آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

نوشتن رمان و استفاده از کلمات ادبی + تفاوت زبان کتابی و زبان محاوره ای در رمان نویسی +زبان راوی رمان و زبان شخصیت های رمان

آلما پرسیده است: « با عرض سلام من 13 سال دارم و در رمان نویسی تازه کار هستم میخواستم بپرسم چگونه میتوانم در رمان خود کلمات سنگینی یا ادبی بکار ببرم چون که من با اینجور کلمات آشنایتی ندارم ممنون میشم جواب بدید».

پیش از جواب دادن به این سوال باید سوال دیگری از خود بپرسیم: آیا حتما و باید در یک رمان از کلمات سنگین, ادیبانه, شاعرانه و ... استفاده کنیم؟

مقدمه اول

رمان درباره ی انسان ها و روابط بین آنهاست. زبانی که با آن رمان را روایت می کنیم باید متناسب با این دو مقوله باشد. یعنی :

1. بین زبان نویسنده ( یا روای) و موضوع رمان باید تناسب باشد. مثلا بسیاری از نویسندگان برای آنکه بتوانند رمان های تاریخی بنویسند و به گونه ای رمان خود را واقعی جلوه دهند از زبانی کلاسیک, فخیم و به اصطلاح کتابی استفاده می کنند. حتی در هنگام نوشتن دیالوگ بین دو شخصیت هم همان زبان کتابی و کلاسیک را به کار می برد و اصطلاحات و کلماتی استفاده می کند که در آن دوره تاریخی کاربردداشته.

مثلا می نویسند:  رخصت دهید شما را تا آستانه ی در همراهی کنم. 

و نمی نویسند: اجازه بده تا دم در باهات بیام. 

ادامه مطلب ...

فن فیکشن نویسی و ضعف در نوشتن رمان اورجینال


دوستی پرسیده اند:

«سلام! خسته نباشید میگم و واقعا خوشحالم که یه همچین وبلاگی رو پیدا کردم که بتونم سوالمو توش بپرسم!خب،من دارم دوتا داستان مینویسم که زمین تا اسمون موضوعشون فرق داره،البته داستان که نمیشه گفت!فن فیکشنه!و خب مشکل من اینجاست که نمیتونم به جز فن فیکشن چیز دیگه این بنویسم!! از لحاظ نوشتاری، میتونم روان و بدون از دست دادن کلت داستان،اون رو ادامه بدم و خب،یکی از داستانام توی بخش رومانتیک، نهم شده! اما خب همون طور که گفتم فقط فن فیک نوشتم و داستلنای عادی،هر چی شروع کردم به پنج صفحه نرسیده ولش کردم (درحالی که فن فیک رو الان تا صفحه ی 308ادامه دادم و هنوز ادامه داره!!)چی کار کنم؟ ؟»


فن فیکشن:

عموما به داستان هایی گفته می شود که بر اساس شخصیت های مشهور و محبوب از پیش خلق شده نوشته می شوند. این شخصیت ها می توانند از رمان های چاپ شده یا سریال ها و انیمه ها انتخاب شوند. شخصیتی مثل هری پاتر یا شرلوک هلمز و یا کارکترهای سریال های تلویزیونی کره ای و یا انیمه های مشهور ژاپنی. یا حتی داستان هایی برای آدم های واقعی معروف, همچون خوانندگان موسیقی پاپ و یا ...

 

ادامه مطلب ...

شروع رمانی با شخصیت های متعدد


یکی از دوستان پرسیده اند: 
«بنده یه رمانی رو شروع کردم و اسکلت بندی رمان تموم شده رمان ۸ شخصیت تقریبا محوری داره ژانر رمان اجتماعی و تا حدودی عاطفیه ۸ کاراکتر داستان کاملا متفاوتن و بعضی از اونا به هم دیگه مرتبطند, داستان هر کدوم از این اشخاص هدف متفاوتی رو دنبال می کنه , و مشکل من در مورد چطور نوشتن یک مقدمه واحد و ادبی و دلنشین و جذاب برای این رمانه .»
نحوه شروع روایت  یک رمان با چند شخصیت متعدد بستگی به موارد متعددی دارد که من به چند مورد می پردازم.
 
ادامه مطلب ...

روح ادبی و زیبایی احساسی در رمان نویسی و رمان


سوال میثم سلام. من قبل از اینکه داستانم رو تایپ کنم اسکلت بندی رمانم رو تموم کردم (تقریبا) یعنی سه پرده اصلی و اکثر صحنه ها و کاراکتر پردازی و پلات رو مشخص کردم و حتی دیباچه ای هم براش نوشتم منتها فکر می کنم داستانم گوشت و جان و اون روح ادبی و زیبایی احساسی رو نداره و فقط پایه و اساسش خوبه و هرچقدر فکر می کنم نمی تونم بفهم چکار کنم تا خواننده خسته نشه از خوندنش و جذابیتش کم نشه. ؟؟ کتاب "داستان نویسی به زبان آدمیزاد" رو کامل خوندم و چیز خاصی در این مورد گیرم نیومد. اگه منبع یا کتاب و لینک خاصی می شناسید ممنون میشم کمکم کنید. ماجرا حول یک کاراکتر اصلی (پسری جوان که خانواده ش رو از دست داده) می گرده که 7 سال از زندگی و اتفاقاتش رو نشون میده و وارد یک باند مافیایی میشه ولی بیشتر روی روابط بین کاراکترها و تنهایی کاراکتر اصلی و روابط عاطفی و عشقش تمرکز کردم تا اینکه به هیجانی کردن داستان بپردازم. با تشکر از وقتی که برای سوال من می گذارید.
نظر من:  یکی از مشکلات رایجی که رمان نویسان با آن مواجه هستند همین از دست رفتن شور نوشتن هست. زمانی که شور نوشتن رمان در نویسنده فروکش می کند نه تنها خود او را دل زده از ادامه کار می کند بلکه باعث می شود مدام فکر کند نوشته اش جذابیتی برای مخاطبان نخواهد داشت. حتی بسیاری فکر می کنند با فکر کردن بیش از حد به مقدمات رمان و ساختن و پرداختن کلیت کار, روح رمان را کشته اند. 
ادامه مطلب ...

بازخوانی و ویرایش رمان


 سوال هانیه  :  زمانیکه مى نویسم باید تا آخر داستان را بنویسم بعد از اول مرور کنم یا مثلا فصل به فصل برگردم از اول بخوانم و اصلاحش کنم؟ ممنون مى شوم راهنمایى کنید.
نظر من:  نوع چرخه ویرایش رمان در حال نگارش بستگی به روحیات و توانایی خود نویسنده دارد و نمی توان قاعده و قانون کلی برای آن وضع کرد. نویسندگانی بودند و هستند که پاراگراف به پاراگراف پیش می روند, یعنی بعد از نوشتن هر پاراگراف یا صحنه آنقدر روی همان چند سطر کار می کنند تا به نظرشان به صورت بی عیب و نقصی در بیاید و بعد نوشتن باقی سطور را ادامه می دهند. در مقابل کسانی هستند که نوشتن کتاب را بی وقفه تا پایان ادامه می دهند و زمانی که کار به سرانجام رسید شروع به ویرایش می نمایند. بنابراین ویرایش در هر مقطعی می تواند اتفاق بیافتد. اما نکاتی هست که به نظرم بهتر هست در هر شرایطی آن را لحاظ بکنیم.  
ادامه مطلب ...