داستان معمایی یا داستان رمزآلود گونهای داستان است که معمولاً با محوریت تحقیق و جستجو پیرامون یک جرم نوشته میشود. در بیشتر داستانهای رمزگونه، کارآگاهی به دنبال حل معمای یک جرم است. ژانر معمایی پیوند نزدیکی با ادبیات داستانی جنایی دارد. مثل داستانهای شرلوک هلمز،ریچارد هنی،خانم مارپل،پوآرو و سریالها و فیلمهای مشابه.
ادبیات فانتزی، یکگونه ادبی است که در آن از جادو و دیگر اشکال فراطبیعی، به عنوان عنصر اولیه طرح و توطئه، درونمایه یا فضای داستان استفاده میشود. در این سبک، قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته میشود و موجودات ناموجود تصویر میشوند. این نوع ادبی معمولا شامل حوادث خارقالعاده و موجودات خیالی است. ویژگی اصلی ادبیات فانتزی، داشتن عناصر خیالی در فضایی خاص است؛ فضایی که منطق و قوانین خاص خود را دارد که متفاوت با منطق عادی است و داستان آن قوانین را نمیشکند.
ادامه مطلب ...
ژانر عاشقانه یکی از قدیمی ترین ژانرها و البته پرمخاطب ترین ژانر رمان نویسی است. نویسندگان در این نوع رمان ها تمرکز اصلی داستان خود را بر رابطه ی عاشقانه ی دو نفر قرار می دهند و عموما پایانی احساسی، رضایت بخش و خوشبینانه رقم می زنند. رمان عاشقانه زیر شاخه های بسیاری دارد، همچون رمان هاش عاشقانه ی فانتزی، عاشقانه ی تاریخی، عاشقانه ی علمی-تخیلی و عاشقانه ی فراطبیعی. این زیرژانرها حاصل تلفیق رمان عاشقانه با سایر ژانرهای اصلی رمان نویسی است که در آنها وجه عاشقانه ی داستان بر وجه دیگرش برتری دارد و پررنگ تر جلوه می کند.
شاید ریشه های این ژانر پرطرفدار به یونان باستان برگردد. از پیشگامان دیگر این ژانر می شود در قرن هجدهم ونوزدهم به رمان احساسی ساموئل ریچاردسون به نام «پاملا» یا «مجذوب فضیلت» اشاره کرد.
الگوبرداری در نویسندگی
طبیعتا پیش آمده است که ما با خواندن کتابی و علاقمند شدن به آن، بخواهیم در ابتدای مسیر نویسندگی مان، شیوه ی روایی آن (نحوه ی داستان گویی) را الگوی خودمان قرار بدهیم. مانند دیگرانی که یک رمان در سیاق رئالیسم جادویی، جریان سیال ذهن، مینی مالیستی، رمان نو فرانسه و ... خوانده اند و به این نوع کارها تعلق خاطر پیدا کرده اند. یا سبک نویسنده ای خاص را (مارکز، هدایت، فالکنر، کارور و ...) دوست داشته اند و خواسته اند به مانند او بنویسند.
ادامه مطلب ...توصیف بیش از حد نه تنها نمی تواند کمکی به رمان بکند بلکه می تواند باعث کندی و دلزدگی خواننده شود. خواننده دوست دارد رمان رو به جلو حرکت بکند. یعنی جریان حوادث و کنش شخصیت ها را ببیند.
توصیف یعنی نوشتن تصاویر ثابت که حرکتی ندارد.
شما یکبار می توانی بنویسی:
مرد خودکار را برداشت و روی کاغذ یادداشتی برای لیلا نوشت.
ادامه مطلب ...
برای نوشتن رمانی که در آن به زندگی یک شخصیت حقیقی می پردازیم، از چه نوع راوی استفاده کنیم تاثیرگذارتر هست؟ اول شخصی یا سوم شخص؟ (من راوی یا دانای کل؟)
ادامه مطلب ...
معمولا داستان های اول هر نویسنده ای (مخصوصا نویسندگانی که در سنین پایین دست به قلم شده اند) شبیه داستان ها و رمان هایی هست که تا پیش از آن خوانده اند. رمان هایی که پرفروش و پرطرفدار بوده اند بیشترین تاثیر را دارند. مثل تاثیر هری پاتر که برای سال های سال مرجع علاقمندان به رمان های فانتزی بود و بسیاری از علاقمندان از روی سری هری پاتر مشق می کردند. یا در زمینه ی رمان های عاشقانه بسیاری راه فهیمه رحیمی، ر.اعتمادی، م.مودب پور یا دانیل استیل و فیلدینگ را می رفتند.
ادامه مطلب ...رمان ها و داستان های خوب و جذاب از برخورد قهرمان و ضد قهرمان شکل می گیرند. مخصوصا در رمان های فانتزی حماسی. تا زمانی که دو قطب قدرتمند در برابر هم قرار نگیرند کشمکشی به وجود نمی آید. کشمکش یعنی جذابیت و تعلیق. خواننده رمان را می خواند تا ببیند چه کسی؟ و به چه صورت؟ پیروز میدان خواهد شد. در رمان های خوب این کشمکش و بحران همواره اوج می گیرد تا در صحنه های پایانی به کلیدی ترین و مهیج ترین نقطه برسد. تا زمانی که پای ضدقهرمانی قدرتمند، مکار و حیله گیر در میان نباشد نمی توانیم قدرت قهرمان را نشان دهیم. قدرت قهرمان را چیزی نشان می دهد که قهرمان با آن دست و پنجه نرم می کند. یک ضد قهرمان خطرناک.