آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

آموزش رمان نویسی | خانه رمان

مقالات, اخبار و آموزش رمان نویسی

چگونه رمان خود را شروع بکنیم؟

صفحات آغازین رمان می تواند با شیوه هایی مثل این روایت شود:

1. معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی و اگر شخصیت اصلی خود راوی رمان هست می تواند از خودش بگوید، سن و سال، جنسیت، تحصیلات و ....

2. توصیفی از زمان و مکان روی دادن وقایع داستان بنویسید: اینکه شخصیت اصلی در چه شهری، چه منطقه و محله ای، چه دوره ی تاریخی زندگی می کرده و این دوره ی تاریخی و شرایط اجتماعی - جغرافیایی چگونه شخصیت او را شکل داده.

متن کامل در ادامه ...

 

 

سوال سارا: سلام ببخشید مزاحم شدم من میخوام یه رمان از زندگی خوم بنویسم. از گذشتم بگم تا اینده چجوری باید شروع کنم اصلا نمی فهمم؟


پاسخ من:

پاسخ این سوال در درجه ی اول «مطالعه» هست. مطالعه ی رمان های بسیار، و البته رمان هایی که بر اساس زندگی واقعی نوشته شده اند یا رمان هایی که به شیوه ی خود-زندگینامه (اتوبیوگرافی) نوشته شده اند. هر کسی که می خواهد وارد دنیای نوشتن و نویسندگی شود در مرحله ی اول باید مطالعه ای مقدماتی داشته باشد تا با مقوله ی رمان و شیوه های به کار رفته در نوشتن رمان آشنا شود. با مطالعه ی رمان تصور درستی از یک رمان در ذهن شما شکل می گیرید، یعنی می فهمید که به چه چیزی رمان می گویند و رمان ها چگونه شروع می شود، چگونه گسترش می یابند و چگونه به پایان می رسند. بنابراین پیشنهاد می کنم اگر تا به حال رمان (مخصوصا رمانی با فرم زندگینامه) نخوانده اید حتما پیش از شروع کار چند تایی کتاب رمان تهیه بکنید و مطالعه نمایید. بنده هم در مطالب پیشین خانه رمان در پاسخ به یکی از دوستان که سوال مشابهی داشت نکاتی را نوشته ام که می توانید مطالعه بکنید. در اینجا (کلیک کنید).


اما اگر بخواهم یک راهنمایی کلی در این زمینه بکنم:

صفحات آغازین رمان می تواند با شیوه هایی مثل این روایت شود:

1. معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی و اگر شخصیت اصلی خود راوی رمان هست می تواند از خودش بگوید، سن و سال، جنسیت، تحصیلات و ....

2. توصیفی از زمان و مکان روی دادن وقایع داستان بنویسید: اینکه شخصیت اصلی در چه شهری، چه منطقه و محله ای، چه دوره ی تاریخی زندگی می کرده و این دوره ی تاریخی و شرایط اجتماعی - جغرافیایی چگونه شخصیت او را شکل داده.

3. از محیط زندگی و خانواده اش بنویسید: پدر و مادر چه کسانی بودند و چه کار می کردند. طبقه اجتماعی و شرایط اقتصادی و روابط خانوادگی و پیشنینه ی خانوادگی و شرایط حاکم بر زندگی خانواده وقتی که شخصیت اصلی در آن متولد شده و بعد رشد و نمو کرده.

4. از پیشینه ی زندگی شخصیِ او بنویسید: کجاها درس خوانده، کجا و به چه کاری مشغول شده و چه کسانی در زندگی اش نقشی کلیدی داشته اند و دغدغه هایی که تا قبل از آن داشته.

نکته ی مهم دیگر اینکه: شما در نظر دارید چه بازه ی زمانی از زندگی شخصیت را در رمان بگنجانید؟

الف: از لحظه ی تولد تا یک سن مشخصی مثلا 40 سالگی یا 60 سالگی یا تا پایان زندگی.

ب: یک دوره ی خاص از زندگی شخصیت اصلی: مثلا دوره ی تحصیل او در دانشگاه، یا کار کردن در یک شرکت پیمانی و یا زمانی که خواسته است از خانواده اش جدا شود و مستقل زندگی بکند یا دوره ای که عاشق یکی شده است و مسائلی پیش آمده. هر کدام از این دوره ها می تواند دوره ای 1 یا چند ساله باشد و رمان هم به این دوره ی خاص بپردازد.

ج: یک یا چند واقعه ی مشخص: شما یک یا دو خط داستانی ویژه از کل زندگی شخصیت انتخاب می کنید و به آن می پردازید و تلاش میکنید همه ی جنبه های این یک یا چند واقعه را به دقت و با جزئیات روایت بکنید.


حال با توجه به اینکه کدام یک از بازه های زمانی را انتخاب کرده باشید نحوه ی شروع، گسترش و پایان رمان شما فرق می کند.

مثلا در رمانی که بازه ی تولد تا پیری را روایت می کند می توان با معرفی پیشینه ی خانوادگی و یا دوره ی تاریخی و موقعیت مکانی، نوشتن رمان را شروع کرد.


مثل این:  خاندان محمدی ها از کسبه ی قدیمی بازار تهران بودند و چند دهنه مغازه داشتند، پدر بزرگ اعتبار زیادی در بازار داشت و همه به اسمش قسم می خوردند. تهران آن سال ها ناآرام و در هیاهوی وقوع انقلاب بود ...


 اما در رمانی که می خواهد یک بازه ی کوتاه و چند موقعیت خاص را روایت بکند، شاید پرداختن به پیشینه خانوادگی و دوره تاریخی چندان مفید نباشد چون کمکی به این نوع رمان نمی کند و بهتر است نویسنده به قلب ماجرا و موقیت خاص بزند و از اینجا شروع بکند که شخصیت اصلی یا راوی الان در حال حاضر و در زمان حال رمان کجاست و چه کار می کند؟


مثل این:  از در شرکت که وارد شد مدیر عامل را دید که با منشی بگومگو می کند. خواست یواشکی بخزد توی اتاقش اما مدیر متوجه او شد و صدایش زد. 

_ آقای رضایی! الان چه وقت آمدن هست؟

دستپاچه شد و ندانست چه بگوید. دوست نداشت مشاجره ی هفته ی قبل باز تکرار شود.

_ معذرت میخوام. ماشین وسط راه خراب شد و نتو...

_بس کن عزیز من، هر بار یه بهانه، هر بار یه مسئله و مشکل. اینطور که من می بینیم دیگه نمی تونیم باهم کار بکنیم.

برق از سرش پرید ...


همانطور که می بینید رمان را با یک شروع طوفانی راه انداختیم. البته می شود به جای این شروع، شروعی آرام تر هم داشت. یعنی کمی از کلیات زندگی شخصیت بگوییم و بعد به این موقعیت برسیم:


مثل این: شبها تا دیروقت پای تلویزیون بود. فوتبال می دید و توی سایت های شرطبندی نتایج را پیش بینی می کرد. علیرضا می گفت این کارها آخر عاقبت ندارد. اما او فکر می کرد که بالاخره یک روز بخت با او یار خواهد بود و پول قلمبه ای نصیبش خواهد شد. دفترچه ای داشت که هر شب نتایج را در آن می نوشت و بعد برای پیش بینی از آن استفاده می کرد. بد خواب شده بود. خواب هایش پر بود از پاس گل و دروازه بانی که به سمت توپ شیرجه می زند. صبح ها اغلب دیر از خواب بیدار می شد. فرصتی برای صبحانه خوردن نداشت برای همین بیشتر روزها توی شرکت فشارش می افتاد. مادرش می گفت شکلات بگذار توی جیبت. اما دلش نمی خواست مدیر شرکت او را در حال شکلات خوردن ببیند برای همین چیزی برای خوردن نمی برد. به ایستگاه اتوبوس دیر می رسید و اغلب اوقات دنبال اتوبوس می دوید. سه ماهی می شد که ماشین قراضه اش را فروخته بود. فکر می کرد مدیر همیشه کشیکش را می کشد. دنبال بهانه بود تا از شرکت بیرونش بیاندازد. اگر توصیه های عمویش به مدیر نبود شاید یک روز هم نگه اش نمی داشتند.*


همانطور که می بینید با این روایت تخلیص شده از زندگی چند وقت اخیر او را به مخاطب معرفی می کنیم و در جریان زندگی روزانه اش قرار می دهیم تا بعدا به زندگی او نزدیکتر شویم. این خلاصه می تواند از هر چیزی باشد. از محیط زندگی اش، کارهای روزانه و عاداتی که هر روز تکرار می شوند و ...


به نظرم همین مقدار بتواند برای شما و دیگر دوستان راهگشا باشد.


*پی نوشت:  بخش های مربوط به مثال را من به صورت بداهه نوشتم و از هیچ رمان یا داستانی نیست.

نظرات 76 + ارسال نظر
mobina 1398/03/16 ساعت 02:03 ب.ظ

سلام و خسته نباشد. من اولین رمانم هستش راستش قبلا نوشتم حدود 150صفحه ای بودش ولی نتونستم گسترشش بدم کلا قیدشو زدم حالا دارم یه رمان دیگه مینویسم میخام کمکم کنید که چطوری ادامه بدم که خاندده خسته نشه و دیالوگ ها چطوری باشع که خسته کننده نباشه راستش من خیلی زحمت کشیدم برا این رمان ولی اعتماد به نفس کافی ندارم یعنی رمانم فقط مکالمه بین دونفر هستش و گسترده تر نمیشه؟؟؟؟؟؟

سلام. ممنون.
اگر تا الان به اندازه ی کافی مطالعه نداشته اید، حتما اول مطالعه نمایید. یعنی حداقل 100 تا رمان خوب از نویسندگان بزرگ را بخوانید و بعد از آشنایی کافی با رمان دست به قلم ببرید. منظور رمان از نویسندگان حرفه ای کلاسیک و مدرن هست. (سعی کنید از خواندن رمان های اینترنتی فارسی که نوجوان ها و جوان ها می نویسند پرهیز کنید).
اگر چیزی که می نویسید محدود شده است به دیالوگ، نشان می دهد که شما شناختی از جهان رمان و شخصیت های خودتان ندارید. نمی دانید داستان در چه زمان و مکانی اتفاق می افتد. چه دوره تاریخی (معاصر یا گذشته نزدیک یا دور)، چه فصلی از سال، چه روزی، در کجا. شخصیت شما چه گذشته ای دارد و در حال حاضر چه گونه زندگی می کند و مسئله ی الانش چیست؟
باید شناخت کاملی از جهان داستان خودتان داشته باشید تا چیزی برای نوشتن داشته باشید.
باید یک شناخت کافی و کامل از شخصیت های رمان خودتان داشته باشید. باید برای هر یک زندگینامه ای بنویسید. از گذشته ای که داشته اند و مسائل روزشان.

فقط اینطوری هست که می توانید رمان بنویسید.

بانو 1398/03/05 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام خسته نباشید
من یه رمان در حال نوشتن دارم و اولین رمان من هستش راستش احساس می کنم اون طور که باید خوب نیست به همین دلیل مدتی دست از نوشتنش برداشتم
می خواستم بدونم چه طور می شه بحث داستان دیالوگ هایی که رد و بدل می شود برای خواننده خسته کننده نباشه؟

سلام
ممنونم
نوشتن رمان را هر طور شده است به پایان برسانید و رها نکنید. اصلا به نتیجه ی کار فکر نکنید. هر طور شده دست نویس و نسخه اول را تمام کنید. بعد زمان کافی خواهید داشت تا درباره اش تصمیم بگیرید و آن را ویرایش یا باز نویسی بکنید.
معمولا به خاطر طولانی شدن پروسه ی نوشتن رمان که ممکن است ماه ها طول بکشد، افسردگی و حس های ناامید کننده به نویسنده ها فشار می آورد. اما باید این حس را مدیریت بکنید و نگذارید شما را مایوس و دلسرد بکند. در همچین مواقعی نویسنده فکر می کند مزخرف ترین چیزها را می نویسد. حتی اگر مزخرف هم می نویسیم نباید رها کنیم.
بعد از اتمام رمان چند وقتی از رمان فاصله بگیرید. یکی-دو هفته یا یک ماه. بعد برگردید و بخوانید. اگر دیدید که نتیجه ی کار خیلی ضعیف بوده و حتی با بازنویسی و ویرایش هم به متن قابل قبولی تبدیل نخواهد شد می توانید کلا کنار بگذارید. و بعد از آن حتما باید رمان بخوانید. اگر نخوانده اید حداقل 50 تا رمان درست حسابی بخوانید تا بیشتر با رمان نویسی آشنا شوید. منظورم رمان از نویسندگان بزرگ هست و نه رمان نوجوان های آماتور اینترنتی.
درباره ی دیالوگ نویسی هم مطالبی در سایت هست که پیشنهاد می کنم آنها را بخوانید و در اینجا تکرار نمی کنمشان.
موفق باشید

ترنم 1398/01/15 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام خسته نباشید..
من رمان های خیلی زیادی خوندم هم چاپی هم تو گوشی که جوونا مینویسن.
من یه مشکل دارم..وقتی رمانم رو مینویسم تا وسط دیگه بقیشو نمیتونم بنویسک
نمیدونم چرا

فاطمه 1397/11/13 ساعت 02:24 ق.ظ

سلام میشه یه برنامه که بتونم داخلش رمان هام و توش بنویسم معرفی کنید میخوام برنامه ای رمان بنویسم و پوشش کنم

سلام
اپ های نویسندگی مختلفی هست که مال انجمن های رمانه، به نظرم بهتره خودتون توی کافه بازار یا گوگل پلی سئرچ کنید.
البته من همیشه نظرم این هست که بهتره نویسنده ابتدا رمان رو یکجا بنویسه و ویرایش بکنه و بعد اون رو منتشر بکنه.

raha 1397/11/11 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.roman1bartar.blofa.com

مطالبتون خوبه مرسی

روژی 1397/11/09 ساعت 12:18 ق.ظ

سلام.بببخشید مزاحم شدم ببخشید روابط شخصیتا با هم باید چجوری ؟
دوم تعداد رو چه جسابی بهتره؟مثلا یه دختر یه پسر یا دوتا پسر ی دختر؟

سلام
من پیشنهاد می کنم شما اول به اندازه ی کافی رمان خوب بخوانی و بعد وارد نوشتن شوی. برداشتم از سوالت این هست که با این فضا هنوز آنهمه آشنا نیستی.
با حوصله بشین و از نویسندگان بزرگ رمان بخوان. ایرانی و خارجی اش فرقی نمی کند. فقط رمان چاپی کاغذی بخوان.

Mehrshad 1397/10/28 ساعت 10:59 ب.ظ

سلام و عرض ادب من ۱۵ سال دارم و نمی دانم نویسندگی از این سن جواب میده یا نه ولی علاقه ی زیادی دارم.
و ایده هایی زیاد دارم که نمی دونم چگونه بنویسم و از کجا شروع کنم

سلام
نویسندگی در هر سنی جواب میدهد.
برای اینکه با رمان نویسی آشنا شوی در ابتدا چند تا رمان خوب بخوان. بعد از خواندن 100 تا رمان خوب راهت را پیدا می کنی. البته منظور رمان های چاپی از نویسندگان بزرگ هست و نه رمان های آماتوری که نوجوان ها می نویسند.

Neda 1397/10/24 ساعت 02:37 ب.ظ

سلام
من علاقه شدید به نویسندگی دارم البته یه فن فیکم تموم کردم ولی زیاد ازش راضی نبودم الان میخوام یه رمان بنویسم طرح کلیش تو ذهنمه ولی نمیدونم چطوری گسترشش بدم چیکار میتونم بکنم؟

سلام
لطفا مطالب آرشیو ما را در بخش مقالات مطالعه نمایید. به تفصیل در این باره نوشته ام.
موفق باشید

روناک 1397/10/22 ساعت 08:35 ب.ظ

سلام من یه دختر۱۳ساله ام عاشق نویسندگی ام میخوام یه داستان یا یک رمان بنویسم
رمان های زیادی خوندم میخواستم بدونم شروع کارم باید از کجا باشه؟؟

سلام
اول باید یک ایده برای نوشتن داشته باشی. ایده را می توانی با کمک تجربیات، تخیل و اخبار اطرافت خلق کنی.
هر رمانی یک خط داستانی اصلی دارد: زندگی عادی قهرمان رمان از حالت تعادل خارج می شود و قهرمان برای به تعادل رساندن زندگی اش تلاش می کند تا از موانع بگذرد و چیزی را که زندگی را به تعادل می رساند به دست بیاورد. در پایان یا موفق می شود یا نمی شود. کلیت داستان این هست.
مثلا: شخصیت ما هی قرض بالا می آورد و بدهکار است. یکی از طلبکارها ساعت یادگاری پدر او را که قیمتی هست به جای طلبش بر می دارد. قهرمان تصمیم می گیرد پول کافی برای دادن بدهی هایش را به دست بیاورد تا بتواند یادگاری ارزشمند پدرش را پس بگیرد.

گاهی وقت ها چیزی که شخصیت به دنبال آن هست یک چیز مادی نیست. ممکن است اعتماد به نفس باشد، یا خویشتن داری یا امید یا شجاعت یا ...

وقتی این خط داستانی را طراحی کردی می توانی با آن شروع به نوشتن رمان بکنی.

arti 1397/10/13 ساعت 10:49 ب.ظ

سلتم ببخشید من ایده های زیادی برای نوشتن دارم ولی نمیدونم اونا ارزش نوشتن دارن یا نه؟؟ واقعا هم دوست ندارم به کسی نشون بدم .. چند بار اینکارو کردم بعد مثلا یکی میگفت خیلی خوبه یکی میگفت چرته و منو کاملا گیج کرده بودن چیکار کنم؟

سلام
ایده ها رو تا ننویسید و به پایان نبرید نمی شه درباره ی شان قضاوتی داشت. ایده ها به خودی خود ارزشی ندارند. گیرم 1000 ایده ی داستانی توی دفتر برای خودمان بنویسیم. اما کار ما ایده نوشتن و ایده پردازی صِرف نیست. باید ایده ها را تبدیل به داستان هایی کامل بکنیم.
برای نظر خواستن از افراد حرفه ای و متخصص کمک بگیرید. نظر دوست و فامیل نمی تواند زیاد دقیق باشد. و دیگه اینکه خود نویسنده باید با مطالعه ی بسیار زیاد بتواند قضاوتی تقریبی درباره ی کار خودش داشته باشد.

نویسنده 1397/06/19 ساعت 10:16 ب.ظ

سلام.. خواهشن وقت خودتون رو هدر ندین.
هیچکدام شما نویسنده نیست.. نویسندگی وداستان کوتاه ورمان که سوپر مارکت نیست...
خنده داره... واقعا خنده دارهست..
یکیشان گفته که میخوام از زمان بارداری مادرم تاالان بنویسم... بابا ول کنید نویسندگی که هردمبیلی نیست..
اونم میخوای رمان وداستان کوتاه بنویسید.. راهنماییت کنه که چه جوری بنویسی... خنده دار هست.. یا چشم هم چشمی هست یا هم واقعا عقده ی حقارت هست.. بچسبید به خونه داریتون.. نویسندگی کار هرکسی نیست.
تکنیک میخواد تصویر سازی... سووشون وکلیدر رو بخونید...اونا رمان هستند نه هر خانمی بامادرش قهر کرده بخواد زندگیشو بنویسه... واقعا خنده داره

سلام
به همین راحتی نمیشه نتیجه ی کار دیگران را قضاوت کرد.
بله، شاید رمانی که یک نویسنده ی 15-16 ساله می نویسند با استاندارهای رمان نویسی فاصله ی زیادی داشته باشد، اما این دلیل نمی شود که بگوییم قید نوشتن را بزند. من و شما فقط می توانیم نظر خودمان را داشته باشیم و این آثار را نخوانیم. اما اینکه بگوییم ننویسید یا کار شما نیست یا ... جالب نیست.
باید پدیده ی رمان نویسی اینترنتی را با همه ی نقاط ضعفش بپذیریم.
من این را صرفا پلی می دانم برای اینکه در نهایت از میان این نویسندگان تعدادی جذب رمان نویسی حرفه ای شوند و باقی هم کار خودشان را بکنند و خوانندگان خودشان را داشته باشند.
لحن تان هم بعضی جاها خیلی تحقیرآمیزو جنسیت زده است، یعنی چه که " بچسبید به خانه داری تان"؟
الان نویسندگان زن بخش قابل توجهی از رمان نویسی فارسی را پیش می برند. از نسل های قبلی کسانی همچون غزاله علیزاده و شهرنوش پارسی پور و دانشور و از نسل های متاخرتر کسانی همچون روانی پور، پیرزاد، وفی و ده ها نویسنده ی زن دیگر که آثارشان حرفه ای و درخور توجه هست. ذهنیت مردانه ات را کنار بگذار برادر من. انسانی فکر بکن.
ای بسا از میان همین هایی که تو خیال می کنی از مادرشان قهر کرده اند یک نویسنده همچون دانشور بیرون بیاید.
ما فقط می توانیم اگر دوست نداشتیم نخوانیم.
همین

سکوت شلوغ 1397/03/07 ساعت 06:10 ب.ظ

سلام ،ممنون از مطالبتون .
من داستان رو در ذهنم کنار هم میچینم و اتفاقا وقتی ایده هام رو تعریف میکنم اکثرا خوششون میاد ولی نمیتونم بنویسمشون!!
احساس میکنم اون چیزی که در ذهنم هست و جذابیت داره رو نمیتونم بنویسم.واین باعث شده کلا از نوشتن فاصله بگیرم.( البته رمان زیاد خواندم)چیکار کنم که مشکلم حل بشه؟؟؟

سلام
نکته ای که مطرح کردید برای من گنگ بود. یعنی اینکه چه چیزی باعث میشه علی رغم جذاب بودن ایده ها به سراغ نوشتنش نرید؟ مثلا ایده ها موقع نوشتن جذابیتشون رو از دست میدهند؟ یا اینکه کلا نمی تونید چیزهایی که توی ذهن دارید رو به روی کاغذ بیارید.

اگه بخوام راهکاری بگم اینه که یک طرح کلی که شامل شروع - میانه- پایان هست رو بنویسید و بعد اون رو به چند بخش تقسیم بکنید و هربار سراغ یک بخش برید. سعی کنید با حوصله بنویسید و یک برنامه ی بلند مدت داشته باشید و سعی نکنید که توی یکی-دو نشست کار رو تموم کنید. یک برنامه ی یک ماه یا چند ماه بسته به حجم کار تدارک ببینید.

امیدوارم موفق بشی

ناظر 1396/11/24 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام ممنون از وبلاگ خوبتون
من دارم یه رمان عاشقانه رو شروع میکنم فقط بیشتر فیلمهای درجه یک دیدم تا کتابای درجه یک خونده باشم به همین دلیل نوشته هام خط داستانی منسجمی نداره و پر از فلش بک به گذشته و با یه ضربه برگشتن به زمان حاله که البته هر برگشتن تقریبا یه نتیجه ای از شخصیت مبهم شخصیت اصلی و کل داستان و به صورت کلی سیاه و سفید محض وجود نداره حتی برای شخصت اصلی البته فکر کردم که فصل اول این شکلی باشه در کل میخواستم بپرسم این نوع نوشتن ایا از چهارچوب رمان بودن نوشته منو خارج نمیکنه؟ ببخشید که طولانی بود

سلام
ممنونم
جنس رمان با فیلم متفاوت هست.
خواننده بیشتر دوست داره رمان رو به جلو حرکت بکنه.
استفاده از فلاشبک می تونه یه تکنیک باشه برای دادن اطلاعات بیشتر اما نباید تبدیل به یک رویه و شیوه بشه یعنی همه رمان با فلاشبک روایت بشه. بیشتر رمانهای روانشناختی و ذهنی با این تکنیک روایت می شن. به جای استفاده از فلاشبک نویسنده/راوی می تونه به صورت مستقل و مستقیم اونچیزی رو که در گذشته اتفاق افتاده به صورت فشرده و نقلی روایت بکنه.

سمیه 1396/11/03 ساعت 01:13 ب.ظ

با سلام میشه توضیح بدین منظور از فضا سازی و حس و قصه گویی در رمان چیه

سلام
سعی می کنم سر فرصت درباره عناصر داستان بنویسم. اما تا اون موقع یک سری به کتاب های عناصر داستان بزنید.
موفق باشید

parmis 1396/10/12 ساعت 03:20 ق.ظ

سلام من میخوام زندگی خودمو بنویسم از زمان بارداری مادرم لطفا یه توضیح بدید اولشو چجوری شروع کنم

سلام
قبلا در این باره نوشته ام
لطفا آرشیو مطالب خانه رمان را مرور بکنید
موفق باشید

SHAHRUZ Barari 1396/09/02 ساعت 02:55 ق.ظ

میخواستم بپرسم اگر ، نوع سبک نوشتاری ما در یک رمان شبیه به متنی ادبی باشه ، مجاز هستیم که گاهی با رعایت و حفظ پیوستگی ، از شعری سپید هم درونش استفاده کنیم؟

سلام
بله
ولی به شرطی که منطق روایی آن را لحاظ کنیم. یعنی اینکه چه چیزی باعث می شود شعر را در میانه رمان بیاورید؟ آیا از زبان یکی از شخصیت ها گفته می شود؟ مثلا شخصیت چند سطر از شاملو می گوید؟ اگر آری آیا این موضوع با توجه به ویژگی های شخصیت درست هست؟ با تحصیلات و سواد و علایق؟
باید منطق قضیه را رعایت کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد