آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

پرسش و پاسخ: ویدا | تخیل و استعداد در نویسندگی

سوال ویدا: خسته نباشید.من از پنج شیش سالگی خیال بافی می کردم یعنی یه جورایی توی داستان هایی که قرار بود روی کاغذ بیارم زندگی می کردم ،قدرت تخیل خیلی خوبی دارم.می دونم به نظرتون این دلیل نمی شه که من نویسنده رمان بشم ولی خیلی حس نوشتن و قدرت انجام این کارو خیلی وقت ها توی خودم حس می کنم.لطفا اگه جایی رو می شناسید که دوره های آموزشی رمان نویسی یا فیلم نامه نویسی برگزار می کنند،به من معرفی کنید. 

 پاسخ من:

سلام. چند نکته ای به نظرم می رسد که خدمتتان عرض می کنم.

اول این که برداشتم از اطلاعاتی که دادید این بود که تا به حال تخیلاتتان را هنوز به روی کاغذ نیاورده اید. برای همین به نظرم تا وقتی که هنوز از مرحله ی تخیلات ذهنی وارد نوشتن نشده اید نمی توانید قضاوتی درباره ی استعداد نویسندگی در خودتان داشته باشید. همه ی انسان ها به صورت بالقوه دارای قدرت تخیل هستند اما تخیل خلاقی که به کار رمان نویسی و خلق ادبیات داستانی بیاید لوازم دیگری هم می طلبد بنابراین اول از همه اگر تا به حال تخیلاتتان را به روی کاغذ نیاورده اید به سراغ کاغذهای سفید بروید و شروع به نوشتن بکنید تا ببینید از عهده ی روایت و خلق یک داستان بر می آیید یا نه.

دومین قدم در این زمینه مطالعه ی کتابهای رمان و داستان کوتاه می باشد. و بعد از آن مقایسه ی نوشته ی خودتان با آثار ادبی که پیشتر از شما خلق شده است.

و سپس تمرین و ممارست در یادگرفتن از آثار بزرگ و اعمال چیزهایی که یادگرفته اید در نویسندگی خودتان.

من به هیچ وجه به شما پیشنهاد نمی کنم که بدون پشت سر گذاشتن این مراحل به کلاس ها یا کارگاه های نویسندگی در زمینه رمان و یا فیلمنامه بروید. ابتدا باید وارد دنیای نویسندگی بشوید و خودتان قدم هایی بردارید تا در فضای این هنر قرار بگیرید و استعداد اولیه و علاقه ی تان رابسنجید و در مراحل بعد برای رفع نقایص و پروراندن ذهن و قلمتان به سراغ کلاس های نویسندگی بروید. در غیر این صورت این کلاس ها مفید نخواهد بود و حتی شاید موجب شود مسیر نوشتن شما تغییر بکند.

امیدوارم شاهد آثار مکتوب شما در آینده ی نزدیک باشیم.

موفق باشید

نظرات 2 + ارسال نظر
حدیث 1397/01/24 ساعت 11:40 ب.ظ

سلام ببخشید چندتا سوال داشتم که امیدوارم بتونید کمکم کنید.
اول اینکه به نظرتون داستان از زبان اول شخص باشه بهتره با سوم شخص؟
دوم اینکه وقتی میگیم تخیل شامل موجودات افسانه ای میشه یا چیز های نشدنی مثل پرواز؟
سوم اینکه سوژه داستان های کارآگاهی را از کجا باید بیاریم یا چطوری باید بنویسیم؟
پنجم اینکه چطوری تخیلم را بیارم تو داستان؟
ششم اینکه آیا پیرنگ داستان میتونه جز تغییر یه وضعیت بشه؟
هفتم پایان خوب واسه یه داستان را چطوری بنویسم؟
هشتم چطوری از تخیلم استفاده کنم ؟یعنی منظورم اینه که تخیل شامل چی میشه؟
لطفا پاسخ بدید.
با تشکر

سلام
اول: بستگی به نوع داستان دارد. اما در کل راوی اول شخص صمیمیت و باورپذیری بیشتری دارد و مهمترین محدودیتش این هست که نمی تواند از جاهایی که نرفته یا چیزهایی که ندیده حرف بزند. اما راوی سوم شخص (دانای کل) این محدودیت را ندارد و می تواند طبق منطق داستان به هر جایی برود و درباره هر چیزی اطلاعات بدهد. بنابراین این شما هستید که بنابر مزیت ها و محدودیت ها و داستانی که می نویسید باید نوع راوی را انتخاب کنید.

دوم: تخیل یعنی هر آنچه که در دنیای واقعی یا وجود ندارد یا امکان رخ دادنش نیست. یا حداقل تا کنون مشاهده نشده و کسی روی دادنش را ندیده. مثلا چون کسی تا به حال اسب شاخداری ندیده برای همین موجودی خیالی است. اگر روزی کاشف به عمل آمد که در یک جای پرت و دور افتاده ای همچین موجودی رویت شده دیگر خیالی نخواهد بود. یا اگر کسی به ورد و جادویی دست پیدا کرد و بدون هیچ وسیله ای به پرواز درآمد.
بنابراین منظور از "تخیلی" چیزی هست که فقط به مدد قوه ی خیال آدمی خلق شده است و مابه ازایی در جهان واقعی ندارد.
بعضی چیزها هم هستند که در جهان واقع رخ نداده اند اما ما در خیال می سازیم و امکان رخ دادن آنها در واقعیت هم وجود دارد و امر محالی نیست. همه ی داستان های نوشته شده از جنبه ای خیالی هستند. یعنی واقعا به صورت کلی یا جزئی روی نداده اند اما روی دادن آنها محال هم نیست و ما با قوه تخیل بر روی کاغذ آنها را امکان پذیر می کنیم.

سوم: سوژه داستان کارآگاهی را معمولا از پرونده های پلیس یا خبرهای حوادث روزنامه ها می توان پیدا کرد. راه اول شاید برای همه میسر نباشد اما می توان از صفحات حوادث روزنامه ها کلی ایده گرفت. البته این ایده ها نیاز به کار و پرورش دارند. چون فقط یک خط داستانی بیرونی به شما می دهد. این شما هستید که باید باقی جوانب آن را با قوه خیال خود بسازید.

چهارم / پنجم: تخیل رو با روایت و توصیف جز به جز می توان به داستان تبدیل کرد و اون رو در جهان داستان حاضر کرد.هر چه که خیال بکنیم یا یک تصویر ثابت خواهد بود یا متحرک. تصاویر ثابت رو توصیف می کنیم و تصاویر متحرک رو که یک عمل رو بیان می کنه روایت می کنیم. حاصل جمع اینها میده یک داستان.

ششم: پیرنگ مفهوم گسترده ای هست. به طور خلاصه ساختار علی و معلولی حوادث داستان رو میگن پیرنگ. سوال شما گنگ هست.

هفتم: پایان خوب، پایانی هست که در درجه اول منطقی باشه و حاصل اتفاقات پیش از خودش باشه و داستان به صورت طبیعی به اون نقطه برسه. و دیگه اینکه قابل پیشبینی برای مخاطب نباشه. یعنی در عین اینکه باور پذیر هست کلیشه ای و پیش پا افتاده و قابل حدس نباشه یا حداقل طوری نباشه که خواننده با خوندن شروع داستان تا آخر اون رو حدس بزنه. نکته آخر هم اینکه باید در ذهن مخاطب ماندگار باشه.

هشتم: فکر کنم در سوال های قبلی به این سوال جواب دادم.

امیدوارم جواب ها راهگشا باشه.
موفق باشید

سلام میشه به این سئوال من جواب بدهید منهم مثل اون سئوال کننده ی بالائی قدرت تخیلی زیادی دارم وبرخلاف ایشان هرچه داستان بذهنم رسیده آنرا یا تایپ کردم یا توی دفتر نوشته ام البته من فقط داستانهای قدیمی را مینویسم که خودم جور کرده ام وهیچ منبع تاریخی ندارد تعداد آنها زیاد وصفحات زیادی را در بر میگیرد حتی بعضی را تکثیر کرده ام
حالا در اینجا دو سئوال برای من پیش آمده یکی اینکه اصولاًاین کارهای من یعنی جور کردن داستان ونوشتن آن فایده ای دارد یانه؟
این سئوال خیلی مهمه ومن نیازمند پاسخ آن هستم اگر میتوانید بمن کمک کنید چون آنقدر این داستانهارا جور کرده ام که نمیدانم با آنها چکارکنم پس لطفاً راهنمائی کنید چون من آدم باسوادی نیستم کارگرم ودستم بجائی بند نیست یعنی کسیرا نمیشناسم که کمکم کند باید بگویم مردی 50 ساله ام
دومین سئوال من این بود که چگونه یک رمان تاریخی مینویسند واز چه منابعی استفاده میکنند

سلام
تلاش تان حتما ارزشمند هست.
1. اگر منظورتان از «جور کردن داستان» نوشتن داستان تخیلی است، یعنی همه چیز پرداخته ی ذهن شما باشد و ریشه ای در واقعیت دنیای بیرون نداشته باشد، باید عرض کنم: داستان نوشتن چیزی جز این نیست. داستان یعنی همین تخیل کردن یکسری شخصیت و حادثه و بعد روایت کردن آن. فایده ی این کار می تواند این باشد که شما داستان تان را به شکل جذابی روایت بکنید و خواننده هم از خواندن داستان شما لذت ببرد. کار داستان نویس همین است. از تخیل اش برای نوشتن روایتی جذاب و تاثیرگذار استفاده کنید. زیاد بحث فایده نیست. بحث لذت و فهمی تازه و عمیق از زندگی هست.
اگر مسئله ی تان انتشار نوشته های تان هست می توانید آن ها را به ناشرین نشان بدهید تا در صورتی که کیفیت خوبی داشته باشند ناشرین برای چاپ آن سرمایه گذاری کنند.
اگر هم کسی نخواست برای چاپ کاغذی آن سرمایه گذاری گند خودتان می توانید آن را در اینترنت به صورت یک کتاب الکترونیکی منتشر بکنید.

2. برای نوشتن رمان تاریخی نویسندگان معمولا حوادثی از یک دوره ی تاریخی در گذشته ی دور (مثلا جنگ های دوره ی صفویه) یا گذشته ی نزدیک (مثلا دوره ی ملی شدن صنعت نفت) را انتخاب می کنند و بعد داستانشان را در بطن این حادثه ی اصلی پیش می برند. شخصیت های شان می تواند مجموعی از شخصیت های واقعی و ساختگی باشد. من پیشنهاد می کنم کتاب های استاد میرصادقی را که در زمینه ی آموزش رمان نویسی هست مطالعه نمایید.
برای تان آرزوی موفقیت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد