آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

سوژه برای نوشتن رمان - کمالگرایی در نویسندگی - طراحی ساختار رمان - گسترش دادن رمان

امروز به سری دیگری از سوالات دوستان که در بخش نظرات سایت طرح شده بود پاسخ دادم. برخی از سوال-جواب ها طوری بود که به نظرم آمد می تواند به کار دیگر دوستان رمان نویس هم بیاید. برای همین  علاوه بر بخش نظرات, مهمترینشان را در این پست هم به صورت اختصاصی منتشر می کنم. این سوال ها را دوستان زیر مطرح کرده بودند: شایلین - زهرا- علیرضا-پانی-یه بنده خدا!

به خاطر کمبود وقت مجبور هستم کوتاه به سوالات پاسخ بدهم. شاید بعدا مطالب مفصل تری درباره ی برخی از مباحث نوشتم.

برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید. 

 



موضوعی به ذهنم نمیرسه. خواهش میکنم کمکم کنید یه موضوع پیشنهاد بدید.

پاسخ:

موضوع را شما باید بر اساس دغدغه ها و علایق تان انتخاب کنید. تا چیزی مسئله و دغدغه ی شما نباشد نمی توانید از آن بنویسید. یکی دغدغه اش رابطه اش با دیگران هست. یکی مسئله اش فقر هست یکی مسئله اش عشق هست یکی مسئله اش مرگ و زندگی هست.

مسئله ی شما چیست؟ دغدغه ی شما؟

به غیر از آن. دوست دارید چه نوع کتاب هایی بخوانید: علمی-تخیلی/ پلیسی/ کارآگاهی/ عاشقانه/ فانتزی/ هنری؟


سلام من میخوام یک رمان بنویسم اما سوژه خوبی ندارم . میشه بهم چند سوژه بدین. ممنون
پاسخ:
سلام. لای یک روزنامه - بخش حوادث را باز کنید وبخوانید. می بینید دنیایی از سوژه ریخته.
باید به دقت دور و برتان را نگاه بکنید.
سوژه ها ما را محاصره کرده اند.

با سلام سالهاست ک فکرمیکنم باید داستانمو بنویسم ،حتی نمیدونم چطورشروع کنم و دلیلشم اینه که داستانم برای من خیلی مهم وجذاب هست وباید به بهترین نحونوشته و چاپ بشه اگر امکان داره همکاری کنید و بگید من ازکجا شروع کنم
پاسخ:
سلام. به نظرم اشکال کار همین هست که شما می خواهید در همان کتاب اول "شاهکار بنویسید" و رمان "به بهترین نحو" نوشته بشود.
تا زمانی که همچین هدفی دارید نمی توانید نوشتن رمان را شروع کنید. این طرز فکر بازدارنده هست. این یک نوع کمالگرایی هست و باعث طفره رفتن شما از نوشتن می شود. حتما کتاب "اگر می توانید حرف بزنید می توانید بنویسید" از سالزمن را بخوانید.


ببخشید من دارم رمان مینویسم و این سومین بار که دارم از اول مینویسم همیشه اول داستان رو بد شروع میکنم میشه بگید اول داستان رو چجوری شروع کنم به چه نکاتی با توجه داشته باشم؟
پاسخ:
سلام. برای اینکه بتوانید رمان را به خوبی پیش ببرید و به پایان برسانید در ابتدا اول:
شروع - میانه - پایان
رمان را مشخص بکنید. یعنی در یکی-دو سطر برای خودتان بنویسید که شخصیت اصلی کی هست؟ مشکل و مسئله ی فعلی او چی هست؟ می خواهد به چه چیزی برسد یا چه چیزی به دست بیاورد؟ با چه موانعی در راه رسیدن به خواسته اش مواجه هست؟ چه حوادثی را پشت سر خواهد گذاشت؟ و پایان داستان چه خواهد بود؟ به خواسته اش می رسد یا نه؟
در چند سطر خلاصه ی کلی رمان را بنابر سوال های بالا بنویسید و بگذارید پیش روی تان.
بعد هر کدام از آن سه بخش را گسترش بدهید. قدم به قدم. این خلاصه ی چند سطری تبدیل خواهد شد به چند پاراگراف. بعد هر کدام از آن پاراگراف ها را به صورت خلاصه صحنه های داستان گسترش بدهید. یعنی خلاصه ی هر صحنه ی مهم رمان را جداجدا بنویسید. اینطوری پیش از آنکه رمان را شروع بکنید مسیر کلی را برای خودتان ترسیم کرده اید و می توانید از ابتدا تا انتهای رمان را پیش بروید چون نقشه راه پیش چشمانتان هست.


سلام.من نسبتا خیلی وقته که رمان و زندگینامه مینویسم ولی واقعا مطمئن نیستم که خوب باسه و مهم ترین مشکلم اینه که نمیدونم چطور رمانم رو طولانی کنم. 
مثلا:در این غروب سرد زمستانی که همچون روح و وجودم سرد است منتظرم.
این بخشی از رمانمه.ولی بیشتر از چند صفحه نمیشه. 
ممنون میشم کمکم کنید
پاسخ:
سلام. بهتر است به جای عبارت "طولانی کردن" رمان از عبارت "گسترش دادن" استفاده کنیم. گسترش دادن رمان باید "بامعنی" باشد. یعنی ما که نمی خواهیم فقط کاغذ سیاه بکنیم و کتاب را قطورتر بکنیم. با همچین نیتی فقط آب به کتاب خواهیم بست تا فربه تر شود.
بنابراین داستان ما باید تا آنجایی ادامه یابد که یک مضمون و یک معنا را در داستان شکل بدهد.
اولین نکته هم این هست که ببینیم آیا ایده ای که برای نوشتن انتخاب کرده ایم آیا قابلیت نوشتن یک رمان را دارد؟ ممکن هست یک ایده فقط در یک داستان کوتاه یا نهایتا در یک داستان بلند قابل بسط دادن باشد. 
نکته ی دیگر هم اینکه: بسط و گسترش داستان با حرکت شخصیت اصلی پیش می رود. یعنی شخصیت اصلی ما باید به دنبال چیزی باشد و در راه رسیدن به آن با موانع درونی یا بیرونی در کشمکش باشد تا داستان به پیش برود. این پایه ی طرح ریزی رمان هست: شخصیت+کشمکش= حرکت رو به جلوی داستان.
امیدوارم فرصتی پیش بیاید تا در یک یادداشت اختصاصی به این مسئله بپردازم.



