آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

پرسش و پاسخ

این صفحه از سایت اختصاص به سوالات خوانندگان در زمینه ی رمان نویسی دارد. سعی خواهم کرد تا آنجا که در توانم باشد و حرفی برای گفتن داشته باشم جواب سوالات را بدهم. دوستان می توانند در این صفحه تجربیات شان را به دیگران انتقال بدهند و اگر آنها هم جوابی داشتند برای سوال کننده بنویسند .

نظرات 54 + ارسال نظر
MBN 1397/05/26 ساعت 03:50 ب.ظ

سلام ببخشیدمن میخواستم یه رمان پلیسی بنویسم ولی اطلاعات کافی راجع به اداره ی آکاهی و نیروی انتظامی ندارم میشه یه کم راهنمایی کنید؟

خیلی ممنون

سلام
برای جمع آوری اطلاعات باید با یکنفر از پرسنل نیروی انتظامی صحبت کنی. کسی که یا در حال خدمت هست یا بازنشسته شده. از آشنایان پرس و جو کن شاید به کسی رسیدی و اطلاعات داد.

msb 1397/05/24 ساعت 05:10 ب.ظ

سلام
من دست به قلمم خوبه و دلم میخواد یک رمان فانتزی عاشقانه و تخیلی(ژانر خوناشامی و ...) بنویسم.
ولی موضوع های عاشقانه بنظرم خیلی تکراریه و جذب مخاطب نمیکنه و اگر موضوع رو داشته باشم خیلی بهتر میتونم ایده پردازی کنم . و الان چون موضوعی ندارم حس میکنم مغزم پر از ایدهس ولی نمیتونم ازشون به درستی استفاده کنم.
ممنون میشم کمکم کنید و راهنماییتون رو به ایمیلم بزنید. :)

نسیم 1397/05/23 ساعت 02:01 ب.ظ

با سلام، می خواستم از مطالب بسیار مفیدتون تشکر کنم. به من که خیلی کمک کرد.

سلام
ممنونم از لطفتون
موفق باشید

Negar 1397/05/23 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام.من تقریبا یک سالی هست که یه رمان رو شروع کردم.اولین رمانم هستش و به نظر خودم و اطرافیانم داستانم مورد پسند واقع شده.ولی تنها مشکلی که شدیدا باعث بروز مشکل در نوشتنم میشه،نوشتن جزئیات رمان هست،یعنی کار هایی که کاراکتر هام در طول زندگی و روز هاشون انجام میدن.در نوشتن جزئیات نمیدونم چیکار کنم،چی بنویسم و کاملا سردرگم میشم.ممنون میشم برای یادگیری نوشتن جزئیات در رمانم راهنمایی و کمکم کنید.

سلام
خب این احتمالا به خاطر این هست که شناخت تون از شخصیت های رمان کم هست. باید یک پرونده ی پروپیمان برای شخصیت تان بنویسید تا او را بشناسید و از این طریق پی به عادت های روزانه اش ببرید. تا شخصیت برای خودتون شناخته نشه نمی تونید بفهمید که چه جوری زندگی می کنه.
خصوصیاتی مثل:
سن، جنس، تحصیلات، محیط خانوادگیش، شغل، دوستان، درونگرا یا برونگرا، منضبط یا شلخته، آرمانگرا؟ معمولی؟ خیالباف؟ ترسو؟شجاع؟ و ...
بعد از نوشتن یکسری اطلاعات و جزئیات درباره ی شخصیت اون وقت می تونید یکسری سوال طرح بکنید تا با توجه به خصوصیات شخصیت عادت های روزانه اش رو شکل بدید. مثلا:
شب ها چه موقع می خوابه؟ اهل شب زنده داری هست؟ اهل خلوت کردن هست؟ صبح ها کی بیدار می شه؟ صبحونه کامل برای خودش درست می کنه یا کلا قید صبحونه رو می زنه؟ آدم شکم چرانی هست یا غذا براش زیاد مهم نیست؟ دوست داره هر روز دوش بگیره و لباس عوض کنه؟ برای خودش دلمشغولی های کوچیک داره؟ گل و گیاه؟ آکواریوم؟ قفس مرغ عشق؟ کتاب یا روزنامه خوندن؟ اخبار دیدن؟ نسبت به اتفاق های دور و برش حساسه یا بی خیال؟ تو کوچه سرک می کشه؟ رفت و آمد همسایه ها رو زیر نظر داره؟ جواب هیچکی رو نمی ده؟ توی لباس پوشیدن عادت خاصی داره؟ همیشه آستیناش رو بالا می زنه؟ شیشه های عینکش رو هیچ وقت تمیز نمی کنه؟ همیشه دیر می کنه؟ دوست داره خودش برا خودش آشپزی کنه؟
و ده ها سوال دیگه تا بتونید یک ذهنیت کامل و پخته درباره شخصیت به دست بیارید. نیازی به گفتن نداره که قرار نیست شما همه این چیزها رو توی رمان بنویسید. این پرونده رو برای خودتون می نویسید. بعد با توجه به این شناخت می تونید بفهمید که یک روز معمولی این شخصیت چه جوری شروع می شه و چه جوری تموم میشه.

عمادفیروزی 1397/05/14 ساعت 02:34 ق.ظ

باسلامی دوباره به شماامیدوارم حالتان خوب باشد،واقعاازراهنمایی که کردین ممنونم،به خدابانوشتن پست‌های قبلیم
که ازحال وروزم بودهیچ قصدناراحت کردن شمایاکسی رانداشتم فقط خواستم
بایکم بیوگرافی از خودم راهنمایی که به
کارم میادروازشمادریافت کنم که کردم وسپاس گزارم.طبق پیشنهادتون دارم رمان کیمیاگررومیخونم،هرچندمن تمام آثارصادق هدایت وسیمین دانشوروهوشنگ رحیمیان وجلال آل احمدو...راخوندم وشماکاملا درست گفتین.حال سوال من اینه که به ذهنم خطورکرد،19سال است من مدام خاطرات خودم رونوشتم ومینویسم وتعدادزیادی دفترخاطرات وسالنامه و...راپرکردم حداقدهر10یا12روزیک بارمیخاستم بدونم آیامیشودیه جمع بندی باآنهابکنم ویک رمان ازشون خلق
کنم یا اصول رمان نویسی اینچنین نیست؟بازهم سپاس گزارم ازشما.بدرود

سلام
ممنونم
بستگی به این دارد که دوست داشته باشید نتیجه کار در نهایت چه چیزی باشد؟ زندگینامه یا رمان یا چیزی بینابین.
اگر بخواهید زندگی نامه باشد می توانید از دل همان یادداشت ها به صورت یک توالی تاریخی یک زندگی نامه بنویسید. یعنی عمده اتفاقات زندگی را پشت سر هم نقل بکنید.
اما اگر منظور نوشتن یک رمان با وجوهات و ظرایف هنری هست آن وقت باید کار بیشتری صورت بگیرد چون باید مواد خام را در قالب یک ساختار داستانی سامان بدهید. بنابراین باید با فنون رمان نویسی آشنا باشید. یعنی آنهمه رمان خوب خوانده باشید که با ویژگی های رمان آشنا باشید و در نوشتن تکنیک ها را به کار ببرید.

عمادفیروزی 1397/05/13 ساعت 02:29 ق.ظ

مجدداسلام ببخشیدبرای نوشتن رمان از
زندگی شخصی واتفاقات و...ازکجابایدشروع کردیعنی منی که میخواهم اززمان تولدیاحتی قبل ازتولدم
که نقل قول میشه ازمادرپدریاکسانی که اون زمان شاهداتفاق های بدنیاآمدنم بودن میکنم تاامروزیک30سالم است وبقدریه زندگی
صدساله اتفاقات وحوادث وبیماریهاروپشت سرگزاشتم ومدتی هست درگیراینم که همون اول ازکجاشروع کنم نمیدونم چطوربگم؟؟؟برای نوشتن ازکادراول چه طورشروع کنم ممنون میشم جوابم روبدین.باتشکرازشماکه انقدرمهربان هستین.

سلام دوباره
قبلا در این باره دو مطلب نوشته ام.
یکی درباره ی نوشتن داستان هایی بر اساس زندگی واقعی که در این آدرس می توانی بخوانی:

http://novelhome.blogsky.com/1394/02/20/post-33/

و دومی درباره ی اینکه رمان خود را با چه شیوه هایی می توانیم شروع کنیم:

http://novelhome.blogsky.com/1396/08/20/post-69/

ابتدا پیشنهاد می کنم اگر این دو مطلب را نخوانده ای حتما بخوانی. به نظرم می تواند کمک کند.

نکته ی بعد اینکه پیشنهاد میکنم همینطور که داری شروع رمان را مشق و تمرین می کنی، کتاب هایی بخوانی که مشابه کار تو هستند. یعنی کتاب های رمان بر اساس زندگی واقعی افراد یا کتاب های زندگی نامه ای، کتاب هایی که به شرح و حال زندگی یک نفر از زمان تولد تا کهن سالی اختصاص دارند.

مثلا در این یادداشت به این نوع کتاب ها پرداخته اند:

https://www.isna.ir/news/92101809911/نگاهی-به-بهترین-کتاب-های-شرح-حال-به-قلم-بزرگان-ادبیات


اگر اهل فیلم دیدن هم باشی می توانی از فهرست این مطلب استفاده کنی:

http://selsele.com/best-biography-movies/


اگر تهیه نسخه چاپی کتاب ها سخت بود می توانی به سایت کتابناک بروی و کتاب ها را از بخش زندگی نامه دانلود بکنی. البته باید در سایت عضو شوی:

http://ketabnak.com/cat/175/زندگینامه-سفرنامه-خاطرات


امیدوارم این چند مطلب به راه افتادنت کمک بکند. همچنان که می نویسی مطالعه هم بکن.

فعلا

Mohammad A 1397/05/13 ساعت 02:04 ق.ظ

با سلام. اگر ممکنه فضای ماکابر را توضیح دهید. ممنون.

سلام
بیشتر منظور فضاهای مرتبط با مرگ هست. فضاهای تاریک و سیاه. از نظر لغوی بر می گرده به "گورستان" و قبر. توی هنر بیشتر با جمجمه تجسم میشه.
توی منابع می تونید اطلاعات بیشتری درباره سابقه تاریخی و هنری فضای ماکابر به دست بیارید.

عمادفیروزی 1397/05/11 ساعت 08:35 ق.ظ

باسلام خدمت شماوخداقوت که انقدردرپاسخ دهی کوشاهستین.نمیدونم که هنوزپاسخ میدهیدیانه چون دیدم آخرین جوابتون برای پارسال است سال96امیدوارم جوابم روبدین.من پسری هستم30ساله که اززمان بدنیاآمدنم تاامروزفقط زجرودردوحادثه هایی گوگناگون وشکست های شدیدوبیماریهای شدیدوهرساله درزندگیم گذراندم.انقدرکه باعث تعجب آنهایی که مرامیشناسندشده ام،بقدری زندگی تاریکی دارم که امروزه دیگه اعتقادات مذهبیم روهم ازدست دادم،بس که یک عمرالتماس خداوپیغمبرهاکردم که دیگه بسه...ولی هیچ جوابی نشنیدم.امروزمیخواهم خاطراتم رابنویسم چون میدونم دیگرعمری ندارم بااین بیماری جدیدم که کبدی است،پولی هم ندارم البته نمیخواهم چاپش کنم فقط دوست دارم بعدازمرگم کسایی که میخوننش براشون پندی بشه،یابه خودشون وداشته هاشون امیدواربشن.حال سوالم اینه که ازکجاشروع کنم آیااسم خودم یامستعاربزارم،اسمش رومیزارم (ازنتفه تاسی ساله گی)چون ناخواسته به دنیاآمدم ازطرف مادروپدر.وسرنخواستن وسقط کردنم دعوابود.آیااسمش خوبه یانه؟ممنونتون میشم اگه کمی حوصله کنیدوجوابم روبدین.واقعاخسته شدم ازجمله عمادجان توکل کن به خدا.بدرود...

سلام
ممنونم از لطفت.
من هر موقع فرصت مناسبی برای پاسخ گویی به نظرات و سوالات باشد، جواب کامنت ها را می نویسم.
برای شرایط سخت و دشواری که از سرگذرانده ای متاسفم، آرزو می کنم هر چه زودتر سلامتی حاصل شود. امید خود را از دست نده.
فرقی نمی کند با نام خودت بنویسی یا با نام مستعار. بدون هزینه هم می توانی نوشته ی خودت را در قالب یک کتاب پی دی اف یا یک وبلاگ منتشر بکنی تا خوانندگان از تجربیاتت استفاده بکنند.

به نظرم می توانی رمان را با یک نام موقت شروع بکنی. چون نباید در این مرحله متوقف شوی. یک نام موقت مثل همانی که نوشتی. بعد از پایان کتاب شاید اسامی دیگری هم به ذهنت برسد. اگر عنوان دیگری در ذهنت نبود می توانی از همین استفاده بکنی.

قبلا درباره ی نوشتن رمان هایی بر اساس زندگی واقعی در وبلاگ نوشته ام. می توانی آرشیو مطالب را نگاه کنی.

همه ی ما در زندگی به نوعی سختی هایی را تجربه کرده ایم. برای برخی چون شما شاید مصائب طاقت فرسایی حادث شده و برای برخی هم کمتر.
اگر دیگران امید می دهند، شیوه ی انسانیت همین هست. حتی اگر تو هم یکی را ببینی که در سختی هست ناخودآگاه حرف از امید و توکل خواهی زد. بنا براین اگر دیگران تو را دعوت به امید و اتصال به قدرتی ماورایی می کنند فقط از سر خیرخواهی و دوست داشتن هست، برای این نیست که بخواهند سختی هایی که متحمل شدی را جدی نگیرند یا ... فقط با امید هست که می شود راهی یافت.

اگر نکته ی دیگری بود می توانی در اینجا مطرح کنی
خوشحال خواهم شد باخبر شوم نوشتن رمان را شروع کرده ای
به امید خبرهای بهتر

ستاره 1397/05/05 ساعت 12:21 ق.ظ http://sista1383@gmail.com

سلام به دوستای گل... من رمان مینویسم و تاحالا سه تا رمان نوشتم البته سه تا رمان جدی نوشتم و گرنه رمانهایی داشتم که نوشته باشم و به مزاجم خوش نیومده باشه!.. من بیشتر راجب اعطلاعانی که افراد باید داشته باشم رمان مینویسم!و میتونم‌بگم با نظرات دوستام و چند نویسنده دیگر در تلگرام رمان هام حرفی برای گفتن دارن!... من عضچ انجمن نود و خشتا هم هستم ولی نمیدونم‌چطور رنانم رو اونا بزارم راشتش توی‌تلگرام گذاشتم‌ ولی متوجه شدم کسی رمان رو از تلگرام کپی میکرده و تو کانال خود با اسم خودش قرار میداده!... رمانهای من چاقها موضوعات جدیدی دارم و به نظر دوستام قلم خوبی هم دارم و خوب همه چیرو توصیف میکنم ... اگه براتون امکانش هست‌چند سایت خوب برای انتشار رمان بهم معرفی کنید واقعا ممنونتون میشم‌درضمن چکار‌ی میتونم انحام بدم که مطمعن بشم رمانم رو‌کسی کپی نمیکنه؟! اگه جواب سوالم رو بدین ممنون میشم!

سلام
برای اینکه رمانتون کپی نشه باید در فرمتی منتشر بشه که بتونید روز قفل گذاری بکنید. برای این کار باید با آدم های فنی صحبت بکنید.
اگه توی گوگل جستجو بکنید "دانلود رمان" سایت ها رو براتون میاره. موفق باشی

A-_-d 1397/05/02 ساعت 10:18 ب.ظ http://novelhome

سلام ^ ~^
من خیلی دوست دارم یه رمان درباره زندگی یه پسر بنویسم که با اشباح سر و کار داره.ایده های جالبی هم براش دارم
ولی تا یه جایی میرسم به بن بست میخورم :)منظورم جاهایی که درباره اشباح هیچ اطلاعاتی ندارم
قصد اصلیم هم به تصویر کشیدن مشکلات نوجوان ها و همچنین روایت زندگی یه مرد تو زمانهای قدیم هستش. به خاطر همینه که بعضی موقع ها میخوام تو سبک واقعیت بنویسمش و قید فنتسی رو بزنم دی:
میشه تو فقط چند جمله چنتا نصیحت کنید

سلام
والا من هم درباره اشباح اطلاعاتی ندارم :)
بهترین راه این هست که در این باره تحقیق بکنی. توی اینترنت و لابلای کتاب ها.
یا ویدئوهای مرتبط رو ببینی. یوتیوب پره. حتما یادداشت برداری بکن. توی اینترنت پر از اطلاعات هست.
اول یکسری سوال طرح بکن و بعد برو دنبال جواب ها تا بهتر بتونی اطلاعات جمع آوری کنی. سوال هایی مثل این:
1. شبح به چی میگن؟
2. نظر مردم عادی با نظر دانشمندا چه فرقی داره؟
3. چه کسانی بیشتر شبح دیدند؟ آدم بزرگ ها یا بچه ها؟ آدم های ترسو یا آدم های خیال پرداز؟
4. شبح ها بیشتر کجا و چه موقعی از روز مشاهده شدند؟ تو روز روشن یا تاریکی؟ تو خونه یا بیرون؟ جای به خصوصی دیده میشن؟ مثلا جنگل؟
5. بین دیدن شبح و عقاید مذهبی و خرافی ارتباطی هست؟ شبح، روح، جن، ...
6. آدم هایی که شبح دیدند چه واکنشی نشون دادند؟ چه اتفاقی براشون افتاده؟ بعد از اون چه طوری زندگی کردند؟
و سوال های بیشتر و بیشتر.

و اما ... اتفاقا فکر می کنم توی کار فانتزی دست و بالت بازتر باشه و بتونی راحت تر روی قضیه کار کنی. مثلا وفادار بودن به واقعیات شاید باعث بشه نتونی اونطور که باید بنویسی. البته می تونی آزمایشی بنویسی و نتیجه کار رو بررسی کنی.
موفق باشی

ثنا 1397/04/31 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام من ۱۵ سالمه ولی تا الان داستان های کوتاه زیادی نوشتم و یه رمان که هرکی خوانده بهم‌گفته خیلی قشنگه و تشویقم کردن دوباره داستان بنویسم الانم یک داستان که به نظرم خیلی قشنگه تو ذهنمه ولی از این میترسم که بنوسیم و خوانده خوشش نیاد میشه راهنمایی کنید ممنون

سلام
اگر آنهایی که قبلا کارهات رو خوندن، دوست داشتن، پس نباید نگران باشی.
تو کار خودت رو بکن. تا ننویسی نمی توانی نتیجه ی کار را پیش بینی کنی.
اول بنویس و بعد به دیگران نشان بده تا نظر بدهند.
موقع نوشتن اصلا به نتیجه ی کار فکر نکن. بگو می نویسم حتی اگه نتیجه ی کار فاجعه باشه. انتظارت رو از خودت پایین بیار. وگرنه نمی تونی بنویسی و دائما نوشتن رو عقب می ندازی چون فکر می کنی هنوز آمادگی نداری شاهکار خلق کنی. بنویس و به نتیجه اصلا فکر نکن.
موفق باشی

اکبر 1397/04/29 ساعت 03:33 ق.ظ

سلام
میشه درباره نحوه ساخت یک رمان سیاسی و اجتماعی عالی توضیح بدهید.
و این که با خلق چه شرایطی احساس همدردی رو(بین فرد و شخصیت داستان ) ایجاد کنیم؟.

سلام
پیشنهاد می کنم برای آشنایی با رمان های سیاسی و اجتماعی به سراغ کتاب هایی بروید که به جامعه شناسی رمان پرداخته اند. مثل کتاب های جورج لوکاچ و لوسین گولدمن.

اما درباره ی احساس همدردی یا همذات پنداری خواننده با شخصیت داستان:
حس همذات پنداری زمانی ایجاد می شود که نویسنده بتواند شناخت همه جانبه ای از شخصیت را به خواننده منتقل بکند. هر چقدر شخصیت عمیقتر و دقیقتر پرداخته شود برای خواننده باورپذیر تر خواهد بود و هر چقدر نقاط اشتراک بیشتری ایجاد شود خواننده خواهد توانست خودش را در جایگاه شخصیت تصور بکند. نقاط اشتراک یعنی مسائل و دغدغه های درونی و روحی و روانی شخصیت از همان جنسی باشد که شخصیت در زندگی اش تجربه می کند و با آنها دست به گریبان هست. مسائل جهان شمول انسانی از این دست مسائل هستند. همه ی انسان ها برای یکبار هم که شده به "مرگ" و "جهان پس از مرگ" فکر کرده اند. این یک مسئله ی انسانی جهان شمول هست. و چیزهای دیگری از این دست.
بنابراین باید مسائل شخصیت را طوری مطرح بکنیم که خواننده مسئله ی او را مسئله ی خودش ببیند و به دنبال این باشد که با خواندن رمان بفهمد شخصیت با این مسئله چه کار خواهد کرد؟ چه انتخابی خواهد داشت؟ و نتایج انتخابش چه خواهد بود؟
در این صورت هست که خواننده با شخصیت همذات پنداری خواهد کرد.

فاطمه 1397/04/25 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام خیلی ممنون واقعا خا نه رمان عالی است مبشه خواهش کنم کمکم کنید من ۱۶ ستلمه یه نویسنده هستم رمانهایی نوشتم و هنوز هم مینویسم اما میترسم احساس میکنم رمانهایم عالی نیست و با کلمه هایی جدیدی که در رمان ها استفاده میشه بیگهنه هستم و نمی دونم چطوری رمان هامو در اینترنت در رمانسرا ها بفرستم

سلام
ممنون از لطفت
برای اینکه بتونی سطح رمان خودت رو تشخیص بدهی باید رمان های خوب بسیاری بخوانی. منظور رمان از نویسندگان بزرگ هست. مخصوصا رمان های چاپی. نویسنده بزرگ مثل نویسندگان کلاسیک: داستایوسکی چخوف تولستوی یا نویسندگان مدرنی مثل فالکنر و وولف و ... اگر فقط رمان الکترونیکی از اینها که توی انجمن ها می نویسند خوانده ای باید مجدد به صورت اصولی مطالعه نمایی. با مطالعه درست می توانی بفهمی در چه سطحی هستی و چه قدر باید تلاش کنی.
برای ارسال رمان توی اپلیکیشن ها باید با مدیران و طراحان این نرم افزارها تماس بگیری. معمولا اینها یک آدرس ایمیل یا سایت دارند و می توانی باهاشان در باره انتشار رمانت مکاتبه نمایی.
موفق باشی

fateme 1397/03/16 ساعت 03:47 ب.ظ

سلام خسته نباشید .
واقعا سایت فوق العاده ایی دارید .من به طور کلی تونستم جواب سوالاتم و بگیرم بدون اینکه حتی بپرسمشون ..واقعا لازم دونستم ک از زحماتتون تشکر کنم .
جواب هایی که به سوالات بقیه میدین واقعا منطقی و در عین حال قابل فهمه و امید زیادی به کسی ک میخواهد برای اولین بار شروع ب نوشتن بکنه میده
ادمین عزیز خیلی با حوصله و با مهارت با قلم حرفه ایشون به تک تک سوالات جواب میدن ک واقعا بی نظیره دست مریزاد .
کمتر سایتی رو دیدم که انقدر عالی و همه چیز تمام باشه
و در اخر همنطور ک شما ادمین عزیز در پایان پاسخ هاتون برای همه آرزوی موفقیت میکنید من هم امیدوارم که موفق باشید و زندگی شاد و عالی داشته باشید .
باز هم ممنون

سلام
ممنونم از لطف و محبتتان. زنده باشید دوست گرامی
خوشحالم که مطالب سایت را مقبول و مفید دیده اید.
به شخصه یکی از چیزهایی که باعث می شود کمافی السابق نوشتن در اینجا را ادامه دهم، پیام ها و نظرات انرژی بخش دوستان بزرگواری همچون شماست.
امیدوارم که همچنان همراه سایت خانه رمان باشید
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما

روزبه 1396/12/04 ساعت 03:30 ب.ظ

سلام در رمان میشه، چند زاویه دید است استفاده کرد؟ بخش هایی رو از زبان اشخاص گفتش؟

سلام
بله.
موفق باشید

کریم زرین مهر 1396/12/02 ساعت 01:36 ب.ظ

باسلام و خسته نباشید
ضمن تشکر از مطالب آموزندهتان، میخواستم از نظرات ارزشمندتان راجع به رمانی که نوشته‌ام جویا شوم. فرمت فایل ؟ نحوه ارسال و چند صفحه از رمان برای اینکار کفایت می‌کند؟ با سپاس زرین مهر

سلام
ممنونم
به دلیل مشغله های فراوان نمی تونم قول 100% بدهم که آثار دوستان را بخوانم. اگر زمانی پیدا کنم سعی می کنم نگاهی بیاندازم.
فعلا می توانید اگر اثری داشتید فایل اون رو (متن یا پی دی اف) به ایمیل خانه رمان ارسال بکنید تا اگر فرصتی داشتم بخوانم و نظرم را بنویسم.
ایمیل خانه رمان:
novel.home@yahoo.com

روزبه 1396/11/17 ساعت 01:22 ق.ظ

سلام یه جایی خوندم که نویسنده ای میگفت که زیاد بخوانید.
منظور از زیاد خوندن چیه؟ اگه ۱۰۰ تا رمان بخونیم تاثیری تو نوشتن داره، به نظر شما بهتر نیستش که در یه ژانری تعدادی بهترین نویسنده هارو الگو کنیم و از روی دستشون مشق بشه، یا نه باید تو یه ژانری همه ی رمان هارو خوند؟

سلام
منظور از زیاد خوندن این هست که شما با شیوه رمان نویسی در سبک ها و مکتب ها و ژانرهای مختلف آشنا بشید. طبیعتا نمی شه همه کتاب ها رو خوند چون وقت کافی برای این کار نداریم و باید بریم سراغ بهترین ها. گذشته از این باید برای نوشتن هم وقت بگذاریم. یک بخشی از خوندن لذت بردن هست و یک بخشی هم یادگیری. قرار نیست همه چیز رو بخونیم. بعضی ها هم بعد از پیدا کردن ژانر و نویسنده مورد علاقه ی شان در همان زمینه مطالعه می کنند که این هم یک شیوه هست.

روزبه 1396/10/27 ساعت 09:45 ب.ظ

سلام، چندتا سوال داشتم، برای نوشتن رمان حتما باید یه آموزگار باشه راهنمایی یا با خوندن کتاب میشه نتیجه دید؟ وقتی مینویسم چطور متوجه بشم که نوشتنم درست هستش یا نه؟ فضایی برای نقد کردن هستش که ازش کمک بگیرم، منظورم نوشتن رمان هستش نه داستان، من تازه شروع کردم به نوشتن که بیشتر از مطالعه رمان های ژانر خیالپردازی هستش و با دقت جملات و توصیف هارو میخونم و ازشون به شکل دیگه استفاده کنم که تکراری در نیاد، بیشتر دیکته کردن هستش، نوشته های کوتاه نوشتم که بیشتر شبیه خلاصه رمان هستش نه داستان، میخواستم بدونم میشه برای اوایل با نوشتن پاره ای از داستان رمان شروع کرد؟ آیا برای نوشتن باید کلی رمان خوندش؟ کاش فضایی رو قرار میدادین برای نقد نوشته ها
ممنون از وبلاگ خوبتون

سلام
نیاز حتمی به یک آموزگار یا مربی وجود نداره و کتاب ها بهترین آموزگارهای ما می تونن باشند. اما کمک گرفتن از یک آدم باتجربه در زمینه نویسندگی هم می تونه راهگشا و مفید باشه، اما هیچ الزامی وجود نداره و میشه از کتاب ها یاد گرفت.
اگر به اندازه کافی رمان و داستان کوتاه خوب از نویسندگان بزرگ مطالعه کرده باشید ذهنیت درستی از رمان نویسی خواهید داشت و خودتان متوجه خواهید بود که در مسیر درست نوشتن هستید یا نه. همچنین می توانید از نظرات کتاب خوان های حرفه ای هم کمک بگیرید.
فضای نقد هم انجمن های شهری و تالارهای فضای مجازی هست که می تونید استفاده بکنید.
پیش از نوشتن باید رمان خوند تا با رمان و رمان نویسی آشنا شد وگرنه چشم بسته که نمیشه وارد عرصه رمان نویسی شد. مگر تا حالا دیده اید که کسی به یکباره بنشیند پشت پیانو و مثل موتزارت بنوازد؟
موفق باشید

ریحانه 1396/07/01 ساعت 02:11 ق.ظ

سلام
میشه راجبه حس آمیزی در رمان و فضاسازی که مکمل هم هستم توضیح بدین ممنون میشم

سلام
انشالله اگه فرصتی دست بده در اینباره هم می نویسم
کتاب های آموزشی خوبی در زمینه عناصر داستان و رمان وجود داره که درباره ی فضاسازی توشون صحبت شده حتما تهیه و مطالعه بکنید
موفق باشید

ندران 1396/06/19 ساعت 09:24 ب.ظ

سلام
چی‌کار کنیم رمانمون دیالوگ محور نباشه؟

سلام
علاوه بر دیالوگ باید به روایت رویدادها و حوادث بپردازید. اعمال شخصیت ها رو نشون بدید. صحنه ای که داستان داره توی اون اتفاق می افته رو توصیف بکنید و از فکرها و احساسات شخصیت ها حرف بزنید.

زهرا 1396/06/17 ساعت 03:25 ب.ظ

سلام خسته نباشید اموزش هاتون بسیار عالی و پر بار بودن
ممنون
من موقع نوشتن دسترسی به واژگانمو از دست میدم
موقعیتی به طور کامل در ذهنم تداعی میشه ولی کلمات روان و دقیق برای بیان اون صحنه ندارم
طوری که بیش از حد کلافه میشم
سر هر جمله من کلی فکر میکنم
تا کلمه های مورد نظرو پیدا کنم
و اینطوری زمان نوشتنم خیلی زیاد طول میکشه وبه جای لذت من کسل میشم
ممکنه منو راهنمایی کنید؟

سلام
ممنون از لطفتان. زنده باشید.
1. من نمی دانم دایره واژگانی شما دقیقا چه قدر هست. یعنی چقدر توانسته اید از طریق مطالعه واژه به ذهن تان بسپارید تا در موقعیت مقتضی آنها را به کار ببرید. هر چقدر این دایره ی واژگانی وسیعتر و پرتر باشد به همان میزان می تواند در نوشتن به کار بیاید. با مطالعه ی بیشتر و بیشتر این دایره وسیع تر می شود و شما در هر موقعیتی از داستان و رمان تان می توانید دقیق ترین و مرتبط ترین واژه را برای روایت و توصیف به کار بگیرید.
نکته ی بعد اینکه: شما باید درهر صحنه از رمان تصور روشنی از هدف و خواست شخصیت در آن داشته باشید. یعنی بدانید که در یک صحنه ی خاص از رمان شخصیت به دنبال چه چیزی هست و می خواهد چه چیزی را به دست بیاورد. این چیز لزوما یک چیز فیزیکی نیست. مثلا یک شخصیت در یک صحنه ممکن است به دنبال این باشد که از شخصیت مقابلش احترام یا تحسین یا عشق ببیند یا او را وادار به اقرار به موضوعی بکند یا بخواهد قدرت خودش را به رخ او بکشد یا به او بفهماند که ازش متنفر هست یا از کاری که می کند چندشش می شود یا می خواهد به طرف مقابل بفهماند که افسرده و دلتنگ هست و یا هر چیز دیگری.
برای اینکه بفهمید شخصیت چه چیزی می خواهد باید در ذهن او و در پشت چشم های او قرار بگیرید و کاملا او و موقعیتی که در آن قرار دارد را درک بکنید. هر چه این تصور دقیق تر و عمیق تر باشد شما از سردرگمی در می آیید و راحت تر می نویسید.
و دیگر اینکه باید بدانید که یک صحنه ی خاص قرار است به چه نقطه ای منتهی بشود و چه تاثیری روی خواننده بگذارد. تا نوشته را به همان سمت هدایت بکنید. مثلا در پایان صحنه شخصیت به خواستش می رسد یا نه؟ موفق می شود یا نه؟ شکست می خورد؟ چه تصمیمی می گیرد؟ شخصیت مقابل چه طور؟ یعنی همچنان که خودتان را به جای شخصیت اصلی قرار می دهید باید در ذهن شخصیت مقابل هم قرار بدهید. باید بدانید که شخصیت مقابل هم به چه فکر می کند و دنبال چه چیزی هست و چرا به دنبال آن هست؟
همه ی اینها باعث می شود تصور شما و آگاهی شما از دنیای داستان تان دقیق تر و شفاف تر شود. فقط در این صورت از سردرگمی در می آیید و می فهمید که چه چیزی بنویسید.
و نکته ی آخر هم اینکه تمرین کنید زیاد بر روی جملات وسواس به خرج ندهید. بخشی از نوشتن مربوط به بازنویسی می شود. هر موردی که باعث شود شما ساعت ها با یک جمله کلنجار بروید شما را خسته تر و مایوس تر می کند بهتر است به جای اینکه متوقف شوید حرکت بکنید. بعدا می شود یک کلمه یا جمله یا حتی پاراگراف را هم تغییر داد و ویرایش کرد. اما قبل از هر چیزی باید کلیت کار را شکل بدهید. مثلا کلیت یک صحنه یا بخش یا فصل.
برای دوستان دیگر هم نوشته ام. خدمت شما هم عرض می کنم که، اگر مشکلتان کمال گرایی و تلاش برای به دست آوردن بهترین نتیجه است:
تنها راه ادامه دادن طرح ها و رسیدن به یک کتاب کامل این هست که انتظاراتتان را از خودتان و از نتیجه ی کارتان به شدت پایین بیاورید. یعنی بپذیرید که قرار نیست در چند کتاب اولی که می نویسید و تمام می کنید، کتاب شاهکار و عالی و خوب که هیچ، حتی قرار نیست یک کار متوسط هم تمام بکنید. شما فقط باید بنویسید حتی اگر نتیجه ی کار ضعیف باشد. فقط باید بنویسید و تمام کردن و به پایان رساندن یک کتاب را تمرین بکنید. بعد از دو-سه کار هم تجربه ی تان بیشتر شده و هم از تله و دام کمال گرایی بیرون آمده اید. لازمه ی پیشرفت در زمینه ی نویسندگی این هست که هربار یک قدم جلو بروید. نه اینکه فکر بکنید نتیجه ی همان کار اول باید شاهکار و بی نظیر باشد. این تا حدود زیادی غیرممکن هست و نشدنی. بزرگترین نویسنده ها هم یک-دو جین کار ضعیف و متوسط توی کارنامه ی شان دارند.
بنابراین بدون فکر کردن به خوب یا بد بودن نتیجه ی کار یا نتیجه ی نهایی کتاب فقط کار را با حوصله بنویسید و تمام کنید.

Hany.hosseyniii 1396/06/17 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام، من دوتا مشگل دارم،یکی انتخاب اسم واسه رمانم،یکی اینکه من رمان های زیادی شروع کردم اما همه رو نیمه کاره تموم کردم

سلام
1. یک اسم خوب برای رمان می تواند دارای ویژگی های زیر باشد: تازه باشد/ اشاره ای غیر مستقیم باشد به کلیت رمان و مضمون و موضوع محوری آن بدون اینکه همه چیز را لو بدهد/ گاهی وقت ها هم نویسندگان اسمی انتخاب می کنند که هیچ ارتباطی به رمان ندارد و یا حداقل اینکه ارتباط اسم با رمان حتی بعد از اتمام خواندن هم به درستی برای خواننده آشکار نمی شود. بهتر است قبل از نوشتن و اتمام رمان خودتان را درگیر انتخاب اسم نکنید. چون ممکن هست باعث عدم پیشروی شما در نوشتن رمان شود. می توانید با یک اسم موقت کار را پیش ببرید. به احتمال زیاد بعد از پایان رمان و کمی فاصله گرفتن از آن چیزهایی در ذهن تان خودی نشان خواهند داد. اگر انتخاب اسم برای تان خیلی سخت بود بهتر است چیزهای دیگر کمک بگیرید. از ترانه هایی که شنیده اید یا شعرهایی که خوانده اید. گاهی یک عبارت دو کلمه ای با معنی می تواند به کار رمان تان بیاید. حتی بعد از اتمام رمان خودتان می توانید بروید به سراغ بخش های حیاتی کتاب بروید و ببینید که از میان دیالوگ ها و افکار شخصیت ها چه چیزی دستتان را می گیرد. می توانید پیرامون مضمون اصلی رمان تان طوفان فکری بکنید و هر چیزی که به ذهن تان رسید روی کاغذ بیاورید و بعد با حذف موارد کمتر تاثیر گذار در نهایت به بهترین گزینه برسید. مثلا رمان من درباره ی عشق هست. عشقی که باعث می شود شخصیت ما همه چیزش را از دست بدهد و به معشوقش هم نرسد. حالا من راجع به این مضمون عشق و موضوع عشقی که عاشق را نابود می کند و اینکه عشق نابودگر هست و نه سازنده طوفان فکری می کند و این عبارات به ذهنم جاری می شود:
ویرانه ای در جان
طوفان عشق
سیلاب عشق
عشق ویرانگر
غریق
عبور از گردباد
فریاد در گردباد
رویای طوفان زده
مسافر آتش
گدازه های چشم
و ...
شاید در مدت یک ساعت ده ها عنوان دیگر به فکر من خطور بکند. خوب یا بد، ضعیف یا قوی، باربط یا بی ربط، چرت و پرت یا شاهکار. تنها کاری که باید بکنیم این هست که فقط در پیرامون مضمون و موضوع رمان فکر بکنیم. حتما باید در ذهن مان تصویر سازی بکنیم. برای من عشق شبیه یک رودخانه طغیانگر یا یک آتش فشان فعال شده یا یک گردباد سهمگین بود که به جان و روح و روان شخصیت ام هجوم آورده است. حتما باید خیال بکنیم و تصویر ذهنی بسازیم. هر چه به ذهنمان رسید روی کاغذ می آوریم و بعد می نشینیم با حذف موارد ضعیف شروع می کنیم. بعد از حذف ها شاید به 3-4 عنوان خوب و حتی ناب و تازه برسیم. آن وقت باز از موردی که نسبت به دیگران ضعیف هست شروع به حذف می کنیم تا به انتخاب نهایی برسیم.
سعی کنید چند مورد آخر را جایی برای خودتان یادداشت بکنید تا در صورتی که نیاز بود باز از آنها کمک بگیرید.
2. اما درباره ی نیمه کاره تمام کردن رمان اگر مشکلتان کمال گرایی و تلاش برای به دست آوردن بهترین نتیجه است:
تنها راه ادامه دادن طرح ها و رسیدن به یک کتاب کامل این هست که انتظاراتتان را از خودتان و از نتیجه ی کارتان به شدت پایین بیاورید. یعنی بپذیرید که قرار نیست در چند کتاب اولی که می نویسید و تمام می کنید، کتاب شاهکار و عالی و خوب که هیچ، حتی قرار نیست یک کار متوسط هم تمام بکنید. شما فقط باید بنویسید حتی اگر نتیجه ی کار ضعیف باشد. فقط باید بنویسید و تمام کردن و به پایان رساندن یک کتاب را تمرین بکنید. بعد از دو-سه کار هم تجربه ی تان بیشتر شده و هم از تله و دام کمال گرایی بیرون آمده اید. لازمه ی پیشرفت در زمینه ی نویسندگی این هست که هربار یک قدم جلو بروید. نه اینکه فکر بکنید نتیجه ی همان کار اول باید شاهکار و بی نظیر باشد. این تا حدود زیادی غیرممکن هست و نشدنی. بزرگترین نویسنده ها هم یک-دو جین کار ضعیف و متوسط توی کارنامه ی شان دارند.
بنابراین بدون فکر کردن به خوب یا بد بودن نتیجه ی کار یا نتیجه ی نهایی کتاب فقط کار را با حوصله بنویسید و تمام کنید.

سهراب 1396/06/15 ساعت 11:36 ب.ظ

سلام خسته نباشین اگه ممکنه در مورد مضمون به عنوان یکی از عناصر داستان توضیحاتی بدین ممنون

سلام
ممنونم
شاید بهتر باشد مضمون را نه به عنوان یک عنصر در داستان بلکه به عنوان روح و فکر کلی حاکم بر آن در نظر بگیریم. یعنی چیزی که از نقطه ی شروع تا پایان داستان را در بر می گیرد و کلیت داستان در نهایت انتقال دهنده آن هست. مثلا مضامین تولد، مرگ، عشق، فقر، حسادت، تکبر، بی عدالتی اجتماعی و بحران محیط زیست، زندگی تکنولوژی زده، و ...
مضمون مسئله ی اساسی و محوری داستان هست و نویسنده دیدگاهش را در مورد آن به خواننده القا می کند. مثلا نویسنده در طول یک رمان 400 صفحه ای با به حرکت در آوردن شخصیت ها و نشان دادن شرایط اجتماعی و مسائلی که شخصیت ها با آن دست به گریبانند دیدگاه خاصی را در باره ی بی عدالتی اجتماعی و ویژه خواری یک عده نشان می دهد. ریشه های آن را بررسی می کند و در نهایت نقطه ی پایانی رمان جایی هست که نویسنده دیدگاه خاصش را درباره ی مضمون سامان می دهد.
بنابراین خیلی مهم است که نویسنده نسبت به مضمون داستان کوتاه یا رمانش خودآگاهی داشته باشد و با آگاهی تمام سایر عناصر را در جهت پروراندن مضونش به خدمت بگیرد.
بهترین شیوه ی پرداخت مضمون شیوه ی غیرمستقیم هست. یعنی نویسنده از طریق شخصیت ها، اعمال آنها و گفتار و رفتار آنها دیدگاهش را درباره ی مضمون القا بکند. پرداخت هر چه غیرمستقیم تر باشد اثر از شعارزدگی و فلسفه بافی های خسته کننده دور می شود و بهتر به جان خواننده می نشیند.
موفق باشید

نیما 1396/06/15 ساعت 03:40 ب.ظ

سلام
ممنون از وقت و انرژی که برای راهنمایی نویسندگان اختصاص می دهید
موفق باشید

سلام ممنونم از لطفتون زنده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد