دوستان گرامی سلام
در دو روز گذشته نزدیک به 70 نظر بررسی و تایید شدند. برای برخی پاسخ هایی بلند و برخی دیگر جواب هایی کوتاه داده شد. در مواردی هم به خاطر تکراری بودن سوالات خیلی تلگرافی جواب دادم. آنطور که من متوجه شدم بیشتر سوال کنندگان در سنین بین 13 تا 15 سال بودند. سوالات این دوستان مشابه هم بود و تقریبا پاسخی که می شد داد هم یکی بود: مطالعه.
خیلی ها می پرسند: چه طور رمان بنویسم؟ سوالی بسیار کلی. کاش جواب این سوال یک جمله یا یک پاراگراف بود و می شد نوشت و در جواب هر یک از دوستان ارسال کرد.
بیراهه ی رمان نویسی در فضای مجازی
اما به نظرم این سوال کلی از آنجایی می آید که تعداد کثیری از این نویسندگان نوجوان هنوز به طور جدی در عرصه رمان مطالعه نکرده اند. مطالعه ی این نویسندگان و علاقمندان رمان محدود بوده است به رمان های بازاری عاشقانه, مخصوصا رمان هایی که به صورت الکترونیکی منتشر می شوند و نویسندگان اکثر آنها نوقلمانی هستند که خودشان تجربه ای در زمینه ی رمان نویسی ندارند. در واقع از روی دست کسانی مشق می کنند و یاد می گیرند که همان ها هم هیچ شناخت درستی از رمان نویسی ندارند. حتی شناخته شده ترین این رمان نویسان که تجربه ی نوشتن در تاپیک ها و تالارهای فضای مجازی و انجمن های رمان نویسی را پشت سر گذاشته اند و کارهای شان به صورت چاپی هم منتشر شده, ضعف های آشکاری در قلمشان دارند که به واسطه ی هیاهوی مخاطبان نوجوان و جوان دبیرستانی و طرفداری احساسی شان متوجه این نقاط ضعف جدی نشده اند.
این فضای نا به سامان, یعنی کپی کردن یک عده نوقلم بی تجربه از روی دست یک عده بی تجربه ی دیگر عرصه ی رمان نویسی فارسی را مخصوصا در فضای مجازی باچالش جدی و بزرگی مواجه کرده است. به طوری که:
1. علاقمندان نوجوان و جوان رمان نویسی دچار سوءبرداشت از رمان و رمان نویسی شده اند و به خیالشان می شود یک شبه رمان نوشت, منتشر کرد و موفق بود.
2. فکر می کنند رمان همین چیزی هست که در سایتهای رمان و تالارها و تاپیک های تایپ آنلاین رمان به صورت وسیع منتشر می شود. داستان عشق های پرسوز و گداز که ملغمه ای هست از دیالوگهای پیش پا افتاده و توصیفات دم دستی. اسامی ناشنیده کمتر متداول ایرانی با تصاویری از زیبارویان و بازیگران تورکیه ای, پسران بادی بیلدینگی و دخترانی که همینطور شراره های آتششان شعله می کشد و خاکستر می کند! روابط غیرمتداول و هیجان انگیر مثل همخانه گی های نامتعارف .
3. تولید انبوه رمان الکترونیکی بی کیفیت هم استعدادهای رمان نویسی را هرز می برد, هم ذائقه ی مخاطبان رمان فارسی را نابود می کند و هم اینکه پیشفرضی جدید (در عین حال غلط) از رمان فارسی در ذهن مخاطبان شکل می دهد. دیگر کمتر کسی حاضر خواهد شد از این پس رمان چاپی فارسی بخواند چون به خیالش رمان های فارسی همگی به همین خامی و پرت و پلایی هستند (شاید معدودی کار خوب هم پیدا شود میانشان-اگر نخواهم کلی گویی کنم).
به زودی نسل جدید و انبوهی از رمان نویسان (همین نویسندگان فضای مجازی) وارد بازار نشر کتاب چاپی خواهند شد و سیل حضور کتاب آن ها, هم به بازار کتاب های ادبی-هنری-سخت خوان-جدی و هم بازار کتاب های عامه پسند لطمه خواهد زد. بدون شک در این فضا که نقد و معرفی حرفه ای بر روی کتاب های رمان صورت نمی گیرد و مخاطب با بلاتکلیفی و تصادفی به این کتاب ها برخورد خواهد کرد بعد از چندی دیگر اعتمادی به کتاب های این بازار نخواهد کرد. شاید این فضا در کوتاه مدت به نفع ناشرینی باشد که حامی چاپ کتاب های کیلویی هستند و از چاپ کتاب هایی با قیمت های 50-60 هزار تومانی (700-800 صفحه ای) به سودهای قابل توجهی می رسند. اما اگر اعتماد مخاطبان رمان فارسی لطمه بخورد دیگر حتی این کتابهای عامه پسند هم خواننده ای نخواهد داشت.
بازار کتاب های رمان هنری (ادبی-جدی-سخت خوان) فارسی چند سالی هست که در مقابل سطح و قدرت کتاب های ترجمه باخته است. فقط مانده همین رمان های عامه پسند که سطح شان آنقدر نازل شود که مخاطب از اینها هم دل زده شود.
بنابراین به نظرم, خیل کثیری از دوستانی که در این فضا نفس می کشند, چه آنهایی که به تازگی دست به قلم شده اند, چه آنهایی که در حال حاضر در فضای مجازی و تاپیک ها مشغول تایپ و نوشتن و انتشار رمان هستند و چه آنهایی که به تازگی از فضای مجازی با چاپ کتاب وارد دنیای جدی نویسندگی شده اند, باید و باید و باید نگاه و رویکردشان را تغییر دهند.
در بسیاری از جاهای این یادداشت دلم می خواست به مصادیق و نمونه هایی از کار دوستان رمان نویس اشاره بکنم اما برای آنکه سوءتفاهم و کدورتی پیش نیاید تا به الان از دادن مثال خودداری کرده ام.
به نظرم این سبک و سیاق از فعالیت نویسندگی فقط برای دو دسته سود داشته است:
اول: صاحبان وب سایت هایی که نویسندگان بی مزد و منت در آنها فعال هستند و رمان های شان را در تاپیک ها و تالارها به صورت آنلان منتشر می کنند و بعد نوبت به نسخه الکترونیکی و PDf رمان شان می رسد. به مدد بازدید قابل توجه این سایت ها و تبلیغات و درآمدی که از این راه نصیب مدیران سایت ها می شود آنها مدافع تولید انبوه و سریع رمان هستند. با کمی اغماض می توان گفت که برای این مدیران سطح کارهای منتشره هیچ اهمیتی ندارد. مسئله آنها بازدید بالا, گرفتن تبلیغات و کسب درآمد هست. حال اینکه نثر شلخته و من درآوردی باشد, موضوع تکراری و کلیشه باشد, پایان بندی آبکی و خلق الساعه باشد, جهان رمان نسبتی با واقعیات جهان بیرون نداشته باشد و هزار نقص و کاستی دیگر, اهمیتی ندارد. این کاره هم نیستند. آنها معمولا نه رمان نویس هستند و اگر هم باشند نه آنهمه سواد و تجربه دارند, نه چیزی از نقد و بررسی می دانند و نه اصلا توفیری به حالشان می کند که رمان های منتشره چیزی به مخاطبان اضافه بکند یا نکند. همینکه یک موضوع در 800 صفحه یا پست کش بیاید و کاربران سایت را به دنبال خودش بکشاند کفایت می کند. آنها منافع خودشان را دارند و چیزی به اسم ادبیات و رمان دغدغه ی شان نیست.
دوم: ناشرین کتاب های کاغذی که اگر کتاب های کلفت و بزرگ راهنمای تلفن مشتری داشت به جای رمان می رفتند سراغ همین کتاب ها و هر ساعت هزار کیلو از این کتاب ها چاپ می کردند و می ریختند توی بازار. اینها شم اقتصادی دارند و اتفاقا از رمان خوب و بد ( دقیقتر پرفروش و کم فروش) هم سر در می آورند و سعی می کنند ریسکشان را به حداقل برسانند. بنابراین حتی اگر همیشه فاجعه چاپ نکنند احتمالا یکی در میان کتاب های خیلی آبکی هم از زیر دستشان بیرون می آید و وارد ویترین کتاب فروشی ها می شود. اینها به دنبال چیزی هستند که نیاز مخاطبان شان را پاسخ بدهد. مخاطبانشان را به خوبی می شناسند, سن و جنسیت و تحصیلات و خاستگاه اجتماعی و آمال و آرزوهای شان را و به خوبی هم می دانند که جامعه چه چیزی را از آنها دریغ کرده است و تشنه ی خواندن چه چیزی هستند. برای همین بر روی چیزی سرمایه گذاری می کنند که سود خوبی داشته باشد. اما اگر چیز خوبی هم دستشان نرسید از همان آبکی هایی که گوشه ی اتاق نشر انبار کرده اند یکی بیرون می کشند و می فرستند برای مجوز و چاپخانه و .... و پول. اینها هم اصلا دغدغه ی ادبیات و رمان و هنر ندارند. شاید یک موقعی هم بخواهند با چاپ یک رمان درست درمان اعتباری کسب کنند. البته اگر راه این گونه رمان ها به این گونه نشرها بیافتد.
بنابراین می بینیم که چه عامل هایی دارند به تولید انبوه در عرصه رمان (مخصوصا عاشقانه) کمک می کنند. عواملی که اصلا دغدغه ی هنر و ادبیات و رمان و کار خوب را ندارند. به فکر جیب خودشان هستند. اینکه چه کسانی به عنوان رمان نویس خوب و الگو معرفی می شود هم مسئله ی این نهادها نیست(نهاد نشر مجازی و نهاد نشر کاغذی). عامل پایین دستی نویسندگان جوانی هستند که مثل هر نویسنده ی دیگری در آرزوی چاپ آثارشان و داشتن مخاطبین هستند. همه ی ما (هم من و هم شما و هم آنها) تشنه ی دیده شدن و خوانده شدن هستیم. آنهم به سریعترین شکل ممکن. و چه راهی سریعتر از سایت و وبلاگ و تاپیک و اینستاگرام و تلگرام و ...
نتیجه همین می شود که نصف سوالات مربوط است به این که: کتابم را کجا تایپ کنم و بفرستم به سایت؟
در چنین شرایطی همانطور که نوشتم بهتر است ما نگاهمان را تغییر بدهیم. کاش به جای این سوال دوستان می پرسیدند چه کتابی بخوانیم بهتر است؟ کتاب ایکس از رمان نویس ایکگرگ را از کجا می شود پیدا کرد؟ آیا جایی هست بر روی رمان ایکس نقد نوشته باشند؟ در زمینه آموزش رمان نویسی چه بخوانم؟ از کتاب ایکس ترجمه ی اول را بخوانم یا ترجمه ی دوم را؟ اگر بخواهم با رئالیسم در رمان نویسی آشنا شوم منبع معتبر کدام هست؟ از نویسندگان امریکای لاتین کدام را برای شروع پیشنهاد می دهید؟
اما دریغ از این دست سوالات.
شاید به همین خاطر بود که بخش نظرات در یادداشت های قدیمی را فعلا بستم تا به جای پرداختن به سوال جواب های به شدت تکراری و بی نتیجه کمی اساسی تر به قضیه رمان و آموزش رمان نویسی بپردازم.
پی نوشت: احتمالا بعدا با چند خطی به این یادداشت اضافه بکنم. به خصوص به تاثیر مخاطبان و تشویق های آنها که نویسندگان جوان را سردرگم می کند و به بیراهه می کشاند.
فعلا تا آن موقع. خوشحال خواهم شد نظرات شما را بدانم. حتی اگر کلا مخالف تحلیل من باشد. پس اگر خواستید در بخش نظرات اینجا بنویسید. نظرات اینجا فعلا فعال هست.
استاد خودتون آیدی یا آکادمی ندارید خیلی دوست دارم سعادت پرسش و پاسخ و نقد متن هام توسط شما رو داشته باشم
سلام
شما لطف دارید
من که استاد نیستم و خودم هم یک علاقمند به رمان و رمان نویسی هستم و در حال یادگیری.
فعلا فقط در همین وبلاگ در خدمت دوستان هستم برای به اشتراک گذاشتن تجربیات.
عرض سلام و وقت بخیر
حقیقتا این نوشته های تلخ بالا
حقیقت گمشده ای بود که کارش از نیمه گذشته بود و کل وجود مرا فرا گرفته بود
و منی که سالها غرق در همین روزمرگی های روی کاغذ بودم و به یکباره خود را در شاهکار های ادبی یافتم و وا مصیبتا سر دادم که فرق چیست و من چکاره ام تک تک کلمات را خودم لمس کرده بودم
نویسنده ی گرامی متن
تازه کارانی که میخواهند شکسپیر شوند به سبک جین استین
باید کجا بروند؟
اگر آکادمی
آموزشگاه
و یا مربی خوبی سراغ دارید خواهش دارم اعلام بفرمایید
سلام
بهترین آموزشگاه برای نویسنده تازه کار «مطالعه» است. مطالعه رمان و داستان کوتاه و در کنار آنها مطالعه نقد ادبی و مطالعه کتاب های آموزشی. اگر یک نفر بخواهد یاد بگیرید منابع فراوانی برای یادگیری است.
آکادمی و کلاس حضوری هم در بسیاری از شهرها هست. کافی است خود شخص جستجو بکند. می تواند از طریق ادارات ارشاد و یا حوزه هنری به جمع های ادبی وصل شود و با کلاس ها آشنا شود. و این روزها که دیگر اینترنت منبع هرگونه کلاس حضوری و آنلاین است که همگی صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام دارند.
و آه از زمانی که احساس کردم اینجا میتوانم فرق دفترچه خاطرات و رومئو ژولیت را با ازدواج اجباری ها و ارباب ها و استاد ها و هم خانه ها بفهمم
و آه از زمانی که دریافتم فرق چیست!
اینجا دریاست تو غرق شو...
سلام.
نمیدونم که نظر من رو میخونید یا نه؛
شاید هم هرگز متوجهاش نشید. به هرحال سه سال گذشته!
من به دنیای نویسندگی، علاقهی زیادی دارم. کتابهای زیادی خوندم؛ تمرینهای متوالی، خوندن اثرهای عالی، آموزشها و ورکشاپهای مختلف، کار کردن رو ایدههای مختلف و ...
با همهی اینها میترسم که رمانم رو بنویسم.
نمیدونم کجا منتشرش کنم، میترسم که دیده نشه، میترسم که اونجور که باید نباشه و هزارتا ترس دیگه.
کمی راهنمایی میکنید؟؟؟
سلام
علی الحساب که نظرات رو می خونیم :)
چرا می ترسی؟
می ترسی که اثر خوبی نشه؟ نتیجه ی کار شاهکار نباشه؟
و چون می ترسی خوب نباشه برای همین نوشتن رو به تعویق میندازی؟
اگه مسئله ات این هست، باید بگم اسمش "کمالگرایی" هست.
یعنی چون فکر می کنی هنوز نمی توانی در اولین قدم کار خوب و شاهکاری خلق کنی، برای همین سراغ نوشتن نمی روی. فکر می کنی یکروز همه چیز محیا می شود تا در اولین قدم شاهکار بنویسی.
تنها راه خلاص شدن از این تله ی کمالگرایی این هست که: انتظاراتت رو از خودت و از نتیجه ی کارت به صفر برسونی. یعنی باورها و افکارت رو تغییر بدی. اصلا باید اینطور فکر کنی که قرار است مزخرف ترین و ضعیف ترین رمان ممکن رو بنویسی. قصدت فقط نوشتن و لذت بردن باشه.
اینطوری ترمز ذهنت رو رها می کنی.
الان انتظاراتت رو بالا بردی و این یک فشار روانی وارد میکنه و باعث میشه برای خلاص شدن از این فشار سراغ نوشتن رمان نری.
امیدوارم بتونی این مرحله رو پشت سر بگذاری.
سلام به همه
خب من رمان مینویسم و خودم در همین سایتا هایی که عرض کردید منتقد و ناظر رمانم
با اکثر رمانهای کلیشه ای اشنایی کامل دارم!
بهتره نویسندگان قبل از اینکه چیزی بنویسند به کمی تحقیق نیاز دارند تا جایی که از چیزی که مینویسند اصلاع کامل داشته باشند.
اتفاقا خودم شاهد رمان های بسیار عالی و سطح حرفهای در همین تالارهای رمانی که میگید هستم!
شاید رمانهای کلیشهای زیاد باشه؛ اما رمانهای عالی هم کم نیستند!
سلام
"عرض کردید" درست نیست، باید می نوشتی "فرمودید" ...
نوشته ای "بهتره نویسندگان قبل از اینکه چیزی بنویسند به کمی تحقیق نیاز دارند"...
رمان های عالی یعنی چی؟
خوشحال میشم که شما چندتا از این رمان های عالی رو معرفی بکنی (لینک دانلود بدهی) تا بنده هم چشمم به این کتاب ها روشن بشه و بررسی شون بکنم...
سلام واقعا موافقم.. گاهی که من این رمان هارو میخونم واقعا به حال اون افراد تاسف میخورم .. من یک دختر ١٦ ساله ام و در طی این ١٦ سال کم مطالعه نکردم چون واقعا عاشق کتابم و زندگیم توی کنابفروشی ها و کتابخونه ها میگذره آثار ایرانی زیادی مطالعه نکردم وآثار معروف خاجی در ژانر های مختلف از پوآرو گرفته تا من پیش از تو و هری پاتر و.. رو خوندم .. به گفته پدرم که بسیار رکه قلم خوبی دارم اما خیلی وسواس نشون میدم .. مثلا فصل اول رمانمو شاید بیست بار مرور کنم و تغییرش بدم و درسته که هربار بهتر میشه ولی گاهی واقعا خسته میشم .. به نظر شما این وسواس توی نویسندگی عادیه یا دیگه زیادی شلوغش کردم؟؟
سلام
خیلی هم عالی
وسواس در حد متعادلش خوب هست و بیش از آن بد. این وسواس نباید باعث شود که مدام در همان صفحات اولیه رمان درجا بزنید. بلکه باید یکبار رمان را تا پایان بنویسید و تمام کنید. بعد چند هفته ای رمان را کنار بگذارید تا ازش فاصله بگیرید. بعد از این می توانید مجددا به سراغش بروید و ویرایشش کنید. اما اینکه همزمان با نوشتن بخواهید مدام ویرایش بکنید نتیجه ی کار خوب نخواهد بود.
با سلام
من قصد نوشتن یک رمان که زندگی نامه واقعی یک زوج جوان از ابتدای زندگی تاده سال بعد از زندگیشون رو دارم که پراز ماجراهای جالب هست .( باتوجه به اینکه از دوره دبستان تمام انشاهای من کاملا متفاوت بود در چهارم دبستان کمتر از هشت صفحه دفتر انشا نمی نوشتم و همین باعث شده بود دبیرم فکر کند پدرم برای من انشا می نویسد .این را گفتم تا بدانید تخیلی فوق العاده قوی دارم که درلحظه با هرچند کلمه بی ربطی که جلوی رویم باشد داستان می نوشتم در دوره راهنمایی در عرض یک ربع ساعت سرجلسه امتحان دوتا انشا هر کدام دو صفحه با دو موضوع متفاوت برای خودم و بغل دستی ام می نوشتم )
الان برای نوشتن این رمان که می دانم طولانی خواهد بود به بررسی کتاب دزیره کلاری پرداختم تا الان دوبار این کتاب را کامل خوانده ام و از موضوع و سبک نگارش ان لذت برده ام اما به نظر شما کارم درست و اصولی است که می خواهم از یک کتاب در شیوه نوشتن نه موضوع پیروی کنم ؟
تابه حال رمان های معروفی چون ابله اثر داستایوفسکی و کتاب ویلت و غرور و تعصب و زنبق دره و کتبی مثل اثار جی کی رولینگ و بسیاری کتاب های دیگر مثل سینوهه مصری و حسن صباح و غیره رو مطالعه پاره وقت داشتم اما هنوز برای نوشتن این رمان شیوه نوشتنم رو پیدا نکردم اگه کتاب دیگه ای رو باید بخونم بگید تا مطالعه اش کنم و اگه میشه راهنماییم کنید
ژانر این زندگی هم عاشقانه هم پلیسی و مافیایی هست و کاملا واقعیت داره ولی می ترسم نتونم حق مطلب رو ادا کنم و به یه گذارش شبیه بشه کمکم کنید
سلام
بله میشه از یک کتاب در نوشتن الگو برداری کرد. اما به چند شرط: یکی اینکه کار به تقلید محض و کپی کاری نکشه.
دوم اینکه بین شیوه ی رمان نویسی در اون رمان (یعنی فرم) و اون چیزی که شما قرار است بنویسید (یعنی محتوا)، یک ارتباط و تناسب درستی باشد. یعنی نمیشه از هر فرم روایی برای هر نوع محتوا و داستانی استفاده کرد.
سوم هم اینکه اساسا به این نگاه بکنید که آیا الگو قرار دادن کتابی که یک فاصله ی زمانی تقریبا زیادی بین چاپ اون و زمانه ی شما وجود داره چه قدر می تونه درست باشه. شما باید متناسب با زمانه و ذائقه ی مخاطب خودتون رمان بنویسید و احیانا در دام شیوه های کهنه نیافتید.
کتاب هایی که گفتید (که در بین اونها کارهای خوبی هم هستند مثل رمان داستایوسکی) عموما جزو آثار کلاسیک و قدیمی هست. به نظرم باید به سراغ خواندن رمان های جدیدتر هم برید و به همین میزان مطالعه قناعت نکیند.
با سلام و خسته نباشید.
ممنون از زحمات شما. حرف هایی که فرمودید کاملا درست هست و مطابق با واقعیت و حقیقتیه که در سایت ها وجود داره. اما در حقیقت خیلی وقته در سایت ها تاپیک هایی با عنوان: چرا رمانهای امروزی خسته کننده و تکراری شدن زده شده و خیلی ها در اون مشارکت کردن. این بحث ها قدمت دور و درازی داره اما کسی کاری نمیکنه. حتی کارگاه های رمان نویسی هم در سایت ها به راه انداخته شد تا به نویسندگان نو قلم یا به اصطلاح بد قلم آموزش داده بشه اما کسی شرکت نکرد. واقعا یک پدیده ی افتضاح و اسفناکه. باید زودتر کاری راجع بهش انجام بدیم. جدیدا سایت های رمان نویسی فیلتر شدن. شاید این موضوع باعث بشه رمان های آبکی کمتری نوشته بشه. نویسنده هایی که حتی اصول اولیه ی رمان نویسی رو هم رعایت نمی کنند و با التماس کردن هم از یاد گرفتن این اصول سر باز میزنند.
من خودم مخالف کاملا سرسخت این رمان ها هستم؛ با ژانر عاشقانه هم ارتباط خوبی ندارم. بیشتر در سبک جنایی کار میکنم. با یکی از حرف های شما مخالفم. گفتید اگه کسی در حد خوبی بنویسه مسلما پیدا میشه و ناشران سعی می کنند باهاش ارتباط بر قرار کنند. من در یکی از سایت های رمان نویسی دختری رو میشناختم که سبکش شبیه آر. ال استاین بود اما تفاوت هایی هم وجود داشت. بی اغراق شاید از رمان های اون هم کمی سطحش بالاتر بود. اما در بین هزاران رمان سایت، تنها این رمان نظر منو به خودش جلب کرد و این تأسف باره. نکته ی آزار دهنده اینه که تنها خواننده اش من بودم! این حجم از ظلم به اون دختر نوجوان و ۱۶ ساله باعث شد نویسندگی رو کنار بگذاره اما از نظر من میتونست آثار بزرگی رو به رشته ی تحریر در بیاره. من خودم هم اولین جنایی و کارآگاهی نویس سایت بودم. خواننده هام هم محدود به دو یا سه نفر بودند. شانزده سالمه و نمیخوام بگم رمانم در زمره ی بهترین آثار کارآگاهی قرار میگیره اما این رو بدون غرور و خودبینی میگم: رمان من حتی اگه افتضاح هم بود از نود درصد رمان های سایت بهتر بود. چون همه ی اون رمان ها دارن محتوای رمانی تکراری با اسامی جدید به خورد ما میدن. بدترین نکته اینجاست که این رمان ها طرفدارهای زیادی هم دارند.
من که کلا با این حجم از ناامیدی نوشتن رو به زمانی موکول کردم که دیگه در سرزمین ایران نباشم. صنعت نشر و چاپ در ایران یک صنعت کاملا مریض و کثیفه. برخی نویسندگان خوش قلم با گذراندن هفت خان رستم کتابشون رو به چاپ میرسونن اما بعد از به چاپ رسوندن اون رمان با استقبال بسیار اندکی مواجه میشن و دست از نوشتن برمیدارن. برخی ها هم از راه نرسیده کتابشون چاپ میشه و کلی هم خواننده براشون پیدا میشه. من انتظار ندارم کسی قمارباز یا جنایت و مکافات داستایوفسکی رو بنویسه یا چیزی در حد سه قطره خون صادق هدایت خلق کنه، اما باید دونست نوشتن موضوعات تکراری نه تنها موجب نمیشه نوجوون های زیادی عقاید اشتباه پیدا کنند، بلکه باعث میشه خواننده های پخته تر از خوندن کتاب های ایرانی ناامید بشن و از خوندن کتاب سر باز بزنند و در این بین کتاب های خوب هم مورد بی مهری قرار می گیرند. امیدوارم یه روز این مشکلات به بهترین روش ممکن حل بشن
سلام
ممنونم
من بین رمان نویسی جدی و رمان نویسی تفننی تمایز قائل هستم.
فقط از نویسنده ای می شود انتظار داشت کارش را درست انجام دهد و نسبت به کارش متعهد باشد که نوشتن برایش چیزی فراتر از خودنمایی، شهوت دیده شدن و شهرت هست.
حقیقتا نباید از یک نویسنده ی نوجوان 15 ساله انتظار داشت که ادبیات، هنر و نویسندگی برایش مسئله و دغدغه ای عمیق باشد.
یک نویسنده ی نوجوان به دنبال دیده شدن، تشویق شدن، معروف شدن و احیانا پزدادن با عنوان نویسنده هست. این مورد حتی برای نویسندگانی با سن بالاتر هم اتفاق می افتد. نویسنده ی نوجوان دنبال لایک و کامنت و تعریف و تمجدید هست. که طبیعی هم هست.
مشکل از آنجایی شروع می شود که عده ای برای کاسبی از طریق نوشته های این دوستان، بیش از آنچه که باید به آنها میدان و فضا می دهند تا از این طریق به مقاصد خودشان برسند. همین باعث می شود دوستان نوجوان دچار سوءتفاهم شوند. در حالی که در یک فضای دیگر اگر نوشته ی شان را به دست اهل فن بدهند به احتمال 90% نوشته ی شان راهی سطل آشغال شود. شاید عده ی بسیار معدودی باشند که در این سن بتوانند کار جذاب و قابل تاملی بنویسند.
نویسندگی کم هزینه هست. یک خودکار و چند برگ کاغذ. الان شکر خدا آن را هم نمی خواهد. گوشی موبایل و تایپ و انتشار مستقیم. دوستان هم که قربان صدقه ات بروند عیشت جور هست.
اینها نباید نویسندگان نوجوان را دچار توهم کند.
بنابراین این دوستان نیازی به کلاس و آموزش و تمرین و یادگیری نمی بینند چون با همین نوشته های آبکی هم به مقصودشان می رسند.
من مخالف هیچ نوع ژانری نیستم. هر چیزی که خوب و جذاب نوشته شده باشد می خوانم. عاشقانه و غیرعاشقانه هم فرقی نمی کند.
در درجه اول این نویسنده هست که باید تلاش کند با ناشران ارتباط برقرار کنند. وگرنه ناشر که نمی داند در کشوی میز شما چه شاهکاری قرار دارد. شما باید ببرید و کارتان را معرفی کنید. کار خوب باشد ناشر برای چاپ پیشقدم می شود و بعد از چاپ یک کار خوب سایر ناشرها هم تمایل خواهند داشت با شما کار بکنند.
بله کار نویسنده ی ایرانی سخت و طاقت فرساست. اما چاره چیست؟
مرسی که نظرت را درباره این موضوع نوشتی
برایت آرزوی موفقیت دارم
خدا بهتون پاداش بسیار و صبر جمیل عنایت کنه!
حرف دل بنده رو زدید
خدا شاهده یکی از این نویسنده های آبکی رو میشناسم ک رماناش رو با تلفیق و ترکیب چند فیلم و سریال هالیوودی مینوشت!
تو ی قسمت دیگه هم ازتون پرسیدم. من ب ی راهنما نیاز دارم تا مرتبا با او در تماس باشم ک بهم بگه از کجا و چطور شروع کنم و ذهن متلاطم و آشفته من نظم پیدا کنه. اگر بتونید در این خصوص کمکم کنید ممنون میشم چون من دارم رو ی طرحی برای جلوگیری از این مسئله کار میکنم اما تا زمانی ک خودم حرفی برای گفتن نداشته باشم طرحم بادکنک تو خالیه! میتونید برام ی راهنمای کوثر رو معرفی کنید با این توضیح ک چطور میتونم راهنمام رو پیدا کنم؟!
من در پاسخ کامنت قبلی چیزهایی نوشتم. می توانید به آن کامنت رجوع بکنید
بهترین راهنما کتاب ها هستند. کافی هست رمان های خوب و کتاب های آموزشی خوب بخوانید. خودتان راه را پیدا می کنید.
فضای جامعه ی ما دیگه فضای 15 سال قبل نیست. اون زمان ها آخرین مجلات تخصصی ادبی فعال بودند، انجمن ها و محافل، جوایز ادبی و جشنواره ها هنوز جریان داشتند. اما رفته رفته فضای جامعه تغییر کرد. الان همه غرق مسائل معیشتی و اقتصادی هستند. مخصوصا اهالی قلم که زندگی شان هزار تا گره کور دارد. برای همین به سختی می شود از کسی انتظار داشت که نقش استاد یا راهنما را برای آدم ایفا بکند. کمتر کسی پیدا می شود که برای خواندن بی مزد و مواجب رمان یکنفر دیگر وقت بگذارد و چندین و چندباره اشکالات کارش را گوش زد بکند و نظر بدهد.
برای همین نویسندگان جوان، مخصوصا توی شهرهای کوچک و دورافتاده مجبورند که روی پای خودشان بایستند و راه را خودشان پیدا بکنند.
درود
من خودم نویسنده مجازی هستم.برای این به رمان نویسی تایپی روی اوردم چون کسی از نویسنده های نوجوان برای داستان های چاپی حمایت نمی کنه!حتی اگه قلم اونها از بسیاری نویسنده های بزرگسال روان تر باشه . شاید بسیاری هم از نویسنده های مجازی شرایط من رو داشته باشن.یعنی استعداد هاشون در دنیای واقعی در نظر گرفته نمیشه و مجبورن توی فضای مجازی خودی نشون بدن.برای همین این روزها بازار رمان آنلاین و مجازی حسابی گرم شده و دیگه کسی کتاب نمی خونه.
حالا از این بحث که بگذریم؛من عاشق داستان ها و رمان های اعتراضی و یا همون سبکی که از مشکلات حرف میزنه هستم و رمان خودم هم بیشتر از این سبک پیروی میکنه.میشه چند تا کتاب معرفی کنید که همچین سبکی داشته باشن؟
من ۴ سال وقت برای نوشتن یک رمان کردم و هنوز تموم نشده.یه جورایی انگار توی داستان غرق شدم و شخصیت هارو واقعا احساس میکنم و این موضوع یه وقتایی باعث تغیر احساساتم میشه.به نظر شما این اتفاق میتونه خوب باشه؟یا اگه خوب نیست چجوری باید رفعش کنم؟
و سوال بعد اینه که واقعا هنوز کسی هست که از داستان کوتاه و رمان سبک اعتراضی حمایت کنه؟
سلام
به نظرتون اینکه یک نفر انتظار داشته باشد همان رمان اولش در سنین 15-16 سالگی قابلیت چاپ داشته باشد چه قدر معقول هست؟ قابلیت چاپ یعنی اینکه استاندارهای یک اثر داستانی متوسط به بالا را داشته باشد، خلق یک اثر خوب، تجربه ی کافی از زندگی می خواهد. از معدود استثناهایی اگر بگذریم در این سن و سال کم پیش می آید.
مسئله ای که درباره ی رمان از نوع اعتراضی مطرح می کنید "سبک" نیست. البته عنوان اعتراضی هم چندان مناسب نیست. به این نوع رمان ها، رمان های ادبی-هنری یا روشنفکری یا نخبه گرا گفته می شود. که در این رمان ها هم البته اینطور نیست که مسئله به شکل اعتراض سیاسی باشد. اگر دنبال نویسندگانی در این فضا هستید می توانید به صادق هدایت، چوبک، احمد محمود، آل احمد، گلشیری، براهنی، پارسی پور و خیلی از نویسندگان دیگر رجوع بکنید.
اینکه نوشتن یک رمان چقدر طول بکشند بستگی به نوع رمان و سبک نگارش و حجم رمان دارد. اگر دارید رمانی سنگین مثلا بیش از 500 صفحه با سبکی جزء پردازانه و چند لایه می نویسید شاید 4 سال زیاد نباشد، اما برای نوشتن یک رمان 200 صفحه ای که نویسنده سرراست رفته باشد سراغ یک موضوع خطی با شخصیت های محدود و دوره زمانی کوتاه احتمالا زمان زیادی صرف این کار شده. البته به سرعت نگارش نویسنده هم بستگی دارد اگر قلم کندی دارید و لاکپشتی می نویسید طولانی شدن زمان نوشتن رمان هم ناگزیر هست.
اینکه گفته اید نویسنده ی فضای مجازی هستید و رمان آنلاین می نویسید، من به سختی می توانم تصور بکنم که شما بتوانید در زمینه ی رمان روشنفکری و کتاب چاپی بدون داشتن تجربه ای در این فضا موفق شوید. مخصوصا اگر مطالعه ی اندکی در این زمینه داشته باشید. یعنی تا به حال از نویسنده هایی که اسم بردم چیزی نخوانده باشید و با مختصات این نوع ادبیات آشنا نباشید.
رمان های آنلاین موضوعات و سبک و سیاق خودشان را دارند و در اکثر مواقع آن چیزی که در عالم ادبیات "رمان" گفته می شود، نیستند. روایت هایی سرهم بندی شده و سطحی هستند که نویسندگان نو قلم از روی دست همدیگر یا چند نویسنده عامه پسند تقلید می کنند.
در فضای رمان های چاپی اگر اثری از نظر ادبی و هنری ارزش سرمایه گذاری داشته باشد حتما توسط ناشرین حمایت می شود.
موفق باشید
سلام . نوشتن یک رمان و نوع نگارش اون چطوری باید باشه ؟ من شنیدم متن اصلی داستان با زبان نوشتاری یا کتابی نوشته میشه و دیالوگ های افراد به زبان گفتاری و محاوره هست. اگه این روش نوشتن صحت داره و خارجی ها هم که مهد رمان نویسی هستند به این شکل مینویسند پس چرا عده ای از اول تا آخر رمان را با زبان نوشتاری می نویسند آیا این درسته و یک سبک نوشتاری محسوب میشه در رمان نویسی یا خیر . از نظر من این سبک نوشتن شبیه خاطره نویسی هست تا رمان کلاسیک و اصلی. نظر شما چیست؟
سلام
زبان بخش های مختلف رمان چیزی نیست که بشود به صورت صددرصد درباره آن حکم داد و اظهار نظر کرد. تابع شرایط ویژه ی هر رمان هست. نویسنده باید شناخت دقیقی از رمان خودش داشته باشد و متناسب با آن زبان راوی سوم شخص یا اول شخص و زبان دیالوگها را انتخاب بکند.
مثلا اگر راوی ما اول شخص و یک آدم جاهل مسلک باشد نوشتن روایت آن با زبان کتابی شسته رفته باعث خواهد شد که زبان با شخصیت راوی متناسب نباشد. یا مثلا وقتی فضای رمان طنز و خودمانی هست باز شاید یک روایت نیمه کتابی-محاوره ای بهتر از یک روایت تمام کتابی - تماما محاوره ای باشه. باز هم هیچ حکم قطعی نمی شود داد و نویسنده باید شرایط را بسنجد.
موضوع رمان، فضای رمان، شخصیت راوی، لحن راوی و ...
باسلام من علاقه زیادی به کتاب های فانتزی و تاریخی دارم ( مثل مجموعه نغمه یخ و آتش ) و خودم علاقه زیادی دارم که در این سبک رمان بنویسم ولی میدونم فعلا حاضر نیستم و مطالعم تا الان کافی نبوده ازتون میخواستم چند رمان فانتزی-تاریخی پیشنهاد بدید که آموزنده باشه باعث پیشرفتم در رمان نویسی بشه
باتشکر
لطفا دوستانی که در این زمینه مطالعه داشته اند به این دوست عزیزمان کتاب پیشنهاد بدهند.
سلام من کاملا با نظر شماموافقم این روزها هر کسی یک کتاب رمان میخواند فکر میکند به راستی میتواندیک شبه رمان نویس شود... بنده خودم رمان نویسی را از دبیرستان شروع کردم با اینکه هیچ کدام از کتابهایم چاپ نشدند، هر چند در مورد این حرفه مطالعات زیادی داشتهام اما هنوز هم احساس میکنم که ضعف و نقصهای زیادی دارم، گاهی هم که رمانهای نویسندگان برخی سایتها را میخوانم واقعا تأسف میخورم که صرف نظر از مشکلات نگارشی، سبک نوشتن و خیلی مشکلات دیگر حتی نحوه نوشتن کلمات را هم نمیدانند و به وضوح میتوان گفت در یک صفحه میتوان غلطهای املایی فراوانی از آنها گرفت و این خود یکی از ضعفهای بزرگی است که این نویسندگان دارند... البته با تحقیقاتی که بنده کردهام متوجه شدم که نمیتوان تأثیر فیلمهای کرهای را در این نوجوانان نادیده گرفت، این روزها بازار دیدن فیلمهای کرهای بسیار گرم است و بعضی از این نوجوانان به خیال اینکه میتوانند رمانی همچون فلان فیلمنامه بنویسند شروع به نوشتن رمان میکنند که البته بایستی گفت با تمام تلاشی هم که برای کپی برداری از این نوع فیلمها میکنند باز هم موفق به نوشتن یک رمان خوب نمیشوند چون نمیدانند فیلمنامه مذکور نتیجة سالها تلاش و زحمت شخص فیلمنامه نویس است و یک شبه نوشته نشده که بخواهد تبدیل به یک فیلم شود...
سلام
بله همانطور که نوشتید خیلی از نویسندگان نوجوان و جوان ما تحت تاثیر فیلم های کره ای و سریال ها هستند. حتی این تاثیر به قدری زیاد هست که دوستان فیلمنامه نویسی و رمان نویسی را اشتباه می گیرند.
ممنون از نظر دقیقتان
موفق باشید
سلام من 16 سالمه و یک سال پیش که 15 سالم بود یه رمان در قالب fanfiction نوشتم که 80 قسمت شد و دقیقا به چیزی که میخواستم تبدیل بشه تبدیل شد و تو تلگرام گذاشتمش ، من یه ایه ی دیگ هم دارم برای نوشتن و مثله قبلیه یه هدفی دارم ، تو قبلی هدفم این بود که به خواننده ها که اکثرا نوجوونای همسن خودم بودن بگم عشق یه روزه شکل نمیگیره و خیلی طول میکشه و برای این یکی هم میخوام یکی ا عقایدم رو بگم ، یه عقیده ای که همون نوجوونا بشنونش بهم حمله میکنن برای همین خواستم در قالب داستان بیارمش ، من الان مشکلم اینه که نمیدونم داستانم رو از کجا شروع کنم ، من میدونم که بهتره از وسط داستان شروع کنیم ولی این برای ژانر جناییه و ماله من اجتماعی و عاشقانس وه جورایی اول داستانم هم از وسط یه ماجرای خیلی کوچیکه که میشه اولین برخورد شخصیتای اصلی دختر و پسر ، من واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم اگه میشه کمکم کنید
سلام
بهتره رمان را از جایی شروع کنی که فرصت داشته باشی شخصیت (های) اصلی را معرفی بکنی و زمان و مکان وقوع حوادث رو نشون بدی. بعد از این مقدمه چینی می توانی اولین گره رو توی داستان ایجاد بکنی تا خواننده را ترغیب به ادامه رمان کنی.
البته همه ی اینها می تونه سلیقه ای باشه. اما از هر کجایی که شروع بکنی باید برای خواننده جذاب باشه که خواندن رمان را ادامه بده.
ببخشید یک سوال دیگه هم داشتم .
فصل بندی رمان رو باید بر چه اساسی انجام بدم ؟ یعنی هر فصلی بر طبق زمان از فصل دیگه جدا میشه یا قصه یا ...
سلام
فصل بندی رمان هم می تواند بر حسب دوره های زمانی خاص باشد و هم بر اساس قصه, یعنی نویسنده بخواهد هر فصل را در یک نکته ی اوج و یا در پایان یک ماجرا ببندد. بستگی به هدف نویسنده دارد و اینکه از اول بر چه اساسی فصل بندی هایش را انجام بدهد. علاوه بر زمان عامل مکان هم می تواند باعث شود که نویسنده بنابر آن فصل بندی کند. یعنی به تناوب تغییر صحنه ی رویدادن اتفاقات فصل ها هم تغییر بکند. عامل مکان هم از یک محدوده کوچک مثل خانه و محل کار می تواند مد نظر باشد تا مثلا شهر و کشور.
فصل بندی زمانی رمان هم می تواند بر اساس دوره های زمانی مختلفی صورت بگیرد. مثل روز یا فصل (بهار/ تابستان /...). و یا اگر زندگی شخصیت را از تولد تا مرگ در بر می گیرد بر اساس دوره های کودکی, نوجوانی, جوانی و میانسالی و سالمندی تقسیم بندی شود. یا بر اساس اتفاقات مهم زندگی شخصیت. مثلا دوره ی تحصیل در دانشگاه, عاشقی, ازدواج.
البته این شیوه بیشتر در رمان هایی صورت می گیرد که به صورت خطی و کلاسیک روایت می شوند یعنی اتفاقات زندگی شخصیت را بر اساس ترتیبی که در واقعیت روی داده اند می چینند. در فرم های پیچیده تر که فرم رمان بر اساس ذهنیت راوی / شخصیت شکل می گیرد و زمان به صورت سیال به نمایش در می آید فصل بندی هم در صورتی که مد نظر نویسنده باشد بنابر شیوه های دیگری ممکن است صورت بگیرد و یا اینکه اصولا فصل بندی در کار نباشد.
موفق باشید
سلام . ممنون از اطلاعت جالبی که در اختیار میذارید . من به تازگی یبا این جای خوب آشنا شدم . برخلاف شما که خیلی وقت برای پاسخگویی میذارید ، دیگران این کار رو نمی کنن . لااقل تا اون جا که من دوستان نویسنده پیدا کردم . چون اکثرا خودشون کلاس نویسندگی میذاشتن و خارج از اون حتی در حد معرفی کتابای کمکی. هم راهنمایی نکردن . و یا اینکه واقعا وقت نداشتن .اون قدر هم راحت که شما می فرمایید نمیشه کسی رو پیدا کرد که بخواد کمک کنه .
اجای خوشحالبه که شما این طور نیستید . چند سوال می پرسم اگر وقت داشتید پاسخ بدید ممنون میشم .
1. من یه سری کتاب برای نوشتن خوندم مثل رهنمای رمان نویسی جمال میرصادقی و هنر داستان نویسی ابراهیم یونسی و ....شما چه کتابایی معرفی می کنید که جنبه ی آموزش داشته باشه ؟
2. من رمان هایی رو که می خونم ، چون کتابی در رابطه با نقدشون پیدا نمی کنم ، تو اینترنت سرچ می کنم و وب هلی مختلف رو می خونم . که قطعا برخی با آگاهی نظر میدن و برخی سطحی . این کار من درسته بنظرتون یا باید هر چه که کارشناسانه نقد شده بخونم تا ذهنم درست جهت بگیره ؟
3 . الان 5 ساله که دارم یه رمان رو می نویسم . البته بینش وقفه هم بود به جهت کنکور کارشناسی و ارشد . می خواستم اگه میشه تا اونجا که می تونید در جهت کتابایی که میشناسید و مفید هست و ... برام بگید تا بتونم زحمت این سال هام رو به یه نتیحه ای برسونم .
در آخر خیلی عذر می خوام بخاطر طولانی بودن پیامم .
سلام
ممنونم از لطفتان.
بنده هم تا آنجایی که فرصت داشته باشم در اینجا پاسخگوی سوالات دوستان هستم. به بحث های آموزشی در زمینه ی رمان نویسی و داستان نویسی علاقه مند هستم و اگر زمانی در اختیار داشته باشم به آنها می پردازم. بالاخره هم درگیر مسائل روزمره زندگی مثل کار و معیشت هستند و نمی شود کسی را از این جهت مذمت کرد.
1. کتاب های بسیاری در زمینه رمان نویسی و داستان نویسی هست. من کتاب های زیر را مفید می دانم. بسیاری از کتاب هایی که آقای محسن سلیمانی ترجمه کردند کاربردی هست. مانند کتاب های: «فن داستان نویسی» , «درس هایی درباره ی داستان نویسی» و کتاب هایی دیگر. این دو از بهترین های شان هستند. به غیر از این کتاب هایی از آقایان ابوتراب خسروی (حاشیه ی ای بر مبانی داستان), حسین سناپور (یک شیوه برای رمان نویسی), شهریار مندنی پور (کتاب ارواح شهرزاد) و محمدحسن شهسواری (حرکت در مه) هم کتاب های خوبی هستند.
از کتاب های ترجمه هم کتاب های: «داستان» از رابرت مک کی, «ساختار اسطوره ای در نوشتن فیلمنامه» از کریسفر وگلر (این کتاب یک ترجمه ی دیگر هم دارد به نام «سفر نویسنده») کتاب های خیلی خوبی هستند. کلیت این دو کتاب درباره ی فیلمنامه هست اما درباره ی شناخت داستان خیلی به کار رمان نویسی و داستان نویسی می آید.
همچنین کتاب داستان نویسی دامیز هم خیلی خوب و کاربردی هست.
تعداد کتاب ها زیاد هست و فعلا اینها را در ذهن دارم. البته بیشتر کتاب هایی را گفتم که الان در بازار می توانید پیدا بکنید.
در سطوح بالاتر هم کتاب های دکتر رضا براهنی و آقای فتح الله بی نیاز و مقالات و گفتگوهای هوشنگ گلشیری هم کمک خواهد کرد.
شاید بعدا یک لیست تهیه کردم. فکر می کنم همین ها هم مفید است.
2. به نظرم خواندن نقد و نظر و بررسی راهگشاست. البته طبیعتا نقدهایی که سرشار از تعریف و تمجید و یا غرض ورزی و کوبیدن هستند کمک چندانی نمی کند. اما خواندن نقد از منتقدین برجسته خیلی کمک می کند. من نقدهای دکتر رضا براهنی و سیامک وکیلی و دکتر حسین پاینده و ... را توصیه می کنم.
3. من تا اینجا یکسری از کتاب ها و اشخاص را معرفی کردم و سعی می کنم در مطالب بعدی خانه رمان باز به این فهرست بیافزایم.
از خواندن پیغامتان خوشحال شدم.
با آرزوی موفقیت برای شما.
با سلام خدمت شما دوست عزیز.
میخواستم بدانم کدام قلم پخته تر و بهتر است ان که رمانی با زبان ساده نشر کند یا ان که رمانی با زبان نوشتاری نشر کند؟
سلام
بستگی به نوع رمان و مخاطب دارد.
سلام من 15 سالمه میخوام بدونم با این حساب رمان های م مودب پور یا هما پوراصفهانی رو تایید میکنید یا نه ؟بنظرم کتاب های م مودب پور به شدت شکل همه مثل رمان شیرین و پریچهر . و این که میشه رمان های ادبیات امریکایی رو معرفی کنید .
راه تشخیص رمان خوب حین خرید هم ممنون میشم بهش اشاره کنید
سلام
کتاب نویسندگانی که نام بردید شاید برای لذت بردن در این سن و سال بد نباشد و بشود با آنها سرگرم شد اما برای یادگیری رمان نویسی فکر نمی کنم مناسب باشد. یعنی اگر می خواهید راه و روش رمان نویسی تاثیرگذار و دقیق را یادبگیرید از نویسندگان شاخص بخوانید. در ادبیات فارسی کسانی مثل هدایت چوبک علوی احمد محمود, گلشیری, دولت آبادی, براهنی و ... از نویسندگان معاصرتر از شهریارمندنی پور, ابوتراب خسروی؛ امیرحسن چهلتن, منیرو روانی پور و خیلی های دیگر.
از نویسندگان امریکایی هم می توانید از همینگوی, فالکنر, براتیگان و نویسندگان بسیار دیگری بخوانید.
موفق باشید
سلام یه سوال دارم وقتی ما داریم داستان رو از زبان اول شخص بیان میکنیم اجازه محاوره نویسی داریم ؟ مثل
دیروز دیدم که داشت تو خیابون راه میرفت نگاهی بهش کردم و ...
میشه اینجوری نوشت؟
سلام
بله میشه برای راوی اول شخص محاوره نوشت. اما کار سختی هست چون ممکن هست از فضای داستان نویسی خارج شوید و کارتان به خاطره گویی بکشد چون زبان محاوره به آسانی می تواند نویسنده را به ورطه ی زبان غیرداستانی بکشاند.
نکته ی بعد هم اینکه نویسنده ها عموما چنین کاری نمی کنند و برای زبان اصلی رمان که همان زبان راوی هست, چه اول شخص باشد چه سوم شخص (دانای کل مثلا) از زبان کتابی استفاده می کنند, چون شما تصور بکنید که در چند صد صفحه یک زبان شل و ول بر کل کار حاکم باشد. بنابراین برای اینکه کتاب وزین و شسته رفته باشد نویسنده ها از این قضیه پرهیز می کنند مگر در مواقعی که اصرار داشته باشند نشان دهند راوی شخصیت خیلی پرت و پلایی دارد و مثلا تحصیلات دانشگاهی ندارد یا لات و لوت هست و از این قبیل کارکترها.
سلام.من نسبتا خیلی وقته که رمان و زندگینامه مینویسم ولی واقعا مطمئن نیستم که خوب باسه و مهم ترین مشکلم اینه که نمیدونم چطور رمانم رو طولانی کنم.
مثلا:در این غروب سرد زمستانی که همچون روح و وجودم سرد است منتظرم.
این بخشی از رمانمه.ولی بیشتر از چند صفحه نمیشه.
ممنون میشم کمکم کنید
سلام
بهتر است به جای عبارت "طولانی کردن" رمان از عبارت "گسترش دادن" استفاده کنیم. گسترش دادن رمان باید "بامعنی" باشد. یعنی ما که نمی خواهیم فقط کاغذ سیاه بکنیم و کتاب را قطورتر بکنیم. با همچین نیتی فقط آب به کتاب خواهیم بست تا فربه تر شود.
بنابراین داستان ما باید تا آنجایی ادامه یابد که یک مضمون و یک معنا را در داستان شکل بدهد.
اولین نکته هم این هست که ببینیم آیا ایده ای که برای نوشتن انتخاب کرده ایم آیا قابلیت نوشتن یک رمان را دارد؟ ممکن هست یک ایده فقط در یک داستان کوتاه یا نهایتا در یک داستان بلند قابل بسط دادن باشد.
نکته ی دیگر هم اینکه: بسط و گسترش داستان با حرکت شخصیت اصلی پیش می رود. یعنی شخصیت اصلی ما باید به دنبال چیزی باشد و در راه رسیدن به آن با موانع درونی یا بیرونی در کشمکش باشد تا داستان به پیش برود. این پایه ی طرح ریزی رمان هست: شخصیت+کشمکش= حرکت رو به جلوی داستان.
امیدوارم فرصتی پیش بیاید تا در یک یادداشت اختصاصی به این مسئله بپردازم.
سلام وقتتون به خیر
نقدتون عالی بود ومن کاملاباهاتون موافقم.
شمابه یکی ازبزرگترین دغدغه های من اشاره کردید،اینکه برای نوشتن رمان فارسی باارزش ازچه نویسنده هایی میشه الهام گرفت والگوقرارشون داد؟
نویسنده هایی که خواننده های آثارشون محدودبه سنین 13تا20 نباشه!
برای من بسیارمهمه اگرقراره کتابی بنویسم،کتابی باشه که نتیجه خوندنش برای خواننده یک نگاه وزندگی تازه ترباشه.
لطفاازنویسنده هاوکتاب های چاپی ایرانی امروزی که به نظرشمانویسنده هاوکتاب های قابلی هستندچندنمونه معرفی کنید.
ممنون ازلطفتون
سلام
ممنونم از لطفتان.
من معمولا از زیر معرفی کردن و پیشنهاد دادن مستقیم کتاب در می روم. شاید مهمترین دلیلم هم این باشد که, کتابی که با سلیقه و طبع من جور بوده با طبع خواننده ی دیگری سازگار نباشد.
اصولا معرفی کتاب می تواند از دو جنبه باشد:
یک: تکنیکی و فنی
دو: موضوعی و ژانری
شاید من خیلی از کتاب های رمان و مجموعه داستان کوتاه را از نظر تکنیکی و فنی برای مطالعه دوستان نویسنده جوان مفید بدانم اما خیلی از وقت ها متوجه این موضوع هستم که مواجه ی دوستان با آثار ثقیل زیاد باب طبعشان نخواهد بود. مثلا ممکن هست من همه ی آثار هوشنگ گلشیری را برای مطالعه ی یک داستان نویس واجب و ضروری بدانم. اما این را هم می دانم کسی که تا قبل از این همه اش رمان عاشقانه ی سطح پایین خوانده وقتی به یکباره با آثار گلشیری مواجه شود کلا سردرگم خواهد شد.
بعدا در طی یک یادداشت بیشتر به این موضوع می پردازم.
حرفتون درسته هم این رمانایی که توی فضای مجازیه سرتاپا ایراده و هم ادامه دادن و نوشتن رمان توی این فضا
ولی واسه دیدن شدن لازمه نیست؟
منی که 18 سالمه و هیچکسی رو نمیشناسم که تو زمینه ی نوشتن کمکم کنه حداقل میتونم با نوشتن رمانای ابتداییم توی اینستاگرام و... ایرادای کلی رو برطرف کنم که اگه موفق شدم رمان بدرد بخوری بنویسمحداقل ایرادات کلی و خیلی خیلی مشخص نداشته باشه، اینطور نیست؟
سلام
بله. فضای مجازی فرصت خوبی برای دیده شدن و شناخته شدن هست. و همچنین امکانی برای ارزیابی نوشته ها از دید خوانندگان. اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که عموم خوانندگان کسانی نیستند که صلاحیت اظهار نظر فنی درباره ی نوشته ی ما را داشته باشند. نهایت نظراتی که یک نویسنده ی نوجوان و جوان از خوانندگانش بگیرد این هست که به او بگویند خوشمان آمد یا خوشمان نیامد.
البته امیدوارم واقعا اگر کسی خواست از این طریق (انتشار رمان در اینستاگرام) معایب رمانش را دریابد, موفق باشد.
با عرض سلام و خسته نباشید
وبلاگ بسیار خوب و مفیدی دارید .
من کاملا با تحلیل شما موافقم و اتفاقا یکی از اون سوال هایی که آخر به عنوان نمونه بیان کردید ،سوال من هم هست.
من ۱۷ سالمه و از وقتی بچه بودم سرم تو کتاب های مختلف بوده.
منتهی به علت نبود یک راهنما ، اکثر کتاب هایی که خوندم جزء کتاب های خیلی با ارزش نبوده .
با توجه به اینکه سال بعد کنکور دارم الان وقت نوشتن ندارم و فعلا میخوام شیوه های رمان نویسی رو یاد بگیرم و همچنین کتاب های نویسندگان بزرگ جهان رو مطالعه کنم.
ضمنا این هم بگم که به فانتزی علاقه ی وافری دارم ولی خودم رو صرفا محدود به فانتزی نمیکنم.
واما سوال : من با این شرایط چه کتاب ها و رمان هایی مطالعه کنم ؟ بی زحمت کلی نگین ،دقیقا نام ببرین.
و یه سوال دیگه : چه کار کنم که قلمم قوی بشه؟
با تشکر فراوان
در پناه حق
سلام
نویسندگی رو نمیشه جز با نوشتن و مطالعه یاد گرفت. مطالعه ی خیلی زیاد بدون آنکه چیزی بنویسی نمی تواند کمک چندانی بکند. چون باید در عمل بتوانی از آموخته هایت استفاده ببری.
تازه در هنگام نوشتن هست که آدم می فهمد به یادگرفتن چه چیزهایی نیاز دارد.
انشالله که بعد از کنکور بتوانی وقت بیشتری برای نوشتن بگذاری.
درباره کتاب هایی که باید بخوانی: بهترین نویسندگان ژانر مورد علاقه ات را جستجو کن و ببین چه کتاب هایی از آنها در بازار هست. شاید مهمترینش همان جی.کی رولینگ و تالکین هست که در بازار کتاب ایران به وفور ترجمه شده اما به نظرم بهتر است یک نگاهی به این لیست بلند بالا بیاندازی :
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_fantasy_authors
و در این مطالب هم رمان ها و مجموعه های فانتزی خوب معرفی شده:
http://www.the-city.ir/2016/10/08/top-10-of-best-fantasy-books/
----
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/17/992289/51-مجموعه-برتر-فانتزی-که-تاکنون-نگاشته-شده-است
---
اگر جستجوگر باشی راه رو پیدا می کنی
موفق باشی
سلام من واقعا با نظر شما موافقم و خودم هم یک رمان نویس نوپا هستم تمام تلاشم اینه که نکات رمان نویسی رو رعایت کنم و مطالب را مانند رمان های مجازی سبک ننویسم حالا اگر من این رمان را بعد از مدت ها کارشدن روی آن به پایان برسانم چگونه این رمان را منتشر کنم اگر رمان را چاپ کردم و ضرر کردم چی ؟ ممنون میشم اگر راهنمایی کنین
سلام
خب به نظرم یک رمان نویس نوپا نباید اینهمه عجله برای چاپ کتاب داشته باشد تا مثلا بعدا بفهمد نباید چاپ می کرده. کافی هست صدتا کتاب درست درمان بخواند تا بفهمد راه را درست رفته یا نه. و دیگر اینکه توی هر شهری, حتی پرت ترین و دور افتاده ترین شان بالاخره یکی دوتا آدم متخصص و اهل فن پیدا می شود که برود و کتابش را نشان بدهد. یا اصلا آن هم نه. الان دسترسی به نویسندگان و منتقدین و اهل فن از طریق اینترنت خیلی راحت تر و سریعتر شده. کافی هست از یکی بخواهی لطف کند و نیم ساعت برای خواندن چند برگ از رمانت وقت بگذارد. آدم دلسوز و متخصص چیز زیاد نایابی نیست.
حرف شما کاملا درست است ولی خداوکیلی یک نوجوان از کجا باید این ها را بداند وقتی الگویی نداشته (تنها الگویش همین نویسندگان تازه کار انجمن ها هستند) کی به ما گفته شده که فلان رمان از فلان نویسنده خیلی زیباست حتما مطالعه کنید ... اصلا در فرهنگ ما رمان خوانی چیز متداولی نیست ...
من خودم در نوجوانی به جز رمان های اینترنتی که آن موقع تازه رواج پیدا کرده بودند چیزی نخواندم ...
سلام
نوجوان های الان نسبت به امثال من امکانات بیشتری در دسترس دارند. کافی هست یک جستجوی ساده بکنند. در کتابخانه یا در اینترنت. کافی هست سر نخ را از یک جایی پیدا بکند و بعد دنبالش را بگیرد. توی همان کتاب های درسی هم می تواند با چندتا اسم و کتاب آشنا شود.
به نظرم بیشتر از تنبلی نشات می گیرد و اینکه سراغ دم دستی ترین چیزها می روند.