نظرات 83 + ارسال نظر
غزل طاهری 1399/03/09 ساعت 01:19 ب.ظ

من موضوعی ندارم لطفا کمکم کنید خیلی هم دوست دارم رمان بنویسم

لطفا توضیح ندید فقط یک موضوع به من بگید

غزل طاهری 1399/03/09 ساعت 01:16 ب.ظ

سلام من 14 ساله هستم اولین باره که میخام یک رمان بنویسم تا یک صفحه مینویسم و فکر میکنم که جذابیت نداره ونمیتونم طولانیش کنم و موضوع خاصی ندارم فقط مینویسم میشه یک موضوع برام معرفی کنید که غمگین و عاشقانه باشه

سلام
شما قبل از نوشتن یک مقدار مطالعه بکنید. رمان های خوب چاپی بخوانید از نویسندگان بزرگ.
یک مقدار هم کتاب های آموزش رمان نویسی و داستان نویسی بخوانید.
بدون مطالعه به جایی نمی رسید

Karen 1399/03/08 ساعت 03:55 ب.ظ

سلام خسته نباشید.
من میخوام یه داستان اکشن بنویسم و ایده نسبتا خوب و باور پذیری دارم فقط مشکلم اینه که وقتی با یکی از دوستام درمیون گذاشتم میگفت شخصیتای داستانت نمیتونن نووجون باشن و حتما باید سنشون۲۰ به بالا باشه درصورتی که با ایده من همه چی جور بود...
سن شخصیتا باید حتما همیشه ۲۰ به بالا باشه؟؟؟

سارینا 1399/02/31 ساعت 03:47 ب.ظ http://Https you have a deal on

من ۱۱سالمه وداستان می نویسم اما کسی به داستان های من توجه نمی کنه
باید چی کار کنم میشه راهنمایی کنید

سلام
زیاد به دنبال توجه دیگران نباش
ما می نویسیم که خودمون لذت ببریم.
اگه از نوشتن لذت نمی بری بی خیال شو.
الان فقط باید مطالعه کنی و بنویسی.

سارینا 1399/02/31 ساعت 03:43 ب.ظ http://Https you have a deal on

من یه سوژه می خواهم
میشه لطفا کسی کمک کنه

Zahra 1399/02/25 ساعت 12:37 ق.ظ

با سلام من 14سالمه و یه ساله که رمان نوشتنو شروع کردم خیلییی عم علاقه دارم تو این یه سال رمانی نوشتم دو فصله که عاشقانه و تخیلیه. ولی مال من شخصیت هاش کارتونیه یعنی برا خودم نوشتم موهاش زرد و چشم هاش سبز با این اخلاق و ویژگی ها و چون به انیمه و رمانهایی که ژاپنیه علاقه دارم خودمم سعی کردم اسم و اتفاقاتش نزدیک به اداب و رسومشون باشه .با اینکه اولین کارمه ولی خیلی دوسش دارم و احساس رضایت میکنم ولی حتی با اینکه شروعش و خیلی خوب نوشته و خوب به پایان رسوندم ولی نمیتونم بدم کسی بخونه مثلا خودم خلاصه ای از رمانمو توصیح میدم و اونا با فهمیدن موضوعی که دادم خیلی شیفته اش میشن ولی نمیتونم بدم بخونن دست خودم نیست. واقعا نمی دونم باید چیکار کنم خواهشا کمکم کنین

سلام
نکته ی اول: مسئله ی اصلی در نوشتن این هست که آدم خودش از نوشتن لذت ببرد و حس رضایت و آرامش داشته باشد.
نکته ی دوم: از قضاوت دیگران نباید بترسی. اجازه بده تا کارت را بخوانند و نظر بدهند. باید تحمل دریافت منفی را در خودت به وجود بیاری.
نکته ی سوم: در این سن و سال، یعنی نوجوانی، بهترین کار این هست که بدون فکر کردن به هر مسئله ی جانبی فقط بنویسی و مطالعه کنی تا برای آینده آماده شوی. (مسائل جانبی مثل: معروفیت، شهرت، قضاوت شدن، نظر منفی شنیدن، لایک و بازدید بالا و اینستاگرام و کانال و ....)

فقط بنویس و مطالعه کن و لذت ببر.

ملیکا 1399/02/24 ساعت 07:35 ب.ظ http://Gravatar.com

سلام من می خوام یه رمان خوب بنویسم اما وقتی به آخرش نزدیک می شه حس می کنم رمانم کاملا مزخرف و نمی توانم آدامس بدم

سلام
این مسئله عموما در نوشتن پیش می آید. یکجور افسردگی هست که باید باهاش مقابله بکنید. یعنی به هر شکل ممکن ازش عبور بکنید. باید یادتان باشد اگه ادامه بدهید، حداقل یک کتاب کامل دارید (با خوب یا بدش کاری نداریم) اما اگر نصفه کاره رها بکنید هیچ چیزی ندارید. باید تجربه هاتون رو کامل کنید. منتقد درون تون رو تا زمان اتمام کار خاموش بکنید.

Armita 1399/02/21 ساعت 11:39 ق.ظ

سلام ببخشید خب مثلا دغدغه ی من عشقه و رمان های عاشقانه میخونم ولی سوژه و اتفاقات داستان رو از کجا باید بیارم؟

سلام
چیزی که می نویسیم بر اساس این دو تا می تونه باشه:
1_تجربه و مشاهده شخصی
2_ تخیل
3_ترکیبی از دو گزینه اول
بنابراین شما یا باید تجربه ای از عشق و عاشقی در خودتان یا دیگران داشته باشید. یعنی یا خودتان چنین قضایایی را تجربه کرده باشید یا اینکه از خاطرات و تجربیات دیگران در این زمینه استفاده کنید.
و یا اینکه همه چیز بر اساس تخیل باشد. یعنی قوه ی تخیل خیلی قوی داشته باشید.
*
داستان عاشقانه عموما یک ساختار کلی کلیشه ای دارد.
X عاشق Y می شود. اما چیزی مانع (Z) از وصال این دو هست. X باید کاری کند یا چیزی به دست بیاورد (P) تا به Y برسد. در پایان بعد از پشت سر گذاشتن مراحل مختلف یا X به Y می رسد یا نمی رسد.

حالا شما می توانی با تخیل خودت این ساختار کلی رو بارها و بارها با جانشین کردن عناصر مختلف تغییر بدهی و ایده های تازه ای برسی. یعنی شخصیت ها، موانع و حوادث داستان رو.
شخصیت اول= X
شخصیت دوم= Y
مانع=Z
راه حل= P

من چند تا مثال میزنم:

الف) علی (X) عاشق نسترن (Y) می شود. پدر نسترن مخالف هست (Z) چون علی از خانواده فقیری هست. علی باید پول (P) کافی به دست بیاورد تا نظر پدر نسترن را مثبت کند. , ....

ب) زهره (X) عاشق آرمان (Y) می شود. مذهب (Z) زهره با آرمان فرق می کند برای همین هر دوخانواده مخالف هستند. زهره باید دینش را تغییر بدهد (P) تا به آرمان برسد و ...

پ) کامران (X) عاشق فریده (Y) می شود. اما کامران از طرف یک سازمان مخفی مامور شده است فریده را به قتل برساند (Z). کامران هم باید عشقش را حفظ کند و هم سازمان را دور بزند (P) برای همین ....

ت) ستاره (X) عاشق بهروز (Y) می شود. اما پریسا هم عاشق بهروز (Z) و رقیب عشقی ستاره است. ستاره باید رقیب عشقی را از سر راه بردارد (P) تا توجه بهروز را به خودش جلب کند برای همین ...

خب، می بینید که به سادگی از یک ساختار کلی طرح های مختلفی ایجاد کردیم. این شکل ساده و اولیه کار هست. شما می توانی این طرح ها را پیچیده تر و خلاقانه تر و تازه تر بکنی که جذاب و هیجان انگیز باشد. برای رسیدن به این نقطه (پیچیده/خلاقانه/تازه تر) تعداد شخصیت ها، موانع و عناصر دیگر داستان را می توانی بیشتر و تازه تر بکنی.

به غیر از آن چهار عنصر اصلی که در بالا بارها تغییر دادم عناصری مثل اینها را هم می شود تغییر داد و تازه تر و ضدکلیشه ای تر کرد:
زمان داستان: می تواند در آینده، در گذشته ی دور، یا یک دوره تاریخی تخیلی و خاص باشد.
مکان داستان: می تواند تغییر بکند. اگر تا قبل از این همه در خیابان یا کافه یا کلاس درس عاشق هم شده اند، اینبار در جای دیگری همدیگر را ببینند. فرض کن یک ایستگاه فضایی با دو فضانورد زن در فضا هست و یک فضانورد مرد به آنها می پیوندد و ... یا مثلا در زمان دزدی هم دیگر را می بینند. یا در حال کوهنوردی و ...
موقعیت ها: در جنگ / در سیل / در زلزله / در سرقت از بانک / در دیدار ازموزه ی اشیا باستانی / در بیمارستان و زمان عمل جراحی :))
علیت داستان (پلات): یعنی علت وقوع ماجراها / مثلا اگر تا قبل از این آدم ها به خاطر زیبایی عاشق هم می شدند، اینبار به خاطر: شجاعت / خباثت / یا شش انگشتی بودن عاشق هم شوند ...
لحن و فضای (اتمسفر) رمان هم می تواند تغییر کند. طنز، جدی، غم انگیز، شوخ و شنگ، انتقادی، سیاه، عارفانه و ...

---
جمع بندی:
همه ی اینهایی که عرض کردم یعنی: باید رمان و رمان نویسی را بشناسید و به همه جنبه های آن آگاه باشید تا بتوانید چیز تازه ای بنویسید.
فکر کنم کافی باشد.

ریحانه 1399/02/16 ساعت 04:53 ب.ظ

میشه بگید از چه موضوعاتی برای رمان نویسی نوجوانانه استفاده کنم؟؟

از موضوعاتی که مسائل نوجوان ها هست. نوجوان ها چه مسائلی دارند و چه موضوعاتی برای شان جذاب هست؟ اگر میخواهید برای نوجوانان بنویسید یا از نوجوانان بنویسید باید دنیای آنها را بشناسید. عموما ژانرهای فانتزی و پرهیجان مورد پسند نوجوانان هست. ژانرهای فانتزی وحشت علمی-تخیلی و ماجراجویانه.

ریحانه 1399/02/16 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام وقت به خیر میشه بگید میتونم از چه موضوعاتی برای نوشتن یک رمان کلاسیک استفاده کنم؟

سلام
نمی دونم منظورت دقیقا از "رمان کلاسیک" چیه.
اما اون شناختی که من از کارهای کلاسیک دارم، معمولا موضوعات مهم انسانی رو موضوع کار قرار میدهند
مرگ/زندگی - شرافت و نجابت - شک/ایمان - درستکاری- شجاعت و ...

مهدیه 1399/02/12 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام . من ۱۴ سالمه ،همیشه توی شروع کردن و پایان دادن داستان_یا رمان هام مشکل دارم. مثلا توی خونه نشستم و برادرم داره بازی میکنه . یه ایده به ذهنم میاد و مینویسم اما برای پایانش سیستم مغزم هنگ میکنه . من ، میتونم یه رمان رو ۱۰ سال هم که طول بشه ادامه بدم ، اما به سبک درام . از پایان دادنش میترسم . و هیچ ایده ای به ذهنم نمیرسه .
برای همین همه ی رمان ها و داستان هام و نصفه ول میکنم . چند صفحه مینویسم و اتفاق هیجان انگیزی توش نمیفته .
من ، تو جزئیات عااالیم. اما اتفاق های هیجان انگیز،افتضاحِ افتضاح . برای شروع و پایان داستان هام چیکار کنم ؟

سلام
به نظرم باید مطالعه کنید.
اگر نمی تونید ساختار رمان یا داستان رو به خوبی پیاده بکنید و از اول تا آخر اون رو به خوبی سامان بدید به خاطر شناخت کمتون از رمان یا داستان هست. رمان ها و داستان های خوب بخونید تا شناختتون بیشتر بشه.
موفق باشید

ریحانه 1399/02/12 ساعت 03:20 ق.ظ

سلام خسته نباشید
میشه چیزهای مهمی که باید در رمان نویسی رعایت و دقت بشه رو بفرمایید
ممنون

سلام
مسئله ای که مد نظر شماست خیلی مفصل هست.
نویسنده باید روی همه ی جنبه های اثرش دقت داشته باشه. جنبه هایی مثل:
طرح و ساختار رمان، شخصیت پردازی، توصیفات و شیوه های روایت. صحنه پردازی و نثر رمان و ....
به نظرم بهتر است از کتاب های آموزش رمان نویسی و داستان نویسی کمک بگیرید.
در این کتاب ها به همه ی عناصر رمان/داستان پرداخته شده است.
موفق باشید

تبسم 1399/01/19 ساعت 01:36 ق.ظ

سلام من میخوام یک داستان بنویسم موضوعی برایش پیدا نمیکنم یا اگر هم بکنم نمیتوانم هدف داستانم رو مشخص کنم من میخواهم تخیلی بنویسم اما همیشه نمیتوانم هدف داستان را مشخص کنم

سلام
بهتر است کمی کتاب های آموزشی بخوانید. آموزش رمان نویسی و داستان نویسی.
باید در زمینه ی طرح و شخصیت و مضمون مطالعه کنید.

**E** 1399/01/17 ساعت 02:22 ق.ظ http://elimakup.blogfa.com

سلام...میخوام یه رمان احساسی بنویسم ولی خب سوژه ندارم. سوژه ها هم تکراری هستن.(دختریکه بخاطر بورسیه با یه نفر همخونه میشه و....)
اگه میشه یه سوژه بهم بدین!
خواهش میکنم...من واقعا نمیدونم چی بنویسم...
ممنون

سلام
نویسنده باید خودش دغدغه مند باشه. یعنی یکسری چیزها جزو دغدغه های فکریش باشه.
مثلا یک نویسنده دغدغه اش مسائل اجتماعی مثل فقر، بی عدالتی هست و راجع به مسائل قشر فرودست می نویسه.
یا یک نویسنده دغدغه اش محیط زیست هست ...
یا نویسنده ی دیگه دغدغه اش مسئله زنان توی جوامع سنتی هست و راجع به خشونتی که علیه زن ها وجود داره می نویسه
یا اون یکی دیگه مسئله اش فلسفه ی زندگی هست و راجع به مرگ و زندگی فکر می کنه و دوست داره توی نوشته هاش به اینها بپردازه و درباره اش داستان بنویسه.
حالا دغدغه و مسئله ی شما چی هست؟
یه نفر اگه واقعا نویسنده و صاحب فکر باشه و حرفی برای گفتن داشته باشه از زمین و زمان براش ایده میباره. اینکه از دیگران بخواهیم برامون سوژه بدهند اصلا جالب نیست. اینطوری به نظر میاد که نویسنده فقط یک سرگرمی ساز هست ...

koreaaaa 1399/01/02 ساعت 05:54 ب.ظ

سلام.
درسته داستانام صحنه های بد نداره اما عاشقانه رو خب نمیتونم بدم بخونن چون ممکنه مسخره بشم ومنو بچه فرض کنن وکاری برای چاپش انجام ندن.

سلام
1_ نویسنده نباید از مسخره شدن یا نقد شدن و پذیرفته نشدن بترسه. متوجه موضوع هستم، اما بالاخره به احتمال زیاد اونها کتاب تو رو می خونن.
2_ توی سوال قبلی راجع به داستان واقعی (واقعگرا) پرسیده بودی. فکر کنم مشکل پیدا کردن ایده و سوژه داشتی. به نظرم برای این کار بهتر است به تجربیات خودت رجوع کنی. مسئله ای که خودت باهاش درگیر بودی. برای نوشتن یک داستان واقعگرا باید نویسنده تجربه ی کافی از اون داشته باشه. یعنی خودش تمام ابعاد ماجرا رو از نزدیک لمس کرده باشه و تجربه و دیدگاه درستی درباره ی اون داشته باشه. بنابراین از خاطرات و تجربیات خودت شروع کن.

Sarina 1398/12/24 ساعت 10:23 ب.ظ

سلام چه جوری خب میشه داستانی خلق کرد مثل داستان پریان یه موضوع جالب می خوام و کلی ایده در ذهن دارم اول و آخر داستان مشخص میکنم ولی میانه به مشکل بر می خوام.
به توصیه میشه کنید ممنون.

سلام
ساختاری کلی هر داستانی می تونه این باشه:
شخصیت اصلی داره زندگیش رو میکنه. یک چیزی زندگی شخصیت رو به هم میزنه. شخصیت سعی می کنه با انجام دادن کارهایی و به دست آوردن چیزهایی، تعادل رو به زندگیش برگردونه. بعد از مواجه با مشکلات و موانع و کشمکش با اونها یا موفق میشه یا نمیشه.

یه مثال، احمد داره زندگیش رو میکنه. بچه اش مریض میشه (عامل بیماری). احمد به پول نیاز داره تا بچه اش رو معالجه بکنه. او تلاش می کنه پول به دست بیاره. سعی میکنه قرض بگیره، وسایل خونه اش رو بفروشه، از گاوصندوق پدربزرگش پول بدزده، طلاهای یه طلافروشی رو سرقت کنه. بعد از کشمکش های فراوان پولی که میخواد رو به دست میاره. بچه اش معالجه میشه. اما خودش میره به زندان.

مثال دوم: مسعود عاشق پریسا میشه. اما پدر پریسا مخالف است چون پریسا یک خواستگار دارد که شریک تجاری پدر پریسا است. مسعود در تب این عشق می سوزد و نمی تواند پریسا را فراموش کند (عامل عشق).مسعود باید این خواستگار سمج(هرمز) را از میدان به در کند. او سعی می کند از هرمز (خواستگار و رقیب عشقی) نقطه ضعفی پیدا کند یا نقشه ای برای بدنام کردن او بکشد یا مشکلی برای او به وجود بیاورد. بعد از تلاش های بسیار مسعود یا به پریسا می رسد یا نمی رسد.

مثال سوم: آرمیتا، یک دختر منزوی و ترسو است و اعتماد به نفس پایینی دارد. روزی برادر او وقتی در مسافرت هستند گم می شود و پدر و مادرش تصادف می کنند. آرمیتا نگران برادرش است و پلیس ها هم موفق نشده اند ردی پیدا کنند. علاقه او به برادرش موجب می شود آرمیتا به تنهایی به جستجوی برادرش برود. او در این سفر مجبور است به کارهایی دست بزند و برای همین باید طرز فکر و رفتارهای تازه ای در پیش بگیرد تا موفق شود، او باید به ترس و خودکم بینی اش غلبه کند. او در پایان موفق می شود به ترس هایش غلبه کند و از انزوا خارج شود و با جستجوی نشانه هایی و مواجه با مشکلات و موانع برادرش را که توسط یک پیرزن دزدیده شده پیدا کند و نجات دهد.

خب، من این سه مثال را زدم تا متوج شوی که داستان باید چه مسیری طی بکند. از کجا و به چه شکل شروع شود، به چه شکل ادامه پیدا کند و پیش برود و کجا به پایان برسد.

تو هم باید بتوانی داستانت را در چند خط تعریف بکنی.
مثل همین چند خطی که من نوشتم.
بعد این چند خط را گسترش بدهی. یعنی جزئیات را بنویسی. از طرح چند خطی به طرح یک صفحه ای برسی.
بعد باز این طرح یک صفحه ای را بیشتر گسترش بدهی و جزئیات بیشتری را مشخص کنی. یعنی همه کلیات برایش مشخص شود.
اینطوری تکلیف کار مشخص است و تو می توانی رمان یا داستان را از ابتدا تا انتها بنویسی و تمام کنی.

koreaaaa 1398/12/24 ساعت 12:01 ب.ظ

سلام .
من تا حالا چند تا رمان نوشتم البته توی دفتر و برای خودم.همه ی رمان هارو هم اول فکر میکنم وداستانو میسازم وبعد مینویسم به همین دلیل زود تموم میشه.چند وقتی هست که برای چاپ با خانواده در میون گذاشتم ولی چون داستانام ژانر درام داره نمیتونم بدم که بخونن وفعلا منتظرشون گذاشتم.دلم میخواد یه موضوع واقعی(تخیلی و بچه گانه نباشه)پیدا کنم و یه داستان خوب بنویسم ولی نمیتونم.خاله ی خودم نویسنده وشاعره اما خب نمیتونم باهاش در میون بزارم ویا داستان هامو بدم بخونه وبه همین خاطر اومدم اینجا ومیخوام کمکم کنید که یه داستان خوب بنویسم.
با تشکر.

سلام
چرا نمی تونید بدید بخونن؟
مگه دِرام چه ایرادی داره؟

مینا 1398/12/23 ساعت 08:51 ب.ظ

سلام.من می خواهم یک رمان احساسی برای نوجوانانان بنویسم اما نمی دونم چطور باید موضوع اصلی داستان را پیدا کنم.
لطفا مرا در این باره راهنمایی کنید.

سلام
متوجه منظورتون از رمان احساسی برای نواجوانان نشدم. یعنی رمان عاشقانه؟
برای موضوع داستان بهتر است به انسان ها توجه کنید، خبرها را بخوانید، از کتاب ها و فیلم ها و تابلو های نقاشی ایده بگیرید و ...

سارینا 1398/12/14 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام
من تا الان ۴ تا رمان رو شروع به نوشتن کردم و وقتی به پارت دهم رمان میرسم حس میکنم باید موضوع بهتری رو انتخاب کنم
دوستام میگن موضوعاتت خیلی جالب و خوبن اما من نمیتونم و همش به فکر موضوع جدید میوفتم که با اون رمانمو شروع کنم و رمان قبلیمو به راحتی ول میکنم
لطفا کمکم کنید

سلام
این مسئله طبیعی هست و شما باید اون رو مدیریت بکنی.
طولانی بودن پروسه ی نوشتن ممکنه باعث بشه نویسنده از کار دلزده بشه وکار جذابیت اولیه اش رو از دست بده. بنابرین شما باید نسبت به این موضوع خودآکاهی داشته باشی. یعنی بدونی که همچین اتفاقی خواهد افتاد و طبیعی هم هست.
برای اینکه این مسئله رو پشت سر بگذاری باید دلایلت برای شروع و نوشتن رمان رو مرور بکنی. چرا این داستان به خصوص رو برای نوشتن انتخاب کردی؟ اگر از اول دلایل قوی برای شروع کار داشته باشی با مرور اونها دوباره انرژی و انگیزه می گیری که کار رو ادامه بدی. اما اگه از همون اول دلایل قوی برای نوشتن این داستان نداشته باشی، و دغدغه مند به سراغ نوشتن نرفته باشی طبیعی هست که دلیل و انگیزه کافی پیدا نکنی.

س.س.س 1398/12/14 ساعت 01:00 ق.ظ

سلام
من سیزده سالمه ورمان های زیادی نوشتم چون علاقه بسیار زیادی به نوشتن دارم.بیشتر یا بهتر بگم95درصد رمان های من درام وغمگینه واون 5درصد تخیلی وماجراجوییه و وقتی تو سایتی آپ کردم ،واکنش ها نسبت بهش خیلی خوب بود.خودم هم نوشتن درباره این ژانر رو دوست دارم اما موضوعی به ذهنم نمیرسه.برای عاشقانه همیشه موضوع دارم اما برای تخیلی و...نه.میخواستم کمکم کنید که موضوع پیدا کنم.

سلام
خیلی هم عالی.
برای نوشتن رمان تخیلی (فانتزی) طبیعتا باید خلاقیت بیشتری به خرج دهید.
می تونی از خلق یک شخصیت جذاب شروع کنی. یعنی نقطه ی شروع رو خلق شخصیت بگذاری. شخصیتی با ویژگی های منحصر به فرد. این منحصربه فرد بودن هم می تونه از نظر ویژگی های ظاهری باشه و هم از نظر رفتار و توانایی ها. همچنین خلق موجودات خیالی.
یک راه دیگه خلق یک جهان خاص هست. یعنی زمان و مکان ویژه ای، در گذشته یا آینده، یک سرزمین خیالی. با جغرافیا و فرهنگ خاص خودش.
و راه آخری که الان می تونم پیشنهاد بدم تمرین نوشتن طرح از طریق تلفیق این سرزمین خیالی، شخصیت های خاص و موجودات خیالی ویژه است.
کافی است یک طرح داستانی معمولی رو ببری توی همچین جهانی تا به طرح تازه ای برسی.

نویسنده 1398/12/10 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام:
من تاحالا 7رمان نوشتم ویکی تخیلی و ترسناک وبقیه درام و کمی طنز.قدرت داستان نویسیم بالاست و میتونم یه رمان رو تو سه روز تموم کنم واین هفت رمان رو تو یک ماه نوشتم و برای 5 تا رتبه ویکی رو هم چاپ ویکی رو برای خودم نگه داشتم.مشکل اینه حالا هر چی مینویسم شبیه رمان های قبلیم میشه و اگر ایده جدید به ذهنم میرسیه،وقتی به جای حساس داستان میرسم دیگه نمیتونم ادامه بدم.لطفا کمکم کنید.متشکرم:

سلام
اینکه علاقمند به نوشتن هستید خیلی عالی است.
اما به نظرم باید بیشتر در زمینه ی رمان و رمان نویسی مطالعه بکنید.
نوشتن رمان زمان خیلی زیادی می خواهد. البته اگر واقعا کسی بخواهد رمان به معنای واقعی کلمه بنویسد. رمان به عنوان یک قالب داستانی که شخصیت و حادثه و طرح داشته باشد و روی اصول نوشته شود.
نوشتن رمان خوب زمان می برد و کار یکی-دو روز یا یک هفته و یک ماه نیست.
بیشتر مطالعه کنید تا با ویژگی های رمان درست و خوب آشنا شوید.

reyhaneh 1398/12/10 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام.. خوب هستید..
راستش من همین الان رمان هایی می نویسم و اونهارو توی سایتی آپ می کنم... داستان هام طرفدار های زیادی هم دارن.. ولی نمی دونم چطور باید اونهارو به چاپ برسونم.. چون هیچوقت دنبالش نبودم!!

سلام
ممنون
با ناشرین تماس بگیرید. بیشتر ناشرها سایت یا صفحه اینستاگرام و تلگرام دارند. می توانید اطلاعات تماس رو از توی صفحاتشون بردارید و باهاشون تماس بگیرید.

میلاد 1398/11/17 ساعت 11:54 ب.ظ

سلام من میلاد شانزده ساله هستم و علاقه زیادی هم به نویسندگی و .. دارم و از بچگی در کلاس و حتی کل مدرسه انشاهای من غوغا میکرد الان می‌خوام نویسندگی یک رمان عاشقانه رو شروع کنم و تا حالا هم خیلی خیلی رمان و کتاب های... خواندم ب نظرتون از کجا شروع کنم ممنون:

سلام
از نوشتن شروع کن
چند برگ کاغذ سفید و یک خودکار بردار و شروع کن به تعریف داستان.
تا چیزی ننوشته ای ، نمی توانی بفهمی چند مرده حلاجی.
بنویس تا به کم و کیف ماجرا پی ببری.

سارینا 1398/07/20 ساعت 02:48 ب.ظ

سلام
من سومین رمانیه ک دارم مینویسم و دوبار تو شهرستان رتبه اول رو اوردم
مسابقه دیگه ای درپیش داریم و من تمام ژانرهام تخیلی فانتزی و عاشقانه هست و داستانی اجتماعی هم نوشتم ک رتبه سوم رو اورد و من فهمیدم تو ژانر ماجراجویی ذهنم کنکاش بیشتری داره میخام ی موضوع متنوع باشه اما تمام موضوع ها تکراری شدن میشه پیشنهاد بدید از چ چیزی ایده بگیرم ممنون

سلام
برای موضوعات تکراری بهتر است با فرم و روایت تازه ای به قضیه بپردازی. تغییر راوی و زاویه دید، بازی کردن با طرح های قبلی، خلق شخصیت های تازه برای طرح های تکراری و ...

سها 1398/07/02 ساعت 04:17 ب.ظ

سلام
من تو مدت یک سال نوشتن ۵ رمان رو به اتمام رسوندم و از سر اشتباه به جای اینکه به ذهنم استراحت بدم رمان ۶ام رو شروع کردم و حالا میون رمانم ایده کم آوردم. دیگه نمی‌دونم چی بنویسم، دنبال ایده‌های عاشقانه و نو هستم و نمی‌دونم اونها رو باید از کجا پیدا کنم. نمی‌تونم هم نصفه رهاش کنم. می‌شه کمکم کنید؟

سلام
یه کم استراحت کنید، شما با این توانایی، حتما سوژه های رمان ششم را هم پیدا می کنید.
موفق باشید

ملیکا 1398/05/07 ساعت 02:36 ق.ظ

سلام..من مدتیه ک به رمان نوشتن علاقه ی زیادی پیدا کردم..و نمیدونم از کجا شروع کنم و چه موضوعی رو براش انتخاب کنم..از یه طرف دوست دارم موضوعی باشه و خواننده از خوندنش به شوق و ذوق بیوفته و بقیشو بخونع..از یه طرف دیگه هم میخوام موضوعم هم رمانتیک باشه هم واقعی هم رویایی..یعنی چیزی ک من تو ذهنم دارم اینه..دوست دارم یه داستانی باشه ک از همه چیز توش اومده باشه..از فقر، رویا،عشق،نفرت و ....میشه راهنماییم کنید؟

سلام
شما باید موضوعی رو انتخاب کنید که خودتون از نوشتن و خوندنش لذت می برید. چون قرار است زمان زیادی رو صرف نوشتن کنید. بنابراین اگر لذتی توی نوشتن نباشه نمی تونید با کار کنار بیایید.
و دیگه اینکه باید از دغدغه های خودتون بنویسید. یعنی چیزی که فکر می کنید باید حرفی در باره اش بزنید. اگر از فقر می نویسید باید فقر دغدغه و مسئله تون باشه. در کل باید دلایل کافی و قوی برای انتخاب یک موضوع داشته باشید.
نباید زیاد به دلخواه مخاطب توجه بکنید. چون ممکن است یک دوره ای چیزهایی مد و فراگیر شود و بعد از تب و تاب بیافتد.
بیشتر باید خودتون رو بشناسید. علائق و دغدغه های خودتون.

پارمیدا 1398/04/04 ساعت 02:16 ق.ظ

سلام،من سالهاست که داستان هایی مینویسم که به هر دلیلی به اتمام نمیرسن.بیشترین دلیل هم احساس رضایتیه که ندارم،وقتی ۱۲ سالم بود شروع به نوشتن رمان تخیلی کردم که با دیدن دو فیلم الهام گرفتم،به اتمام رسوندم ولی اصلا احساس رضایتی نداشتم،پس بی نتیجه بود...از بچگی تا به حالا که البته سن من زیاد هم نیست(۱۶سال)توی نوشتن انشا و داستان استعداد داشتم!حتی در استانی که زندگی میکردم در داستان نویسی رتبه دوم رو کسب کردم!(همه رمانهایی که مینویسم،دوستانم و حتی بعضی از بزرگترها آن را میپسندند)من عاشق رمان هستم و مدتهاست که دوست دارم رمان بنویسم که به همون دلیل ذکر شده،از شروع رمان هراس دارم...تا به این سن رمان ننوشتم...ولی ناگهان تصمیم گرفتم بنویسم،یک رمان جنایی،اما بدلیل سنگین بودن داستان آن،گفتم بهتر است بعد از کسب تجربه لازم بعد از نوشتن چند رمان این کار را ادامه بدم.رمان عاشقانه تخیلی نوشتم و بخاطر شباهتهایی کهبا سایر رمانها و فیلمها داشت،کنار گذاشتمش،در حال حاضر هم رمانی عاشقانه نوشتم که باز هم رضایت من رو جلب نکرد،من نمیدونم چطور ایده قوی پیدا کنم که تکراری نباشه،و در گسترده کردن آن مشکل دارم،البته دوست ندارم رمانی آبکی و بی معنی بنویسم،سخت گیری من هم برای نوشتن رمان به همین علت است.ممنون میشم کمکم کنید که چیکار کنم.
ببخشید بخاطر طولانی بودن پیام،با تشکر از سایت خوب شما.

سلام
برای اینکه شما قضاوت درستی درباره ی سطح نوشته ی خودت داشته باشی، باید به اندازه ی کافی رمان خوب مطالعه کرده باشی تا بتوانی قضاوت کنی آیا چیزی که نوشته ای خوب بوده است یا بد. البته این را هم باید در نظر بگیری که نتیجه ی کار یک نوجوان با یک نویسنده ی بزرگ قطعا متفاوت خواهد بود. یعنی باید بپذیری که بنابه دلایلی انتظار چندانی از خودت نداشته باشی.
نویسنده ها بر اساس تجربه ی زیسته، مطالعه و تخیل می نویسند. یک نویسنده ی نوجوان به خاطر اینکه سن و سالی ندارد و آنچنان هم مطالعه نکرده، بیشتر بر اساس تخیل می نویسد. ولی با بالا رفتن سن و سال، سهم تجربه ی زیسته و مطالعه بیشتر می شود.
شما باید خودت را با خودت مقایسه کنی و برنامه ات این باشد که در هر قدم، نسبت به قدم قبلی پیشرفت کنی.
به نظر می آید تو انتظاراتت را از خودت خیلی بالا برده ای. سطح انتظاراتت را از خودت پایین بیاور. احتمالا این مسئله در تو تبدیل به یک باور ذهنی شده است. یعنی در پس ذهنت یک فکر نهفته هست که من اگر بخواهم رمان بنویسم باید شاهکار و یک کار عالی بنویسم. این فکر سد راه تو خواهد شد. هیچ تعریفی از یک اثر شاهکار وجود ندارد. یعنی اینکه مثلا اثر شاهکار یا عالی یا خوب چیست؟ این سوال جواب روشنی ندارد. حتی نویسنده های بزرگ بدون اینکه بدانند رمان شاهکار چه جور رمانی هست، شروع به نوشتن می کنند. آنها می نویسند. هیچ کس نمی تواند آگاهانه رمان شاهکار خلق کند. اینکه در نهایت نتیجه ی تلاش یک نویسنده منتهی به یک کار خوب شود بستگی به چیزهایی دارد که خارج از حدود آگاهی خود نویسنده است.

برای همین این فکر را که باید رمان خوب، عالی یا شاهکار بنویسی از ذهنت پاک کن. حتی بهتر است این فکر را جایگزین کنی: من می خواهم یک رمان بد بنویسم. اصلا به نتیجه فکر نکن. بنویس برای اینکه لذت ببری. اصل را بر لذت بردن بگذار. یعنی برنامه ات لذت بردن باشد نه شاهکار نوشتن.
اینطوری ذهنت خلاص می شود و ترمز ذهنی را ول می کنی و به راه می افتی.
به مرور و در طی سالها و بعد از کلی نوشتن و لذت بردن، هم نوشتن را یاد می گیری و هم از کارت لذت می بری. هر چقدر بیشتر بنویسی و با تخیلت بازی بکنی، به مرور خلاقانه تر ایده پردازی می کنی و رمان های نو و ضدکلیشه ای می نویسی. فقط نباید اجازه دهی فکر "باید شاهکار خلق کنم" مانع از این شود که دست به قلم شوی.

ارغوان 1398/04/01 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام من خیلی دوست دارم رمان بنویسم و چند باری هم شروع کردم ولی وقتی به اون چیزی ک نوشتم فکر میکنم احساس میکنم خیلی بی معنیه بیشتر شبیه رمان های تلگرام میشه

سلام
خب باید ضعف های کار خودت رو تشخیص بدهی.
مثلا از چه جهاتی شبیه کارهای تلگرامی شده؟ نوع روایت؟ نوع موضوع؟ پرداخت شخصیت ها، توصیفات و ...
به نظرم چاره ی کار فقط مطالعه هست. مطالعه ی رمان های چاپی خوب از نویسندگان درست حسابی.

هلنا 1398/03/18 ساعت 07:30 ب.ظ

سلام
من نویسندگی را خیلی دوست دارم و می خواهم تابستان یک کتاب بنویسم ولی حتی 1 چیز برای نوشتن به ذهنم نمی رسد هیچ دغدغه ای یا داستانی جذاب ندارم که درباره اش بنویسم می شود لطفا عنوانی پیشنهاد کنید

...... 1398/02/19 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام . من ادمی هستم که هر روز موضوع جدیدی به ذهنش میاد و راحت میتونه یه داستانو شروع کنه البته داخل ذهن خودم .ولی مشکل اینجاست وقتی میخوام اونو روی کاغذ بیارم یکم به مشکل بر میخورم یعنی اینکه نمیدونم چجوری اون محیطو توصیف کنم که ادم بتونه تصور کنه . از یه جهت از نوشتن های طولانی که بی معنی باشه هم بیزارم ولی وقتی به چیزی که نوشتم نگاه میکنم احساس میکنم چرته . مثلا دوست دارم رمان عاشقانه بنوسیم و شروعش هم کردم ولی نمیدونم چه سوژه ای پیدا کنم تامثلا این دو نفر همدیگه رو ملاقات کنن . هر چیزی که در این رابطه به ذهنم میرسه حس میکنم کسل کننده و تکراریه من دنبال یه چیز جالب و کمیاب هستم ولی نمدونم چجوی باید پیداش کنم

سلام
به نظرم اگر به اندازه ی کافی رمان خوب و درجه یک نخوانده اید، رمان خوب بخوانید و با دقت هم بخوانید. یعنی سعی کنید روی تک تک بخش ها و عناصر و تکنیک هاش دقت کنید، مثلا چه طوری شروع کرده؟ اطلاعات داده؟ یک کنش و عمل داستانی رو بیان کرده؟ صحنه (زمان و مکان) وقوع اتفاقات رو شرح داده؟ درباره ی ویژگی های شخصیت حرف زده؟ ... اینها رو با دقت بررسی کنید. مثلا ده صفحه ی ابتدایی 20 تا رمان رو به این شیوه بخونید تا بتونید از زیر و بم کار نویسنده ها سر در بیارید.
و بعد اگر حوصله داشتید از روی رمان ها مشق کنید. اونها رو توی دفتر یا کاغذ بنویسید. همون ها رو بخونید ببینید چه حسی بهتون میده. اینطوری می تونید هم نگاه درستی به رمان نویسی پیدا بکنید و هم با حس خودتون کنار بیایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد