکه متن رمان رو بهتره به صورت فایل خوب ارسال بکنید. خوندن متن از بخش نظرات کار سختی است.

هانی 1398/03/21 ساعت 02:42 ب.ظ

می خواستم نظرتونو در مورد این دیالو بپرسم :
امه از دیمین می پرسد :
-خب اون پیرمرد چی گفت؟
-تا مدتی بعد از رفتن شما حرفی نزد تا بلاخره دوباره نشست و گفت" من کار ندارم اون دختر کیه یا چیه . من هر اطلاعاتی که تو بخوای بهت میدم "
منم درمورد انودایت ها و قبیلشون ازش پرسیدم اون گفت که در این باره اطلاعات زیادی نداره اما می دونه که روستانشینان قبیله ممنوعه با انودایت ها رابطه خوبی داشتن و بیشتره دورگه ها اونجا متولد شدن و اگه بخوایم اطلاعاتی کسب کنیم باید از اونا کمک بگیریم .
-درمود پدر ازش پرسیدی ؟
-گفت که پدرمون اهل انتاراس بوده و با مادر من ایکا دوسال باهم زندگی کردن .
امه جدی تر می شود و می گوید: خب بعدش چی؟

اینطوری نمیشه درباره ی دیالوگ نظر داد. این دیالوگ طبیعتا یک قبلی دارد و یک بعدی.
اطلاعاتی که رد و بدل می شود، نوع زمان افعال، نقل مستقیم یک دیالوگ دیگه و استفاده از خط دیالوگ و ... درباره ی همین ها هم اگر بخواهم نظر بدهم باید کلیت کار را بخوانم.
اما در کل از روی همین ها، مشکل یا مسئله ی خاصی نمی بینم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد