بعضی از نویسندگان برای نوشتن رمان منتظر الهام می نشینند، چون ایده ای برای ادامه رمان ندارند. احساس می کنند طبعشان خشک شده است و چیزی از چشمه ی قلمشان نمی جوشد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
نکته اول: فی الواقع (به نظر من) چیزی به اسم "الهام" وجود ندارد. اگر هم چنین چیزی باشد نمی شود روی آن برای نوشتن زیاد حساب کرد. چون ممکن است مواقعی خودی نشان دهد و در بیشتر مواقع هم دست ما را توی پوست گردو بگذارد و هر چه منتظرش نشینیم خبری از آن نشود. در اینجا منظور از الهام بیشتر چیزی هست که از جایی فرای دنیای عادی، بر نویسنده نازل می شود. انگار که فرشتگان برای نویسنده تحفه آورده باشند. برای همین نویسنده تا از راه رسیدن این فرشتگان حامل الهام باید چشم به راه باشد و دست به نوشتن نبرد، یا نتواند که ببرد.
ادامه مطلب ...در صنعت نشر (مخصوصا در اروپا و امریکا) به آن دسته از کتاب های داستانی، رمان گفته می شود که عموما بیش از 300 صفحه باشد. البته تعداد صفحات یا لغات معیار درست و دقیقی نیست که بخواهیم خودمان را به آن مقید بکنیم. اینکه در اقتصاد نشر روی حجم و طولانی بودن رمان (کمیت) تاکید می شود دلایل خودش را دارد که لزوما با شاخص های کیفیت رمان منطبق نیست. عموم خوانندگان رمان هم دوست دارند کتابی که برای مطالعه تهیه می کنند ساعت های متمادی از روزها و هفته های شان را به خود اختصاص دهد و زمانی طولانی در جهان کتاب زندگی بکنند، که بسیار لذت بخش و سرگرم کننده هست. ....
متن کامل در ادامه ...
ادامه مطلب ...یک زمانی در بین جماعت اندکی روشنفکرتر از عامه مردم صحبت از این بود که در این مرزوبوم همه یا شاعرند یا در آستانه انتشار کتاب شعر و به اصطلاح شاعرشدن. این گفته که از فرط تکرار داشت تبدیل به یک ضربالمثل پرکاربرد میشد، این روزها در جهتی دیگر هم شروع به رشد کرده است؛ چنانکه میتوان گفت این روزها هر که اندک سواد خواندن و نوشتن دارد و در دوره دبیرستان دوستانش از انشاهایش تعریف کردهاند یا کتاب داستانی منتشر کرده یا در شرف این کار است.
ادامه مطلب ...در طول مطالعه کتاب های آموزشی و حتی قبل ازمطالعه این کتاب ها حتما بنویسید. به هیچ وجه فکر نکنید که اول ده تا کتاب آموزشی بخوانیم و بعد برویم سراغ نوشتن. این شیوه غلط هست. اول باید خودتان حداقل صد صفحه ای کاغذ سیاه کرده باشید تا با مسائل و مشکلات نوشتن آشنا شوید. وقتی این مشق های ابتدایی را انجام دادید می توانید از راهکارهای کتاب های آموزشی بهره ببرید. وقتی نوشتن را شروع می کنید با این پرسش مواجه می شوید که: حالا اول از چی بنویسم؟ وقتی می خواهید دیالوگ بنویسید با خودتان فکر می کنید: با فعل گفت بنویسم؟ فقط اسم شخصیت رو بنویسم؟ خط تیره بگذارم؟
متن کامل در ادامه ...
ادامه مطلب ...
صفحات آغازین رمان می تواند با شیوه هایی مثل این روایت شود:
1. معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی و اگر شخصیت اصلی خود راوی رمان هست می تواند از خودش بگوید، سن و سال، جنسیت، تحصیلات و ....
2. توصیفی از زمان و مکان روی دادن وقایع داستان بنویسید: اینکه شخصیت اصلی در چه شهری، چه منطقه و محله ای، چه دوره ی تاریخی زندگی می کرده و این دوره ی تاریخی و شرایط اجتماعی - جغرافیایی چگونه شخصیت او را شکل داده.
متن کامل در ادامه ...
ادامه مطلب ...
در جواب سوال یکی از دوستان (حوری سا) پاسخی نوشتم که بلند بود و به نظرم برای دیگران هم مفید باشد. اول سوال را می خوانیم و بعد جواب من.
سوال از حوری سا: ممنونم ازراهنمایی تون ولی من میخوام یه رمان عاشقانه بنویسم که توش شخصیت های خوب بد داره واسه همین به دوراهی گیرکردم شخصیت هاراانتخاب کردم مقدمه رمان گفته:ام امامانده ام واسه شخصیت هاچه سرنوشتی بزارم؟
متن کامل در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
اگر وارد یک کارگاه نجاری شوید و از استاد کارگاه بپرسید: مشغول ساختن چه هستید؟ مطمئن باشید که بلافاصله پاسخ می دهد: «میز» و یا «صندلی» و یا قفسه کتاب» و، یا ... یعنی موضوع کارش کاملا برایش روشن است. یک نجار پیش از آنکه به سراغ اره، تیشه، میخ و تخته برود، برای خودش روشن می کند که قصد دارد چه بسازد. یک داستان نویس هم قبل از هر چیز باید بداند که قصد دارد درباره ی چه موضوعی داستان بنویسد. اگر غیر از این باشد، نمی تواند داستانی بنویسد. این کار مثل این می ماند که ما بدون آنکه بذری در زمین بکاریم، در انتظار محصولی از آن زمین باشیم.